درباره عزیز نسین
محمد نُصرَت معروف به عَزیز نِسین (۲۰ دسامبر ۱۹۱۵ – ۶ ژوئیه ۱۹۹۵) نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل ترکیه بود. پس از خدمت افسری حرفه ای، نسین سردبیری شماری گاهنامه طنز را عهده دار شد. دیدگاه های سیاسی او منجر به چند بار به زندان رفتن شد. بسیاری از آثار نسین به هجو دیوان سالاری و نابرابری های اقتصادی در جامعهٔ وقت ترکیه اختصاص دارند.
درباره کتاب خانه ای روی مرز و خانه و صاحبخانه ی
عزیز نسین از مطرح ترین و مشهورترین چهره های ادبیات معاصر ترکیه، در بسیاری از آثارش دیوان سالاری و نابرابری های اقتصادی جامعه را نقد می کرد. دیدگاه های سیاسی او منجر به این شد که چندبار به زندان بیفتد و سرویس های اطلاعاتی کشور ترکیه تقریباً تمام عمر او را زیر نظر داشتند. قلم نسین بسیار تند بود و او از هر نابرابری و ناملایماتی جامعه وقت کشورش انتقاد می کرد. او در تمام طول حیات نویسندگی اش، با بی پروایی سیستم اداری کشور، دولت، خصوصیات جامعه ترکیه و ... را نقد می کرد. او در سال 1949 محبوبیت فوق العاده ای در میان مردم ترکیه یافت چرا که برای احقاق حق مردم فقیر می نوشت و همین موضوع باعث شد که با بسیاری از بزرگان کشورش دربیفتد. او راوی سختی ها و دردهای طبقات متوسط و پایین جامعه بود. در سال 1972 عزیز نسین بنیادی را برای حمایت از کودکان فقیر و محروم از تحصیل تاسیس کرد که تاکنون به کودکان بسیاری خدمت رسانی کرده است. او در سال 1995 بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت.
در بخشی از کتاب دو داستان طنز از عزیز نسین می خوانیم:
من در ساختمانی هفت طبقه زندگی می کنم که پنج طبقه ی آن روی زمین و دو طبقه ی دیگرش زیرِ زمین است. در حقیقت، زیر این دو طبقه ی زیرزمینی، نیم طبقه ی دیگری هم هست که من در آن ساکن هستم. دو سال است که در این دخمه زندگی می کنم، اما هنوز نفهمیده ام که سقف خانه ی ما پست تر است یا صاحبخانه مان! آخر، با این که قد و قامت کوتاهی دارم، روزی دوسه بار سقف مثل شمشیر داموکلس3 به سرم برخورد می کند و هشدار می دهد که دفعه ی بعد حواسم را بیشتر جمع کنم! البته، به دلایلی، خیلی از این خانه راضی ام! اول این که، هیچ منظره و چشم انداز زیبا و دلفریبی پیشِ رویمان نیست که احساساتمان را قلقلک دهد. این رفته رفته باعث می شود خواسته ها و توقعاتمان محدود شود و بتوانیم با مناعت طبع با درآمد بخور و نمیر خود تمام برج را سر کنیم. دیگر این که، چون هیچ هوایی به داخل خانه مان راه ندارد از خطر سرماخوردگی یا ابتلا به آنفلوآنزا در امان هستیم. به علاوه، اتاق های ما از گزند آفتاب هم مصون است و این باعث می شود که رنگ و روی پرده هایمان نرود. انگار که آفتاب راه خانه مان را گم کرده است! اما هرقدر که آفتاب بی خیال ما شده است، در عوض مأموران عوارض و نوسازی شهرداری به ما عنایت دارند و آنقدر راحت به سراغمان می آیند که انگار خودشان این ساختمان را بنا کرده اند.
فهرست مطالب کتاب
- درباره ی نویسنده
- درباره ی مترجم
- خانه ای روی مرز
- خانه و صاحبخانه ی ما
شناسنامه کتاب دو داستان طنز
- نویسنده: عزیز نسین
- مترجم: امیر حسن مکی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر آریا گهر
- تعداد صفحات: 52
- موضوع کتاب:کتاب طنز
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
بنابراین اگر به داستان های کوتاه و طنز علاقه دارید، خواندن این کتاب تجربه ی دلچسبی برای شما خواهد بود. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.