دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

مجله خانواده / فرهنگ و هنر / معرفی کتاب /

معرفی کتاب سفرنامه‌ی جن اثر مصطفی جمشیدی 

یکشنبه، 21 آذر 1400
ماجرای کتاب پیش رو در دوران قاجار جریان دارد و قهرمان آن شخصی به نام ریشارد با جوانی و گذشته ای پرآشوب است که در سفری کاری اسیر راه زن ها می شود.

درباره کتاب سفرنامه ی جن

سفرنامه جن رمانی از مصطفی جمشیدی، نویسنده معاصر ایرانی یک حکایت مدرن درباره گذشته است. داستانی که در دوران قاجار جریان پیدا می کند و شما را به دنیای مرموز جوانی به اسم ریشارد می برد.

خلاصه کتاب سفرنامه ی جن

داستان دو بخش دارد. یکی حکایت مهندسی در زمان قاجار به اسم ریشارد که در نواحی مرکزی ایران مشغول ساختن پلی است و به دنبال اتفاقاتی ناخواسته، اسیر حمام جنی ها می شود و دیگری حکایت عجیب سفر به اصفهان در دوره محاصره این شهر به دست محمود افغان.در سفرنامه جن ناظر سیر و سلوک معنوی بعضی شخصیت ها هستیم، از نوآوری ها و وجود شخصیت هایی خاکستری لذت می بریم و با افراد بی خبر از فساد دربار حاکم که برای ساخت سدی در مرکز ایران وارد عمل شده اند، همراه می شویم.این رمان با دو نوع نثر نوشته شده. یکی نثر دوران قاجاریه که روایت کاتبان و بازجویان و افرادی استت که درگیر قصه شده اند و دیگری نثر معاصر. مصطفی جمشیدی در این اثر بر فساد حاکمان و درباریان دوران قاجار و بی خبری مردم تاکید دارد.

درباره نویسنده کتاب سفرنامه ی جن

مصطفی جمشیدی متولد ۱۳۴۰ در شمیران (قریحه ی سعادت آباد) است. او از داستان نویسان دهه ۶۰ است که دستی نیز در سایر رشته های هنری چون سینما، شعر و... دارد.کتاب های داستانی او در حوزه داستان کوتاه و رمان بیشتر حول محور مسائل اجتماعی، دفاع مقدس و حوزه آفرینش های دینی است.از رمان های وی می توان به سونات عدن، بوفاری ۴، معبر به آخرالزمان، بیداری، شنیدن آوازهای مغولی، مغات میغ، باز یافته های شهر دلتنگ اشاره کرد.رمان وقت نیایش ماهی ها کاندیدای کاتب سال بوده است. اکثر کارهای او ویژه گی های نثری متمایز را داراست.حضور وی که یکی از داستان نویسان قدیمی کشور است در سال های اخیر بیشتر معطوف به ادبیات انتظار بوده است.رمان های مغات میغ، سونات عدن، خود نوشت و بوفاری ۴ اکثراً در جوایز ادبی حضوری فعال داشته و کاندیدای دریافت جوایزی بوده است.مصطفی جمشیدی در تهران زندگی می کند و حضور در جنگ تحمیلی و تجربیات منبعص از آن در آثاری چون بوفاری ۴ و برخی دیگر از نوشته های وی مشهود است. در سال های اخیر سبک نگارش وی به سمت نوعی ویژگی های خاصی که در نثر داستان نویسی معاصر مختص به خود اوست گرایش پیدا کرده و دارای تمایزات ویژه است.

کتاب های برگزیده مصطفی جمشیدی:

  • بوفاری 4
  • بیداری
  • لغات میغ
  • خودنوشت
  • سراب و سمرقند
  • سمندر
  • سونات عدن
  • معبر به آخرالزمان
  • وقایع نگاری یک زندیق
  • شنیدن آوازهای مغولی
  • شب رنج موسی
  • بازیافته های شهر دلتنگ

    قسمتی از کتاب سفرنامه ی جن

در یک گلگشت یا پیک نیک که تفنّن جمعه ما را تشکیل می داد، چند خرگوش شکار کردیم و از گلابی های وحشی یک باغ طبیعی و درندشت که کنار یکی از آبشارهای کوه قافلان بود، به اندازه ای که سیر شدیم چیدیم و خوردیم و بساط کباب راه انداختیم. برای تحرک گرفتن من که چند ماهی به استراحت مشغول بودم، فرصت خوب و نکویی بود. فردای آن روز یک مرحله از کار بود که در طُرق بالادستی و مجاور همان قافلان کوه صورت گرفت و این بار هدف چاه های آن اطراف بود. من خودم دلم خواست وارد کاریز بشوم تا عمق آب های آنجا را حدس بزنم و از طریق محاسبه هایم میزان آب ورودی و نظیره سازی های علمی را انجام بدهم. طناب را دو نوکر به اسم حشمت و حمدالله که هم خرج های «سیلاوی» و ذبیح بودند، به دست گرفتند و آهسته آهسته وارد چاه شدم. راستش همان اول کار پشیمان شدم، ولی کار شروع شده بود! این دو نوکر مثلاً خبره - قبلاً کبوترها را پرانده بودند، ولی باز و غفلتاً وسط آمدن به پایین چاه کبوتری از بغل گوشم پر زد و راهی بالا شد. همین ام مانده بود داخل چاه بشوم. از راه خاکی و آبی و از طریق بادکوبه و خزر راهی ایران شده بودم و به دلیلی راهمان به سمت غرب کج شد و از سواحل رشت و انزلی تا تهران را با چندین اسب و کالسکه سپری کردیم و دوازده روز بعد به تهران رسیدیم. دو سالی تردد به سمت بیابان های همدان و بعد عراق و قهرود و کاشان و حتی سمتِ اصفهان و راه بوشهر از ما آدم دیگری ساخت. حالا مجری احداث پل بودم.

چاه به قدری دراز بود که سرم دوّار گرفت و طبق قرار دوبار طناب را تکان دادم که طناب را بالا بکشند. اگر دستم می رسید به نوکرها، هر دو را فلک می کردم که چرا به حرفم گوش نمی دادند از ته چاه! دوباره - سه باره طناب را تکان دادم، اما آن ها بی محابا طناب را ول می کردند. پایم به دیواره های چاه نمی رسید. هرلحظه فکر می کردم با کم شدن هوا بالاخره بیهوش می شوم و بعدِ آن خدا می داند چه به سرم می آید! در لحظه های ناامیدی از هوش و کاردانی آن دو نوکر بی عرضه بالاخره پیام مرا فهمیدند و مرا کشیدند بالا! تقریباً نیمه جان بودم که رسیدم سر چاه!

این حکایت آمدن من به ایران بود و حکایت هایی که هرکدامشان رنگ و بویی خاص داشت.

شناسنامه کتاب سفرنامه ی جن


پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز یکشنبه 16 اردیبهشت
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
نحوه محاسبه هزینه چاپ یک کتاب
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی ISI، SCOPUS، PUBMED، ISC
تبدیل پایان نامه به مقاله علمی پژوهشی
تعرفه نگارش مقاله از پایان نامه
پایان نامه خود را چگونه به مقاله تبدیل کنیم؟
اکسپت فوری مقاله علمی پژوهشی
استخراج فوری مقاله از پایان نامه برای مجلات ISI
تبدیل پایان نامه به مقاله !
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب در چند ثانیه
قیمت استخراج مقاله از پایان نامه