درباره یوکیو میشیما
یوکیو میشیما (به ژاپنی: 三島 由紀夫، Mishima Yukio) نام ادبیِ کیمیتاکه هیرائوکا (به ژاپنی: 平岡 公威، Hiraoka Kimitake) (زاده ۱۴ ژانویه ۱۹۲۵ – درگذشته ۲۵ نوامبر ۱۹۷۰)، نویسنده، شاعر، نمایشنامه نویس، بازیگر و کارگردان نامدار ژاپنی بود که سه بار کاندیدای جایزه نوبل ادبیات شد زیرا که اسنادی که سال پیش منتشر شد البته نشان داد که اول می خواستند نوبل را به یوکیو میشیما بدهند، اما چون دیدند او باز هم شانس برنده شدن دارد (میشیما آن زمان ۴۱سال داشت) گفتند کاواباتای (آن موقع) ۶۹ساله اولویت دارد. و او یکی از بزرگترین نویسندگان سده بیستم ژاپن به شمار می رود. کارهای پیشروی او مخلوطی از زیبایی شناسی های امروزین و سنتی است که با شکستن مرزهای فرهنگی، بر جنسیت، مرگ و تغییرات سیاسی تأکید می کنند. او همچنین به خاطر خودکشی به روش هاراکیری مشهور است. در کنار نویسندگی و سرودن شعر، او همچنین در چند فیلم سینمایی از جمله در فیلم هراسان از مرگ (محصول ۱۹۶۰) به ایفای نقش پرداخت.
درباره کتاب دریانوردی که از چشم دریا افتاد
دریانوردی که از چشم دریا افتاد رمانی نوشته ی یوکیو میشیما است که در سال 1963 به زبان ژاپنی منتشر شد و در سال 1965 توسط جان ناتان به انگلیسی ترجمه شد. داستان کارهای نوبورو کورودا، پسر نوجوانی را دنبال می کند که در یوکوهامای ژاپن زندگی می کند. او و گروه دوستانش به اخلاق متعارف اعتقادی ندارند و توسط "رئیس" رهبری می شوند. نوبورو سوراخی را در اتاق خواب مادر بیوه اش پیدا می کند و از آن برای جاسوسی از او استفاده می کند. از آنجایی که نوبورو به کشتی ها علاقه مند است، مادر مرفه او فوساکو، که صاحب یک فروشگاه لباس مد است، او را نزدیک پایان تابستان به دیدن یکی از آن ها می برد. آن ها در آنجا با ریوجی سوکازاکی، ملوان و همسر دوم او در کشتی بخار تجاری راکویو ملاقات می کنند. ریوجی همیشه از خشکی دور مانده است، اما هیچ رابطه واقعی با دریا یا سایر ملوانان ندارد. ریوجی و فوساکو رابطه عاشقانه ای برقرار می کنند و اولین شب مشترک آنها توسط نوبورو جاسوسی می شود. نوبورو معتقد است که به دلیل ارتباط ریوجی با دریا، شاهد نظم واقعی جهان بوده است. در ابتدا نوبورو به ریوجی احترام می گذارد و او را به عنوان ارتباطی با یکی از معدود چیزهای معنادار در جهان - دریا می بیند. نوبورو به دوستانش درباره ی قهرمانش می گوید. اما کم کم همه چیز تغییر می کند و ... یوکیو میشیما در کتاب پیش رو داستان پسری نوجوان به اسم نوبورو را روایت می کند که عضو گروهی نامتعارف است. آن ها که دنیای بزرگسالان را توهم آمیز، ریاکارانه و احساسی می دانند روشی به اسم عینیت را پیش می گیرند و سعی می کنند به سبکی متفاوت دنیا را درک کنند. تفریحات غیرمعمول و خشن آن ها می تواند باعث وحشت هر خواننده ای شود، اما این سرگرمی ها زمانی که مادر بیوه نوبورو رابطه ای عاشقانه با ریوجی را آغاز می کند کم کم به مرزهای انسانیت و درندگی نزدیک می شوند. نوبورو و دوستانش ابتدا ریوجی را به چشم یک قهرمان می بینند. او دریانوردی است که ماه ها بر روی کشتی زندگی می کند، دورترین نقاطی که آن ها از حتی وجودشان خبر ندارند را به چشم دیده است و پس انداز بالایی در حساب بانکی اش دارد. همین برای برانگیختن تحسین پسربچه های سیزده سال کافی است، اما این ایده آل سازی عمر چندانی ندارد. زمانی که ریوجی از مادر نوبورو خواستگاری می کند و تصمیم می گیرد در شهر ساکن شود، آن ها نتیجه می گیرند که او چیزی بیشتر از یک انسان نرم و رمانتیک نیست. این نوجوانان کم سن و سال که از قهرمان خود ناامید شده اند، تصمیم می گیرند از ریوجی انتقام بگیرند و این گونه نقشه ای غیرقابل باور برای این کار طراحی می کنند ... . نویسنده در کتاب دریانوردی که از چشم دریا افتاد (The Sailer who Fell from Grace with the Sea) داستانی فلسفی را پیش روی مخاطبان قرار می دهد که هر خواننده ای را مجذوب می سازد.
لوئیس جان کارلینو، کارگردان انگلیسی در سال 1976 فیلمی را براساس این داستان منتشر کرد که سارا مایلز و کریس کریستوفرسن در آن نقش آفرینی کردند.
نکوداشت های کتاب دریانوردی که از چشم دریا افتاد
- یک اثر هنری بزرگ. (Time)
- داستانی درخشان و جاویدان. (The Nation)
در بخشی از کتاب دریانوردی که از چشم دریا افتاد می خوانیم...
از آن جا که فوساکو به خاطر نوبورو نمی توانست به خارج سفر کند، سال گذشته آقای شیبویا را برای خرید به اروپا فرستاد و او در سراسر قاره روابط جدیدی به وجود آورده بود. شیبویا زندگی اش را وقف آراستگی و شیک پوشی کرده بود: در رکس حتی گترهای انگلیسی هم وجود داشت، کالایی که در هیچ یک از فروشگاه های گینزا پیدا نمی شد. فوساکو سر ساعت همیشگی به فروشگاه رسید و طبق معمول هر صبح کارکنانش به او سلام دادند. چند سؤال کاری کرد و بعد از آن به دفتر کارش رفت و روزنامه ی آن روز را باز کرد. دستگاه تهویه هوا روی پنجره به سرعت می چرخید. از این که توانسته بود سر ساعت همیشگی خود را به میز کارش برساند، احساس راحتی می کرد. باید همین طور می بود. امروز و هر روز برای همیشه. اصلاً نمی توانست تصور کند که اگر خانه می ماند و به سر کار نمی آمد چه بر سرش می آمد. از کیف دستی اش سیگاری برداشت و همزمان که آن را روشن می کرد، نگاهی به دفترچه یادداشت روی میز انداخت. یوریکو کازوگا یک ستاره ی فیلم بود که به یوکوهاما آمده بود و قرار بود ظهر برای خرید اجناس بسیار زیادی به فروشگاه بیاید. او از جشنواره ی فیلمی در اروپا باز می گشت و تمام پولی را که جایزه گرفته بود خرج کرده بود و حالا امیدوار بود بتواند از پس خرید هدایایی از رکس بر بیاید. تلفن کرده بود که بگوید: «اکسسوری های فرانسوی مردانه ی فوق العاده شیک می خوام برای تقریباً بیست نفر. خودت هر چی فکر می کنی خوبه انتخاب کن.» بعدازظهر هم منشی یکی از واردکننده ها از یوکاهاما می آمد تا برای رییس شرکت چند پیراهن ایتالیایی انتخاب کند که در زمین گلف بپوشد. این خانم ها مشتری های قابل اعتمادی بودند که خیلی راحت راضی می شدند.
شناسنامه کتاب دریانوردی که از چشم دریا افتاد
- نویسنده: یوکیو میشیما
- مترجم: مریم رضایی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر سنگ
- تعداد صفحات: 168
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
اگر به داستان های ژاپنی مدرن علاقه دارید، مطالعه این اثر به شما توصیه می شود. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.