درباره سوات دومان
سوات دومان از جمله نویسندگان اهل ترکیه است که در نوشتن رمان ها و کتاب های پلیسی و معمایی مهارت زیادی دارد. او مدرک تحصیلی خود را در رشته ی حقوق از دانشگاه آنکارا دریافت کرد و از دوران دانشجویی به ادبیات و سینما علاقه داشت. او تاکنون چهار رمان از خود بر جای گذاشته که اولین رمان او با نام «فصل جنایت» به چاپ رسیده است. دومان با نوشتن رمان راکون توانست در سال 2018 جایزه بهترین رمان پلیسی ترکیه را از آن خود کند.
درباره کتاب راکون
گاهی اوقات در زندگی اتفاقاتی در جریان است که هیچ کس فکرش را نمی کند! در حقیقت دنیا پر از رخدادهای غیرمنتظره و عجیب است که می تواند هر کسی را شگفت زده کند، به دردسر بیندازد و یا او را به سوی انجام کارها ببرد. در نهایت این غافل گیری هر چه باشد، حجمی از ترس، عقب نشینی و یا فرار از موقعیت ها را به دنبال می آورد. سوات دومان (Suat Duman) نویسنده ی چیره دست رمان های پلیسی در کتاب راکون (Rakun) داستانی را خلق کرده که از زبان یک راننده تاکسی روایت می شود. راننده ای معمولی که نمی داند وقتی با یک رول از نقاشی پیکاسو به خانه اش باز می گردد، چه چیزی در انتظار است. این کتاب رمان پلیسی ترکیه ای، ماجرای یک تیم مافیایی بزرگ و مخوف را روایت می کند که سرشار از لحظه های غافل گیرکننده است. اگر دوست دارید یک رمان کوتاه هیجان انگیز را بخوانید و در پایان شگفت زده شوید، حتما این اثر را انتخاب کنید.
در بخشی از کتاب راکون می خوانیم
گروه موسیقی برنامه خود را اجرا کرده بودند. کمی بعد بلند شده و حساب را پرداخت کردم. آن قدر خورده بودم که قوه تفکرم را از دست داده بودم، اما هنوز می توانستم رانندگی کنم. در حالی که ترانه (آهوی بره دار، شکارچی غریبه آمد) را زمزمه می کردم سوار ماشین شدم. به خانه رسیدم، به سختی لباس هایم را درآورده با شورت و زیر پیراهن روی تخت دراز کشیدم. همه چیز را فراموش کرده بودم، حتی واژه های ترانه را. توسرم تکرار می کردم دیریم ... دیریم ... با رؤیای جنگ چینی های پرنده، اصناف بازار استانبول در اعماق ذهنم ... خوابیده بودم. در حالی که صبح با سردرد شدید و گازهای جمع شده در معده ام بیدار شدم، همه چیز را فراموش کرده بودم. قهوه ای نوشیدم و وقتی در برنامه خبری عکس شطرنجی خودم را در صفحه تلویزیون به عنوان دزد دیدم پیرزن جادوگر را به یاد آوردم. حتماً او تصویر صورت من را به پلیس داده بود. حتی الان هم تابلو را به پلیس بدهم حتما به حرف هایم توجه نخواهند کرد. در بهترین حالت اگرخودم را تسلیم کنم در دادگاه مشمول تخفیف مجازات می شدم. گوشی موبایلم را برداشتم، به لیست اسامی نگاهی کردم، از چه کسی می توانستم کمک بگیرم؟ نمی توانستم به اداره پلیس بروم، زیرا متهم به سرقت بودم. ضمناً دزد اصلی هم دخلم را در می آورد. با تحویل دادن مال به دزد هم خلاص نمی شدم. زیرا پلیس او را نمی شناخت بلکه من را می شناخت. این وضعیت، یک معادله نامعلوم و چند مجهولی بود. هر دو سر این چوب آلوده به گُه بود، چوب دو سر گُه. حدود بیست میلیون و به نظر برخی بیست و پنج میلیون نفر در این شهر بزرگ خراب شده زندگی می کردند، اما من بودم که تابلوی لوله شده را در دستم گرفته بودم.شناسنامه کتاب نفرین زمین جلال آل احمد
- نویسنده: سوات دومان
- مترجم: سید جمال جلالی زنوز، سیده سوناز جلالی زنوز
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر آناپل
- تعداد صفحات: 110
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
این کتاب را به همه ی طرفداران داستان و رمان های پلیسی و همچنین علاقه مندان به ادبیات ترکیه پیشنهاد می کنیم. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.