درباره زاهاریا استانکو
زاهاریا استانکو (به رومانیایی: Zaharia Stancu) (۱۹۰۲ - ۱۹۷۴) رمان نویس اهل کشور رومانی بود. از آثار مشهور او می توان به پابرهنه ها (۱۹۴۸) اشاره کرد. زاهاریا استانکو به سال (۱۹۰۲) در خانوادهٔ فقیری از مردم آبادی «سال کیا» در ناحیه «ته له ئورمان» (جنوب رومانی) به دنیا آمد. نداری خانواده باعث شد تا زاهاریا جای کودکی کردن در پی لقمه نانی باشد. او سی و یک ساله بود که دانشکده ادبیات و فلسفه «بخارست» را به پایان برد (۱۹۳۲) و به روزنامه نگاری پرداخت. آنچه در فاصله دو جنگ جهانی بر زمینه اجتماع و سیاست و فرهنگ قلم زده بود بعدها در دو مجموعه فراهم آمد: گُرده ورزاها (۱۹۶۵) و نمک خوش است (۱۹۶۶). چندی نشریات دموکراتیک «آزی» (۱۹۳۲ تا ۳۸، ۱۹۳۸ تا ۴۰) و «لومیا رو مانیاسکا» (۱۹۳۷ تا ۴۰) را اداره و سرپرستی کرد تا آن که مبارزات آشتی ناپذیر او با فاشیسم به بازداشتش کشید و سبب شد که تمامی سال های جنگ دوم جهانی را در کشتارگاه فاشیستی «تیرگو-جیو» به اسارت بگذراند. از ۱۹۴۹ تا ۵۲ به ریاست اتحادیه نویسندگان رومانی برگزیده شد و در ۱۹۶۶ و ۱۹۶۸ بار دیگر به همین مقام انتخاب شد تا آخر عمر (۱۹۷۴) در آن پابرجا بود.
درباره کتاب بازی با مرگ
«داریه» با تمام سختی ها و تجربیات تلخی که از زندگی دارد، قهرمان اغلب داستان های استانکوست. او که تمام ویژگی های یک روستایی فقیر را دارد، از اندوه نداشتن فردایی روشن و غم محروم بودن از کمترین مزایای یک زندگی انسانی روستا را ترک کرده و قدم در راه بی فرجام می گذارد، بدون اینکه برایش مهم باشد که در این مسیر برایش چه اتفاقاتی می افتد و از کجا لقمه نانی برای زنده ماندن به دست می آورد. زاهاریا استانکو (Zaharia Stancu) در کتاب بازی با مرگ (Le jeu avec la mort) شما را با داریه ای غیر از داریه کتاب پابرهنه آشنا می کند. با اینکه داریه همان شخصی است که در مسیر خودشناسی با شکیبایی و تحمل پیش می رود اما کم کم از یک بینندۀ ساده و رویدادنگار حوادث، به مبارزی سخت کوش بر علیه نابرابری های اجتماعی تغییر می یابد... نویسنده این کتاب برای خوانندگان فارسی نام آشناست و دلیل این امر آن است که احمد شاملو با ترجمه بی نظیرش از کتاب پا برهنه ها، این نویسنده جهانی را به خوانندگان فارسی شناساند. زاهاریا استانکو شاعر، روزنامه نگار و رمان نویس معروف رومانیایی در سال 1902 در خانواده دهقان دیده به جهان گشود. او در اوایل دهه سی شروع به فعالیت ادبی و روزنامه نگاری کرد و اولین مجموعه شعرش به نام شعرهای آسان موفق به کسب جایزه کانون نویسندگان در سال 1927 شد. او در 1933 موفق به اخذ درجه لیسانس در ادبیات و فلسفه شد. به علت فعالیت هاى ضد فاشیستى اش در طول جنگ دوم جهانى اسیر آلمان ها گردید. بعد از پایان جنگ و رهایى کشورش از زیر یوغ فاشیسم، با تمام نیرو در خدمت بازسازى کشورش درآمد. زاهاریا در طول فعالیت هاى سیاسى اش عضو کمیته مرکزى حزب کمونیست رومانى، عضو شوراى دولتى و نماینده مجلس ملى بود. از سال 1955 به عضویت آکادمى رومانى درآمد. وى بارها به ریاست «کانون نویسندگان رومانى» انتخاب شد. استانکو در پنجم دسامبر 1974 درگذشت. از دیگر آثار زاهاریا استانکو می توان به «سفیدى ها» (1937)؛ «زنگوله هاى زرین» (1939)؛ «درخت سرخ» (1940)؛ «علف وحشى» (1941) و «سال هاى دود» (1944) اشاره کرد.
در بخشی از کتاب بازی با مرگ می خوانیم:
بعضى وقت ها در خواب، زمین هایى هست که زنده به نظر مى رسند و زمین هایى مرده و همین طور آب زنده و آب مرده. آبى که من اکنون در آن شنا مى کردم، مرده بود. و من در این وسعت بى انتها، تنها موجود زنده بودم. درست در موقعى که در این افکار بودم، دیدم در چند قدمى من ناگهان آب از هم شکافته شد و موجودى عجیب و غریب از آن خارج گردید که با هیچ یک از موجودات هستى که مى شناختم و در کتاب ها خوانده بودم، همانند نبود. این موجودات زشت و پشمالود شگفت انگیز، همین که به سطح آب رسید شناکنان به طرف من حمله آورد. حرکتش بیشتر مثل این بود که خودش را محتاطانه روى شکم مى کشد تا شنا کند. ناگهان، مثل برق از مغزم گذشت که آنچه در خواب مى بینم، ممکن است با آن چه درون واگن مى گذرد، ارتباطى داشته باشد. همه ى اراده ام را جمع کردم و با قدرتى غول آسا کوشیدم تا خودم را بدون فریاد و حرکت از خواب و رؤیا بیرون بکشم. در یک چشم به هم زدن، از خواب پریدم. چشم هایم را باز کردم. دسته ى استخوانى چاقو را بى اختیار فشار دادم و آماده ى ضربه زدن شدم. تاریکى آنچنان بود که هیچ چیز دیده نمى شد. توقعى هم نداشتم که چیزى را ببینم، ولى بدون اینکه حتى زحمت گوش تیز کردن به خود بدهم، حس کردم در میان خروپف خفتگان، یک هیکل آدم، در حالى که نفسش را در سینه حبس کرده، خودش را به زحمت به طرف من مى کشد. بلافاصله حسابش را کردم که چه کار باید بکنم، تصمیم گرفتم با آرامش، چاقو را وقتى به کار ببرم که کسى که دارد نزدیک مى شود، بخواهد به پول هاى من دستبرد بزند. بر تنفسم مسلط شدم و مثل اینکه در خوابى عمیق فرو رفته باشم، به آن آهنگى شمرده و آرام دادم.
شناسنامه کتاب بازی با مرگ
- نویسنده: زاهاریا استانکو
- مترجم: محمدعلی صوتی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر جامی
- تعداد صفحات:255
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.