معرفی کتاب نون و القلم اثر جلال آل احمد

  چهارشنبه، 06 بهمن 1400   زمان مطالعه 6 دقیقه
معرفی کتاب نون و القلم اثر جلال آل احمد
کتاب نون و القلم نوشته جلال آل احمد است که در انتشارات تیرگان منتشر شده است. این کتاب داستانی تاریخی و تمثیلی از دوران حکومت صفویان است.

درباره کتاب نون و القلم

نون والقلم گزارشی از اوضاع اجتماعی و سیاسی است که برخلاف کارهای دیگر جلال آل احمد در قالب یک داستان طنز بلند بازگو می شود. درحقیقت کارهای جلال بیشتر از آنکه داستان و قصه باشند، گزارش هستند. در این داستان، جلال شیوه هایی را به کار برده که در نوع خود تازگی دارند. زبان طنز بهترین شیوه برای بیان انتقادهای تند و شدید سیاسی است؛ زیرا چنین شیوه بیانی با اینکه شاید خیلی بی مقدمه، یک راست سر اصل مطلب می رود و به معضل جامعه اشاره می کند و آن را مورد انتقاد قرار می دهد و بسیار مؤثرتر از زبان جِدّ است؛ به کسی هم برنمی خورد و موضع گیری و عکس العمل شدیدی هم برای نویسنده اش درپی ندارد. در این داستان علاوه بر اینکه به معضلات سیاسی و اجتماعی جامعه روزگار خود می پردازد؛ نقش و عملکرد قلم به دستان و روشنفکران جامعه را هم می نمایاند و برخی از آنها را نیز مورد انتقاد قرار می دهد.

خلاصه کتاب نون و القلم

میرزا اسدالله مردی وارسته است و دور از مطالبات نفس است. هرچند در زندگی از لحاظ مالی در مضیغه است اما شرافتش را به کارش نمی فروشد و از زندگی اش راضی است. اما میرزا عبدالزکی مردی است که با بزرگان رفت و آمد دارد. خودش ثروتمند است و از آن دسته روشنفکرانی است که کار خودشان برایش بیشتر از کار مردم اهمیت دارد.

در کتاب نون و القلم به دو دسته از آدم ها برمی خوریم. روشنفکرانی که در نقش «میرزابنویس» ظاهر شده اند: «میرزا اسدالله» و «میرزا عبدالزکی»

درباره نویسنده کتاب نون و القلم

جلال آل احمد (۲ آذر ۱۳۰۲ و براساس برخی روایت ها ۱۱ آذر، ۱۳۰۲، تهران - ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، اسالم، گیلان) روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. آل احمد در دههٔ ۱۳۴۰ به شهرت رسید و تأثیر بزرگی در جریان روشنفکری و نویسندگی ایران داشت. نویسندگانی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از او تأثیر گرفتند.جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده ای مذهبی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران به دنیا آمد. وی پسر عموی آیت الله طالقانی بود. خانوادهٔ او اصالتا اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سید احمد طالقانی، به او اجازهٔ درس خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد.در سال ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ التحصیل گشت. او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن صرف نظر کرد. نخستین مجموعهٔ داستان خود به نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرده بود. او که تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، به جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش های مردم شناسی، سفرنامه ها و ترجمه های متعددی نیز پرداخت. البته چون اطلاعات او از زبان فرانسه گسترده نبود، پیوسته در کار ترجمه از دوستانی مانند علی اصغر خبره زاده، پرویز داریوش و منوچهر هزارخانی کمک می گرفت. شاید مهم ترین ویژگی ادبی آل احمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونه های خوب آن را در سفرنامه های او مثل «خسی در میقات» یا داستان زندگی نامهٔ «سنگی بر گوری» می توان دید. در سال ۱۳۲۶ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می بریم» را همزمان با کناره گیری از حزب توده چاپ کرد که بیانگر داستان های شکست مبارزاتش در این حزب است. پس از این خروج بود که برای مدتی به قول خودش ناچار به سکوت شد که البته سکوت وی به معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم زدن بود.جلال آل احمد در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در چهل و پنج سالگی در اسالم گیلان درگذشت. پس از مرگ نابهنگام آل احمد، پیکر وی به سرعت تشییع و به خاک سپرده شد، که باعث باوری دربارهٔ سربه نیست شدن او توسط ساواک شد. همسر وی، سیمین دانشور، این شایعات را تکذیب کرده است، ولی شمس آل احمد قویا معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده و شرح مفصلی در این باره در کتاب از چشم برادر بیان کرده است.جلال آل احمد وصیت کرده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند؛ ولی از آن جا که وصیت وی برابر شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به امانت گذاشته شد تا بعدها آرامگاهی در شأن او ایجاد شود و این کار هیچ گاه صورت نگرفت.

جلال آل احمد

قسمتی از کتاب نون و القلم

حالا بازهم یکی بود، یکی نبود. در یک روزگار دیگر دوتا آمیرزابنویس بودند که هرکدام دم یک در مسجد جامع شهر بزرگی که هم شاه داشت هم وزیر، هم ملا داشت و هم رمال، هم کلانتر و هم داروغه و هم شاعر و هم جلاد؛ صبح تا شام قلم می زدند و کار مردم شهر را راه می انداختند. یکیشان اسمش آمیرزااسداللّه بود و آن یکی آمیرزاعبدالزکی. هردو از توی مکتب خانه با هم بزرگ شده بودند و سواد و خط و ربطشان بفهمی نفهمی عین همدیگر بود و گذشته از همکاری، محل کسبشان هم نزدیک هم بود. هردوتاشان هم زن داشتند و هرکدام هم سی چهل ساله مردی بودند. اما آمیرزاعبدالزکی بچه نداشت و این خودش درد بی درمانی شده بود و گرچه کار و بارش از آمیرزااسداللّه خیلی بهتر بود، هفته ای هفت روز با زنش حرف و سخن داشت که مدام پسه دوتا بچه گرد و قنبلی آمیرزااسداللّه را تو سر شوهرش می زد. گرچه از قدیم و ندیم گفته اند که همکار چشم دیدن همکار را ندارد؛ اما وضع کار و روزگار این دوتاآمیرزابنویس جوری بود که لازم نمی دیدند چشم و هم چشمی کنند. آنکه بچه نداشت پول و پله داشت و با بزرگان می نشست و آنکه مال و منالی نداشت، دوتا بچه مامانی داشت که یک موی گندیده شان را به تمام دنیا با بزرگانش نمی داد. از این گذشته، آدم باسواد توی آن شهر، گرچه پایتخت بزرگی بود، خیلی کم بود و اگر قرار می شد هرکدام از اهل شهر دست کم سالی یک عریضه شکایت به کلانتر محل یا داروغه شهر بنویسد، کار آنقدر بود که این دوتا همکار تو پای همدیگر نپیچند. درصورتی که در آن شهر ماهی یک بار یک نفر را از بالای بارو می انداختند تو خندق، جلوی گرگهای گرسنه و هر دوماهی یک بار هم یکی را شمع آجین می کردند و صبح تا غروب دور شهر می گرداندند تا کسی جرأت دزدی و هیزی نکند و به هرصورت، مشتری میرزابنویسهای ما چندان کم نبود و به همین مناسبت دوستی شان را که حفظ کرده بودند هیچی، گاهی گداری هم در عالم رفاقت زیر بال همدیگر را می گرفتند. دیگر اینکه از هم رودربایستی نداشتند؛ از اسرار هم باخبر بودند؛ زیاد اتفاق می افتاد که باهم درددل کنند؛ اما هرکدامشان هم در زندگی برای خودشان راهی را انتخاب کرده بودند و فضولی به کار همدیگر نمی کردند. خوب حالا چطور است برویم سراغ یکی یکی این دوتا میرزابنویس و ببینیم حال و روزگار هرکدام چطورها بود.

شناسنامه کتاب نون و القلم


دیدگاه ها
  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
خلاقیت خنده دار هندونه فروش شیرازی، برای فرار از گرما حماسه آفرید/ هنر نزد ایرانیان است و بس... (176 نظر) نگاهی به سفره مفصل و تمام و کمال حضرت ابوالفضل در منزل شاه نشین علی دایی+عکس/ از گل آرایی و شمع‌دان‌هایی طلایی تا پَک هایی لاکچری و جذاب (109 نظر) مراسم تشییع پدر حامد بهداد، با حضور چهره های سرشناس و بازیگران +عکس/ روحش شاد و یادش گرامی (70 نظر) نگاهی به اعلامیه ترحیم مادر جوان حمید گودرزی که دیشب خبر فوتش را آقای بازیگر اعلام کرد +عکس/ روحش شاد (40 نظر) رهبر معظم انقلاب: بعد از فوت پدرم همه‌ی موجودی خانه‌اش 45 هزار تومان شد که نمی‌شد با آن گاز یا یخچال خرید (39 نظر) انتخاب محمدرضا گلزار و بهرام رادان به عنوان خوش‌تیپ‌ترین و خوش قیافه‌ترین بازیگران ایران از منظر الیف ارول بازیگر چشم آبیِ ترکیه‌ای+ ویدیو/ چشم آیسان خانوم و مینا مختاری روشن! (28 نظر) خلاقیت خنده‌دار اوستا بنّا در ساختن توالت کنار روشویی برای راحتیِ صاحبخانه حماسه آفرید+ عکس/ مغز نیست که فسفر خالصه😂 (26 نظر) نگاهی به ماشین مازراتی هوش پران علی دایی که همه آرزوشو دارن/ شهریار فوتبال ایران سوار بر دلبر مشکی😍 (26 نظر) مات و مبهوت موندن مهران مدیری از دیدن همزاد خودش تو دورهمی/ چقدرم که شبیه همدیگه هستن!+عکس (25 نظر) خلاقیت خنده دار میوه فروش وانتی با عکس رضا گلزار حماسه آفرید/هنر نزد ایرانیان است و بس+ عکس (21 نظر) درخت خرمای بزرگ حیاط باصفای خونه ویلایی زهرا گونش/ نخل های هم قد والیبالیست مشهور ترکیه ای (18 نظر) خلاقیت منحصر به فرد آرایشگر خوش ذوق در تغییر چهره داماد حماسه ساز شد+ویدئو/سلطان بی چون و چرای گریم در سطح خاورمیانه😂 (16 نظر) سینه زنی شاهرخ خان، بازیگر معروف هندی در هیئت عزاداری امام حسین (ع) +ویدئو (15 نظر) هنرمندان و ورزشکارانی که در مراسم نذری پوریا پورسرخ بازیگر سریال کیمیا حضور داشتند/ علی پروین هم بود+عکس (14 نظر) رهبر معظم انقلاب: من در کلاس اول ابتدایی چشمانم ضعیف بود و تخته سیاه و چهره معلم رو نمی‌دیدم +ویدیو/ از 13 سالگی عینکی شدم (13 نظر)
تیتر امروز   
خودکشی دردناک و همزمان 2 خواهر در تهران 13 و 14 ساله در تهران !
نوجوان مرندی مدال طلای جهان را دشت کرد
فال ابجد روزانه یکشنبه 31 تیر 1403
فال قهوه با نشان روز یکشنبه 31 تیر ماه 1403
فال حافظ با تفسیر یکشنبه 31 تیر 1403 + فیلم
فال انبیاء روزانه یکشنبه 31 تیر 1403
فال روزانه امروز یکشنبه 31 تیر ماه 1403
فال شمع روزانه امروز یکشنبه 31 تیر 1403
ناگفته های پدر داماد رهبر انقلاب: تنها دارایی رهبری یک خانه در پایین شهر تهران است
درباره یک اتفاق زشت در حاشیه نماز جمعه تهران!
کشف گور‌های مدور کودکان
نصب تلویزیون بالای شومینه؛ نکاتی که باید رعایت کنید
روایت جالب و شنیدنی همسر رهبر انقلاب از خانم معلم منحصر به فرد غیرچادری تا ازدواجشان/ مصاحبه‌ای که در یک مجله انگلیسی چاپ شد
برادر رهبر معظم انقلاب: ایشان در عروسی من با ماشین فولکس‌شان، شب تا ساعت12 برای آنهایی که جهاز آورده بودند دنبال شام بودند+ عکس
ویدیو/ علت ورشکستگی "آقای همساده" در بازار دیجیتال/ تخصص داشتم، دلار هم زیاد داشتم اما...
منتخب روز   
(فیلم) سکانس فوق العاده احساسی و عاشقانه از شهاب حسینی و معشوقه‌اش در سریال "شهرزاد" / با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچکس به تو مانند نشد😍 (فیلم) خرید دکتر مسعود پزشکیان از یک سوپرمارکت در تهران به همراه نوه‌ها و عروسش با کارت بانکی شخصی / نوه‌ها پدربزرگ را به خرج انداخته‌اند اقدام منحصربفرد و زیبای طلافروش یزدی به احترام دختر سه ساله امام حسین(ع)+عکس/ این جور تصاویر مخصوص ایران ماست والسلام👌 (فیلم) رهبر معظم انقلاب: به من می‌گویند شما گفتید سوءاستفاده جویان را افشا نکنید / ما حق نداریم افراد را به صرف گمان متهم کنیم سکانس خوشحالی قُباد از بارداری شهرزاد/ قُباد: من تا الان نمیدونستم از این دنیا و از این زندگی چی میخوام اما الان.... (عکس) هدایای ارزشمندی که پزشکیان در پشت صحنه یک هیئت دریافت کرد / خوشا راهی که آغازش با حسین است ... (ویدئو) شعر سوزناک شهریار برای مادر بزرگش که با شنیدنش اشک از چشمانتان سرازیر خواهد شد به یادماندنی ترین سکانس عاشقانه سریال شهرزاد / از بله گفتن شهرزاد تا مرگ مرگ بزرگ آقا نقش دختر رهبر انقلاب در ترمیم دست مجروح ایشان/ فرزند دختری که به پدر اُنس داشت (عکس) شوخی ظریف با آقای ظریف؛ از مقایسه ظریف با مِسی تا انداختن ماسک به شکل آقای رئیس جمهور!!