درباره فئودور داستايفسكی
فیودور میخایلوویچ داستایِفسکی زادهٔ ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ – درگذشتهٔ ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱)، نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت های داستان است. بسیاری او را بزرگترین نویسنده روان شناختی جهان به حساب می آورند. سوررئالیستها، مانیفست خود را بر اساس نوشته های داستایِفسکی ارائه کرده اند. اکثر داستان های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی ست عصیان زده، بیمار و روان پریش. او ابتدا برای امرار معاش به کار ترجمه پرداخت و آثاری چون اورژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد. در اکثر داستانهای او مثلث عشقی دیده می شود، به این معنی که خانمی در میان عشق دو مرد یا آقایی در میان عشق دو زن قرار می گیرد. در این گره افکنی ها بسیاری از مسایل روانشناسانه که امروز تحت عنوان روانکاوی معرفی می شود، بیان می شود و منتقدان، این شخصیت های زنده و طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آن ها را ستایش کرده اند.
درباره کتاب برادران کارامازوف
کتاب برادران کارامازوف نوشته ی فیودور داستایوسکی برای نخستین بار به صورت پاورقی بین 1879-1880 در نشریه ی پیام آور روس منتشر شد. اگر چه که این رمان در قرن نوزدهم نوشته شده است اما عناصر زیادی از سبک نوشتاری مدرن در آن دیده می شود. منتقدین ادبی این کتاب را پلی بین رمان کلاسیک و مدرن می دانند. به همین دلیل است که خواندن این رمان یکی از مهمترین رسالت های هر کتاب خوان است. تاکنون اقتباس های ادبی و سینمایی زیادی از این کتاب صورت گرفته است که این امر نشان اعتبار دیگری بر این کتاب می زند.
ماجرای رمان برادران کارامازوف
داستایفسکی در این کتاب به داستان زندگی یک خانواده عجیب و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر و دیگران را تعریف می کند. خانواده ای 7 نفره که از یک پدر، 3 برادر از 2 مادر و فردی مصروع و معلول که فرزند عقب مانده خانواده کارامازوف شناخته می شود. فرزند چهارم نیز حاصل رابطه نامشروع پدر با مادری عقب مانده ذهنی است. هر چهار فرزند این خانواده، از پدر فاسد خود متنفر هستند و داستان از اینجا شروع می شود. در مقدمه رمان، راوی، الکسی فیودورویچ کارامازوف را به عنوان قهرمان داستان معرفی می کند. راوی معتقد است که الکسی یا آلیوشا که سومین فیودور پاولویچ است، به هیچ وجه مرد بزرگی نیست اما با این حال او را قهرمان داستان می داند. همین موضوع ذهن مخاطب یا خواننده را درگیر می کند که تا پایان داستان را بخواند و متوجه شود که چرا الکسی قهرمان داستان است. فیودور؛ پدر خانواده، دو بار ازدواج کرده است و سه پسر دارد. دیمیتری از همسر اول اوست و ایوان و آلیوشا پسران وی از همسر دوم خود هستند. در فصل اول این خانواده به عنوان یک خانواده نازنین بیان می شوند اما هر چه جلو تر می رویم با زشتی ها و پلیدی های بیشتر در این خانواده آشنا می شویم. در ابتدا با خوی کثیف دیمیتری، برادر بزرگتر آشنا می شویم که بسیار شهوت ران و گناهکار است. مادر دیمیتری از یک خانواده اشرافی و نسبتا ثروتمند بوده و دیمیتری معتقد است که فیودور ثروت های مادرش را بالا کشیده است. پس از دیمیتری با ایوان آشنا می شویم. روشنفکری شکاک که خط فکری مشخصی دارد و حتی تلاش می کند که رابطه ویران شده میان دیمیتری و فیودور را حل کند. در آخر نیز با الکسی یا آلیوشا آشنا می شود که جوانی بیست ساله است که در صومعه بزرگ شده است و همانطور که پیشتر گفتیم، قهرمان داستان ماست. هر کدام از برادران کارامازوف به دنبال رضایت و کنترل احساساتی که آنها را به سمت عذاب و گناه می کشد، هستند. کمی که می گذرد، همه آنها قصد می کنند تا پدر خود که از آن متنفر هستند یا می شوند را بکشند و با این کار از سرنوشت فرار کنند. اینکه پسران، پدر خود را به قتل برسانند، نه تنها به تباهی برادران، منتهی نمی شود بلکه پشت پرده آن نیز مسئله ای بسیار پیچیده وجود دارد که شما را غافلگیر می کند.
ساختار کتاب برادران کارامازوف
گرچه این رمان در قرن نوزدهم نوشته شده است اما بسیاری از عناصر مدرن در آن دیده می شود. فیودور داستایفسکی این رمان را با بسیاری از تکنیک های ادبی ترکیب کرده است. وی در این رمان، عقاید خودش درباره برخی مسائل مهم را مورد سوال قرار می دهد. به طوری که او نیز به عنوان یکی از شخصیت های داستان معرفی می شود و گرچه تنها نقش راوی را دارد، اما در بعضی از بخش ها نقش موثری در داستان این رمان دارد. او در کتاب برادران کارامازوف عقاید خود به خدا، اخلاقیات، الهیات و غیره را مورد پرسش قرار می دهد.
در بخش هایی از کتاب می خوانیم:
از گناهان تان نهراسید، حتی آن گاه که به آن پی می برید، به شرط آن که توبه کنید، اما با خدا شرط نگذارید. باز می گویم، مغرور نباشید. در برابر کهتران مغرور نباشید، در برابر مهتران نیز مغرور نباشید. و از آنان که شما را می رانند، بی آبروی تان می کنند، دشنام تان می دهند و به شما تهمت می زنند کین به دل نگیرید. از کارفران، آموزگارانشر و ماده گرایان نیز کین به دل نگیرید، نه حتی از کسانی در میان آنان که شرورند، و نه از کسانی در میان آنان که نیکند، زیرا بسیاری از آنان نیکند، خاصه در روزگار ما. در دعاهای تان از آنان چنین یاد کنید: خدایا رستگار کن آنانی را که کسی نیست برای شان دعا کند، نیز رستگار کن آنانی را که نمی خواهند به درگاه تو دعا کنند. (رمان برادران کارامازوف – صفحه ۱۸۴) به تو می گوییم برای انسان هیچ دغدغه ای آزارنده تر از این نیست که کسی را بجوید تا هرچه زودتر بتواند آن عطیه ی آزادی را که این موجود مفلوک با آن به دنیا می آید به او بسپرد. اما تنها کسی می تواند آزادی انسان ها را بر عهده بگیرد که وجدان شان را راضی کند. با نان بیرقی بی چون و چرا به تو داده شد: به انسان نان بده و او در برابرت تعظیم خواهد کرد، چون هیچ چیز ناگزیرتر از نان نیست. اما اگر در عین حال کسی دیگری وجدان او را در اختیار گیرد – آه، آن گاه حتی نان تو را بر زمین می اندازد و کسی را متابعت می کند که وجدانش را فریفته است. (رمان برادران کارامازوف – صفحه ۲۸۲) لحظاتی هست که، در انجام وظایف مان، خودمان در برابر انسان درون و هم به خاطر انسان درون تقریبا احساس ترس می کنیم! این لحظاتی است که آدم به وحشت حیوان جنایتکاری می اندیشد که از پیش می داند همه چیز از دست رفته است اما همچنان تقلا می کند، همچنان قصد دارد با شما بجنگد. این ها لحظاتی است که همه ی غرایز صیانت نفس فورا در او سربلند می کند و او در تلاش برای نجات خودش به شما با چشمی نافذ نگاه می کند، می پرسد و رنج می کشد، شما را می گیرد و مطالعه می کند، چهره تان را، اندیشه های تان را، در انتظار این که ببیند از کدام سو ضربه خواهید زد، و بی درنگ هزاران طرح در ذهن اشفته اش می ریزد. (رمان برادران کارامازوف – صفحه ۷۷۴)
شناسنامه کتاب برادران كارامازوف
- نویسنده: فئودور داستايفسكی
- مترجم: پرویز شهدی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر مجید
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکتریکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم .