معرفی کتاب نفرتی که تو می کاری اثر انجی توماس

  دوشنبه، 27 تیر 1401   زمان مطالعه 7 دقیقه
معرفی کتاب نفرتی که تو می کاری اثر انجی توماس
کتاب نفرتی که تو می‌کاری با عنوان اصلی The hate u give اثری از انجی توماس است که در هنگام انتشار سروصدای زیادی به راه انداخت و احساسات بسیاری از سیاه‌پوست‌های آمریکایی را برانگیخت. این کتاب توانست افتخارات زیادی کسب کند که از جمله آن می‌توان به کتاب برگزیده گودریدز در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه ملی کتاب آمریکا در سال ۲۰۱۶ شد.

درباره انجی توماس

انجی توماس (به انگلیسی:Angie Thomas)(زاده ۱۹۸۸) رمان نویس آمریکایی است. آنجی توماس Angie Thomas نویسنده ی سیاه پوست آمریکای سی ساله متولد ایالت می سی سی پی است. کتاب نفرتی که تو می کاری مشهورترین اثر آنجی توماس است و دومین کتابش به نام On the Came Up به تازگی منتشر شده است اما متاسفانه این کتاب هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده است. آنجی مانند بیشتر سیاه پوستان آمریکایی کورکی سختی را گذرانده است. او در شش سالگی شاهد شلیک گلوله به یکی از نزدیکانش بود؛ فردای آن روز مادر آنجی او را به کتاب خانه ی محلی می برد و به او می گوید زندگی ارزش زندگی کردن را دارد و جز زشتی هایی که دیده است زیبایی های بسیار در انتظارش است. این کار مادرش الهام بخش آنجی برای نویسنده شدن بوده است. آنجی توماس پیش از نوشتن کتاب نفرتی که تو می کاری در ژانر فانتزی می نوشت. او داستان کوتاه های او در این ژانر وجود دارد. اما بعد از نوشتن کتاب نفرتی که تو می کاری متوجه علاقه اش به ژانر رئال و نوجوان شد و تمرکزش را روی آن گذاشت. آنجی توماس در نوشتن از اتفاقات روزمره الهام می گیرد. اتفاقاتی مانند اخبار روزانه و رویداد هایی که بخش کم یا زیادی از جامعه را درگیر خودش می کند. او در کنار علاقه اش به نوشتن به موسیقی هیپ هاپ هم علاقه ی زیادی دارد و هنوز هم گاهی برای خودش شعرهایی به سبک رپ می نویسد و می خواند.

پوستر انجی توماس

درباره کتاب نفرتی که تو میکاری

کتاب نفرتی که تو می کاری The Hate U Give برای نخستین بار در سال 2017 منتشر شد. با وجود این که کمتر از سه سال از انتشار این کتاب می گذرد اما بلافاصله در فهرست پرفروش ترین کتاب های ژانر نوجوانان قرار گرفت حدود یک سال دررتبه ی اول این فهرست قرار داشت.

کتاب نفرتی که تو می کاری داستان دختری شانزده ساله آفریقایی-آمریکایی به نام استار کارتر (Starr Carter) است. داستان از جایی آغاز می شود که استار همراه با بهترین دوستش خلیل در حال بازگشت از میهمانی است. خلیل، که به تازگی شغل جدید و خطرناکی را انتخاب کرده است، توسط پلیس دستگیر می شود.پلیس ماشین خلیل را تنها به خاطر چراغ شکسته ی ماشین متوقف می کند اما درپی یک درگیری خیلی ساده، پلیس به خلیل شلیک می کند و استار شاهد مرگ بهترین دوستش می شود. استار در ادامه ی داستان تلاش می کند که حق دوستش را از قانون بگیرد و در این راه به مشکلاتی برمی خورد. روبه رو شدن استار و طرز برخوردش ا مشکلاتش داستان کتاب نفرتی که تو می کاری را تکمیل می کند.

درون مایه کتاب نفرتی که تو می کاری

درون مایه ی اصلی این کتاب نژاد پرستی در جامعه ی آمریکا، ناعدالتی و احساس تعلق خاطر است. نژادپرستی در کشور آمریکا تاریخ دیرینه ای دارد و همیشه یکی از اصلی ترین موضوعات داستان های نویسندگان آمریکایی مانند تونی ماریسون و ارنست همینگوی بوده است. مبحث ناعدالتی زمانی در کتاب نفرتی که تو می کاری وارد می شود که یک پلیس سفید پوست خلیل را بدون هیچ دلیل موجهی به قتل می رساند. سیاه پوست بودن خلیل آن هم در قرن بیست و یکم به هیچ وجه دلیل موجهی برای کشتن او نبوده و نیست. بنابراین می توان متهم شدن تنها به دلیل رنگ پوست متفاوت را یک ناعدالتی بزرگ دانست. آخرین موضوعی که آنجی توماس در کتابش به آن اشاره کرده است عدم احساس تعلق خاطر به یک جامعه است. یک جامعه فارغ از اندازه اش باید به تک تک اعضایش احساس تعلق خاطر بدهد اما جامعه ی سیاه پوستان آمریکا بعد از گذشتن حدود صد سال هنوزهم این احساس را از کشورشان دریافت نمی کنند و این اتفاق بیش از هرچیزی به آن ها آسیب می زند.

نفرتی که تو می کاری؛ واقعیت یا داستان

پلیس ایالت اوکلند در نتیجه ی یک درگیری در یک ایستگاه قطار در نخستین ساعات اولین روز سال 2009 به پسری سیاه پوست و غیر مسلح به نام اسکار گرانت شلیک می کند. خبر کشته شدن اسکار توسط یک افسر پلیس در سراسر جهان پیچید و واکنش های شدیدی را همراه داشت. گروه های زیادی مانند حامیان افراد سیاه پوست دست به تظاهرات زدند؛ و حدود ده سال بعد از مرگ او گزارش کامل اتفاقات و ماجراهای آن شب توسط پلیسِ بارت در اختیار عموم قرار گرفت. هنگامی که این خبر هولناک به آنجی توماسِ دانش جو رسید او را بسیار آشفته کرد. آنجی تلاش کرد با نوشتن داستانی درباره ی اسکار، داستان او را وارد ادبیات کند. او ابتدا داستان کوتاهی درباره ی این سانحه نوشت آنجی توماس می گوید:«آن شب در میان انبوهی غم و عصبانیت داستان کوتاهی نوشتم. داستانی که در آن پسر به اسم خلیل که شخصیتش بسیار شبیه اسکار بود تیر می خورد و در عین حال دختری را در کنارش به تصویر کشیدم که بسیار شبیه من بود.» در طول پنج سالِ بعد از کشته شدن اسکار و همراه با مرگ حدود پنج سیاه پوست دیگری که وضعیتی شبیه به اسکار داشتند تصمیم گرفتم داستان کوتاهم را تبدیل به یک رمان کنم، رمانی که امروز تبدیل به فیلم هم شده است.

در بخشی از کتاب نفرتی که می کاری می خوانیم

مایا و هیلی هم زنگ زدند و از وضعیت مغازه، خانه، خانواده و خودم پرسیدند. هیچ کدامشان حتی یادی هم از داستان مرغ سوخاری نکردند. صحبت کردن با آن ها در مورد گارد هایتس عجیب است. ما هیچ وقت در موردش با هم صحبت نمی کنیم. همیشه می ترسم یکی از آن ها به اینجا بگوید سگ دونی. درک می کنم گاردن هایتس واقعا سگ دونی بود، دروغ هم نیست، اما این دقیقا مثل زمانی بود که نه سال داشتم و با سِوِن دعوام شد. برای زدن من آمد پایین و اسمم را گذاشت کوتوله ی کوتوله نژاد. الان که بهش فکر می کنم توهین مسخره ای بود، اما آن زمان حسابی نابودم کرد. می دانستم ممکن است کوتوله بمانم_هرچه باشد آن زمان همه از من بلندتذ بودند_و شاید خودم هم خودم را کوتوله صدا می کردم، اما وقتی سون این قضیه را با صدای بلند گفت تبدیل شد به حقیقتی ناراحت کننده. من می توانم به گاردن هایتس بگویم سگ دونی، اما کس دیگری نمی تواند. مامان پای تلفن بود و اوضاع و احوال همسایه ها را بررسی می کرد و جواب بقیه را می داد که اوضاع و احوال ما را بررسی می کردند. خانم جونز از پایین خیابان می گفت او و چهار بچه اش مثل ما در پناهگاهشان مخفی شدند. آقای چارلز که همسایه ی ما هم بود می گفت اگر برق قطع شود می توانیم از ژنراتورش استفاده کنیم. دایی کارلوس هم حالمان را پرسید. مامان بزرگ تلفن را گرفت و به مامان گفت که مارا پیش او ببرد. انگار می شد از بین این همه ناآرامی گذشت و به خانه ی آن ها رسید. باباهم زنگ زد و گفت که برای مغازه مشکلی پیشنیامده. اما بازهم نگران بودم و هربار که اخبار گوش می داد به مغازه ای حمله شده، قلبم به دهانم می آمد. حالا دیگر اخبار فقط به اسم خلیل قناعت نمی کرد و عکس او را هم نشان می داد. اما به من گفتند شاهد و بعضی وقت ها هم دختر سیاه پوست شانزده ساله.

نقد و بررسی کتاب نفرتی که تو می کاری

ملانین اصلی ترین رنگدانه ای است که رنگ پوست انسان ها را تعیین می کند. عوامل زیادی هستند که رنگ پوست یک انسان را تغییر می دهند. یعنی ممکن است که دو فرد از یک نژاد، رنگ پوستی متفاوت داشته باشند. برای مثال در یکی از نژادهای آفریقایی بیش از سی و پنج نوع رنگ پوست می تواند وجود دارد. با این تفاسیر قضاوت کردن فردی تنها از روی رنگ پوستش عملی به شدت غیر انسانی است. آنجی توماس در دسته ی انسان هایی قرار می گیرد که می تواند انسان ها را فارغ از رنگ و نژادشان ببیند و دوست داشته باشد. او در کتاب نفرتی که تو می کاری داستان نوجوانی را تعریف می کند که تنها رنگ تیره ی پوستش سبب مرگش می شود.

شناسنامه کتاب نفرتی که تو می کاری

  • نویسنده: انجی توماس

  • ترجمه: میلاد بابانژاد – الهه مرادی

  • زبان: فارسی
  • ناشر چاپی: نون
  • تعداد صفحات: 400
  • موضوع کتاب: رمان و داستان خارجی
  • نسخه الکتریکی:دارد
  • نسخه صوتی : دارد

امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم .


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر