درباره عزیز نسین
محمد نُصرَت معروف به عَزیز نِسین (۲۰ دسامبر ۱۹۱۵ – ۶ ژوئیه ۱۹۹۵) نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل ترکیه بود. پس از خدمت افسری حرفه ای، نسین سردبیری شماری گاهنامه طنز را عهده دار شد. دیدگاه های سیاسی او منجر به چند بار به زندان رفتن شد. بسیاری از آثار نسین به هجو دیوان سالاری و نابرابری های اقتصادی در جامعهٔ وقت ترکیه اختصاص دارند. آثار او به بیش از ۳۰ زبان گوناگون ترجمه شده اند. بسیاری از داستان های کوتاه او را ثمین باغچه بان، احمد شاملو، رضا همراه و صمد بهرنگی به فارسی ترجمه کرده اند. عزیز نام پدرش بود و او این نام را به عنوان نام مستعار خود انتخاب کرد. همچنین نسین در زبان ترکی به معنای تو چه کاره ای یا تو چه هستی است.
درباره کتاب پخمه
کتاب پخمه (Ölmüş eşek) تمثیلی از بسیاری افراد جامعه و شرایط واقعی پر از تزویر، دروغ و ناعادلانه ی جامعه است. نویسنده در این داستان به بسیاری از تابوها، هنجارها و ارزش های غیرمعقول جامعه می پردازد و ریشه ی بیشتر شکست ها، عقب ماندگی ها و پسرفت ها را در جوامعی مانند ترکیه و ایران وجود باورها و عقاید غلط مردمان می داند. از آنجا که نویسنده در طنز، بسیار قوی و برجسته است، نمی توانید از خواندن این داستان لحظه ای دست بکشید. با وجود اینکه چند دهه از نگارش این اثر می گذرد و ترکیه توانست با تکیه بر اندیشمندانی همچون عزیز نسین راه های پیشرفت و موفقیت را طی کند باز هم هنوز عقب ماندگی هایی را در این کشور مشاهده می کنیم.
در بخشی از کتاب پخمه می خوانیم:
وقتی وارد راهرو شدم، دیدم یک نفر داره به طرفم میاد. بچه ها حق نداشتند بعد از شیپور خواب، از اتاقشان خارج بشوند. فهمیدم او یکی از افسرهاست. مخصوصاً از صدای قرچ قرچ چکمه هاش، دانستم سروان «بالیوس» است. چنان دست و پامو گم کردم که مثل موشی که گربه می بینه، سر جام وایستادم. لحظه ی خطرناکی بود. اگر جناب سروان با قابلمه ی کتلت مرا می دید، حسابم پاک بود. در همان حالت گیجی و نا امیدی، بدون اراده دری را که کنارش ایستاده بودم باز کردم و به سرعت داخل اتاق شدم و در را بستم. صدای پای سروان نزدیک تر می شد. پشت در اتاق که رسید، ایستاد. انگار یک چیزی توی دلم پاره شد: «خدایا! اگر مرا دیده باشه و بیاد تو تکلیفم چیه؟» هر چه دعا به خاطر داشتم خواندم و به خودم فوت کردم که از دست جناب سروان جان سالم به در ببرم. دعام مستجاب شد و پس از چند لحظه، جناب سروان راه افتاد و با قدم های شمرده دور شد. یک کمی حالم جا آمد و حواس پنجگانه ام شروع به کار کرد. صدای خرّوپف عجیبی به گوشم خورد. تا به حال از بس ناراحت بودم متوجه این صدا نشده بودم. سرم را برگرداندم که دیدم یک نفر روی تخت خوابیده و یک دست لباس ژنرالی رو دسته ی صندلی کنار تختخواب آویزان بود. آه از نهادم در آمد. «ای دل غافل! چه بدبختی بزرگی! من بیچاره چرا مثل دزدهای ناشی به کاهدان زده ام؟» خرّوپف او مثل صدای یک دسته موزیک چهل نفری بود که کنترل آن ها از دست رهبر ارکستر خارج شده باشد.
نقد و بررسی کتاب پخمه
طنز تلخ سیاسی درون مایه ی داستان های «عزیز نسین» استاد طناز ادبیات ترکیه است که به واسطه ی آن خرافات، کژبینی و کج اندیشی ها را نقد می کند. او ضرب المثل آشنای خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو را در میان داستان کتاب «پخمه» به یاد ما می آورد و مردی را نشان می دهد که اگر برخلاف سیر جامعه حرکت کند با مشکلات زیادی روبه رو و حتی بدنام می شود.
شناسنامه کتاب پخمه
- نویسنده: عزیز نسین
- مترجم: رضا همراه
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر گیوا
- تعداد صفحات: 256
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.