خلاصه فیلم سینما شهر قصه
داوود: سینما اونجوری نیست که شما فکر می کنید. شما هیچوقت نرفتید سینما، شما از سینما فقط برای خودتون یه چیزِ سیاهِ کثیف ساختید. برای یه بار هم شده برید سینما و فیلم خوب ببینید. ببینید که دنیاتون چقدر عوض می شه آقا اردشیر: من به فکر دنیام نیستم. به فکر آخرتمم …
نقد فیلم سینما شهر قصه
سینما آنقدر هنر بزرگ و تاثیرگذاری است که هر ساله شاهد فیلم هایی هستیم که هدف اصلی آن ها تنها ادای احترام به آن است. آثار درخشانی همچون Cinema Paradiso با محوریت این موضوع ساخته شده اند و طی سال های اخیر هم شاهد فیلم هایی مثل «مسخره باز» و «سینما شهر قصه» در سینمای داخل هستیم که سعی می کنند چنین کاری را انجام دهند. وظیفه ای که فیلم جدید کیوان علی محمدی به خاطر درگیر شدن با قضیه «نوستالژی» به هیچ عنوان نمی تواند آن را به خوبی انجام دهد.داستان فیلم مانند تعداد دیگری از فیلم های شناخته شده این روزهای سینمای ایران با روایت عشقی میان یک دختر و پسر جوان که خانواده های آن ها عقاید سیاسی مختلفی دارند آغاز می شوند. در ابتدای فیلم پیش زمینه برای روایت یک فیلم رومانتیک فراهم می شود و همه چیز آماده رخ دادن چنین اتفاقی است اما فیلم ناگهان تغییر جهت می دهد و در گرداب نوستالژی غرق می شود.گرداب نوستالژی به این معنا که کیوان علیمحمدی برای نشان دادن عشقش به سینما، ساده ترین و گول زننده ترین راه را انتخاب کرده است. در سینما شهر قصه ما شاهد بازسازی صحنه های مختلفی از فیلم های ماندگار سینمای ایران هستیم. این موضوع به خودی خود اشکالی ندارد و برای مخاطب ایرانی که حسابی به حس نوستالژی اهمیت می دهد هم یک موضوع جذاب به حساب می آید.مشکل از آن جا شروع می شود که فیلم قصه عاشقانه ای که پیش از این تعریف کرده بود را به طور کامل از یاد می برد و کاملا درگیر نمایش صحنه های مختلفی از فیلم های قدیمی و جدید می شود. مشکل الهام گرفتن از فیلم های کلاسیک و بازسازی صحنه های مختلف آن نیست. برای نمونه می توانم به قسمت اول از فصل دوم سریال تحسین شده Master of None اشاره کنم که در آن عزیز انصاری به عنوان نویسنده و کارگردان فیلم فوق العاده دزد دوچرخه را به یک شیوه مدرن بازسازی کرده است.در آن قسمت هم مخاطب به راحتی متوجه ادای دین عزیز انصاری به دزد دوچرخه می شود و هم همزمان داستانی که کاراکتر اصلی سریال طی می کند را دنبال خواهد کرد. بر خلاف این سریال، در سینما شهر قصه این برش های کوتاه و ای ادای دین ها بیشتر حالت زوری پیدا کرده اند. یعنی شما چند باری طی فیلم این حس را خواهید داشت که کارگردان مثلا برای آن که بخواهد فیلم «کاغذ بی خط» را در فیلم بازسازی کند، کاملا منطق فیلم نامه را بهم می زند تا چنین اتفاقی صورت گیرد.
این روند تا انتها فیلم ادامه پیدا می کند. به این معنا که شما کاملا متوجه می شوید که در سینما شهر قصه باید منتظر چه اتفاقاتی باشید و قرار نیست که قصه به درام خود برمی گردد یا در زمینه شخصیت پردازی کاری انجام دهد. متاسفانه مشکل اصلی این است که با وجود تاکید فراوان فیلم روی بازسازی دوره های مختلفی از تاریخ دارد، در زمینه طراحی صحنه به شدت دچار مشکل است.اوضاع اجتماعی در چند دهه اخیر به گونه ای بوده که ما همواره شاهد تغییر در محیط شهرها و ظاهر و لباس افراد هستیم. اما در سینما شهر قصه کوچک ترین توجه ای به این موضوع نشده است. فیلم با به تصویر کشیدن دهه پنجاه آغاز می شود و این کار را هم خوب انجام می دهد اما به مرور که شاهد رسیدن به دیگر بازه های زمانی در تاریخ معاصر ایران هستیم، متوجه کم کاری ها می شویم.برای مثال، دهه شصت که باز هم می تواند فرصتی برای دست گذاشتن روی حس نوستالژی مخاطبان باشد، به بدترین شکل ممکن بازسازی شده و در واقع تفاوت چندانی با دهه قبلی و بعدی خود ندارد. همچنین صحنه های مرتبط با جلوه ویژه و اکشن فیلم هم بر خلاف مسخره باز بسیار ضعیف و دست دوم انجام شده اند. این قضیه باعث می شود که نتوانید تحت تاثیر اتفاقات دراماتیکی که در داستان رخ می دهند قرار بگیرید.از آن جا که فیلم به شدت از گفتن قصه و حتی دیالوگ درست و حسابی دور شدهِ، بازی حامد کمیلی، آناهیتا درگاهی و دیگر بازیگران این فیلم چندان به دل نخواهد نشست. صحنه عجیبی از حضور هدیه تهرانی و زنده یاد جمشید مشایخی هم در این فیلم وجود دارد که باز هم ظاهرا با زور و این که کارگردان حتما می خواسته از حضور استاد مشایخی در این فیلم استفاده کند در سینما شهر قصه جا گرفته است.سینما شهر قصه همزمان سعی می کند که به سینما ادای دین کند و دل مخاطب عام را با دست گذاشتن روی نوستالژی به دست آورد. دو ماموریتی که در به سرانجام رساندن هر دو آن ها شکست می خورد زیرا به جای پروراندن این موضوعات در قصه و ارائه یک روایت جذاب، به دم دستی ترین کار که نمایش کلیپ های کوتاه از فیلم های مختلف است، بسنده کرده.
کارگردان فیلم سینما شهر قصه
- کیوان علیمحمدی:کیوان علیمحمدی (زاده ۱۷ شهریور ۱۳۵۱ - تهران) کارگردان و فیلم نامه نویس اهل ایران است.او دانش آموخته ی رشته مترجمی زبان است. او فعالیت های هنری خود را با ساخت چندین فیلم کوتاه و مستند با همکاری مشترک امید بنکدار آغاز کرده است و سال ۱۳۸۷ با نویسندگی فیلم نامه و کارگردانی فیلم سینمایی اپیزودیک «شبانه» برای اولین بار کارگردانی در مدیوم سینما را تجربه کرده است.
بازیگران فیلم سینما شهر قصه
- حامد کمیلی
- آناهیتا درگاهی
- بابک کریمی
- فرخ نعمتی
- سیاوش مفیدی
- رؤیا میرعلمی
- فریبا جدی کار
- هدیه تهرانی
- جمشید مشایخی
- حمیدرضا پگاه
- علی اوجی
دیگر عوامل فیلم سینما شهر قصه
- مدیر فیلمبرداری: مرتضی پورصمدی. طراح لباس: شیده محمودزاده. طراح صحنه: آیدین ظریف. طراح چهره پردازی: شهرام خلج. صدابردار: منصور شهبازی. برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: ماریا امیری. مدیرتولید: دانیال کاشانچی. مدیر تدارکات: حسین میرزامحمدی. موسیقی: بامداد افشار. خواننده: رضا یزدانی. صداگذار: میثم ریاحی. مدیر دوبلاژ: رضا آفتابی. دوبلور: چنگیز جلیلوند. تدوینگر: سیاوش پورخلیلی. منشی صحنه: فاطمه رزاقی، جلوه های ویژه میدانی: حمید رسولیان. جلوه های ویژه کامپیوتری: امیر سحرخیز، بیتا اخلاقی. عکاس: جلال حمیدی. مدیر هنری: احمد غلامی. طراح عنوان بندی: سیاوش پورخلیلی. مدیر روابط عمومی: محمد حیدری. مجری طرح: امیرحسین مهر. تهیه کننده: کیوان علی محمدی، محمدرضا مصباح
تیزر فیلم سینما شهر قصه
مشخصات فیلم سینما شهر قصه
- ژانر:اجتماعی
- امتیاز:10/0 imdb
- کشور:ایران
- زبان:فارسی
- سال تولید:1397