دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

مجله خانواده / فرهنگ و هنر / معرفی کتاب /

معرفی کتاب سگ ولگرد اثر صادق هدایت 

سه شنبه، 06 مهر 1400
کتاب سگ ولگرد مجموعه داستانی از صادق هدایت، نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است که اولین بار در سال ۱۳۲۱ منتشر شد.

درباره کتاب سگ ولگرد

سگ ولگرد» داستان کوتاهی از صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۲۱ با هفت داستان دیگر در مجموعه داستانی به همین نام در تهران منتشر شد. داستان آن دربارهٔ یک سگ اصیل اسکاتلندی به نام پات است که، پس از گم کردن صاحبش، سرگردان شده و انسان ها می آزارندش. پات سگی معمولی نیست؛ او در آرزوی بازگشت به دوران کودکی است و در ته چشم هایش روحی انسانی دیده می شود.

خلاصه کتاب سگ ولگرد

پات سگ اسکاتلندی اصیل و نازپرورده ای است. تشابه زیادی میان چشم های او و چشم های انسان وجود دارد. پات همچون موجودی که «در ته چشم های او یک روح انسانی دیده می شود» توصیف شده است. او حتی به گوشت خواری اجدادش عادت نداشته و بوی شیربرنج و خاطرهٔ شیر مادرش را ترجیح می دهد. پات دلش برای گرما، آرامش، و امنیت دوران کودکی تنگ شده است.روزی پات به همراه صاحبش برای کاری به شهر ورامین می رود. پس از این که او بوی سگی ماده را احساس می کند به دنبال این سگ ماده رفته و از صاحبش جدا می شود. در نهایت پس از ناتوانی در یافتن صاحبش و کتک خوردن و شکنجه های بسیاری که از جانب مردم به وی روا داشته شده بود، تا جان در بدن داشت به دنبال اتومبیل فردی که به وی کمی غذا داده بود، دویده و در نهایت از فرط خستگی و شکستگی روانش، و همچنین از فرط اذیت و آزار، از پای افتاده و جان می دهد. داستان، شرح امیدها و هراس های اوست در حالی که قساوت و ظلم بی رحمانه ای را تحمل می کند. در پایان، سه کلاغ برای درآوردن چشم های میشی پات بالای سر او پرواز می کنند.

درباره نویسنده کتاب سگ ولگرد

صادق هدایت، زاده ی 28 بهمن 1281 و درگذشته ی 19 فروردین 1330 شمسی، داستان نویس، مترجم و روشنفکر ایرانی بود.هدایت در تهران متولد شد. صادق کوچکترین پسر خانواده بود و دو برادر و دو خواهر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خود داشت.او دوره ی متوسطه را در دبیرستان دارالفنون آغاز کرد ولی در سال 1295 به خاطر بیماری چشم درد، مدرسه را ترک کرد و یک سال بعد، در مدرسه ی فرانسوی سن لویی به تحصیل پرداخت. اولین آشنایی هدایت با ادبیات جهان در این مدرسه رقم خورد. او به کشیش مدرسه درس فارسی می داد و کشیش هم او را با ادبیات جهان آشنا می کرد. هدایت در همین مدرسه به علوم خفیه و متافیزیک علاقه پیدا کرد. این علاقه بعدها هم ادامه دار بود و او سال ها بعد، نوشته هایی را در این باره از خود بر جای گذاشت.هدایت در سال 1309 و بدون به پایان رساندن تحصیلات خود، به تهران بازگشت و در بانک ملی مشغول به کار شد.او در سال 1315 به هند رفت و به فراگیری زبان پهلوی پرداخت. او سپس کارنامه ی اردشیر بابکان را از پهلوی به فارسی برگرداند.هدایت در طی اقامت در بمبئی، معروف ترین اثر خود، «بوف کور» را که در پاریس نوشته بود، پس از اندکی تغییر با دست بر روی کاغذ نوشت نوشت، به صورت پلی کپی در پنجاه نسخه انتشار داد و برای دوستان خود فرستاد.او را به همراه محمدعلی جمال زاده، بزرگ علوی و صادق چوبک، یکی از پدران داستان نویسی نوین ایران می دانند. هدایت در 19 فروردین سال 1330 در پاریس خودکشی کرد و چند روز بعد در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.

قسمتی از کتاب سگ ولگرد

  • از داستان سگ ولگرد

تمام قوای خودش را جمع کرده بود و جست وخیزهایی از روی ناامیدی برمی داشت. اما اتومبیل از او تندتر می رفت. او اشتباه کرده بود. علاوه بر اینکه به دو اتومبیل نمی رسید، ناتوان و شکسته شده بود. دلش ضعف می رفت و یک مرتبه حس کرد که اعضایش از اراده ی او خارج شده و قادر به کمترین حرکت نیست. تمام کوشش او بیهوده بود. اصلاً نمی دانست چرا دویده، نمی دانست به کجا می رود، نه راه پس داشت و نه راه پیش. ایستاد. له له می زد، زبان از دهنش بیرون آمده بود. جلوی چشم هایش تاریک شده بود. با سر خمیده، به زحمت خودش را از کنار جاده کشید و رفت در یک جوی کنار کشتزار، شکمش را روی ماسه ی داغ و نمناک گذاشت، و با میل غریزی خودش که هیچ وقت گول نمی خورد، حس کرد که دیگر از اینجا نمی تواند تکان بخورد. سرش گیج می رفت، افکار و احساساتش محو و تیره شده بود، درد شدیدی در شکمش حس می کرد و در چشم هایش روشنایی ناخوشی می درخشید. در میان تشنج و پیچ و تاب، دست ها و پاهایش کم کم بی حس می شد، عرق سردی تمام تنش را فرا گرفت.

ولی چیزیکه بیشتر از همه پات را شکنجه میداد احتیاج او به نوازش بود. او مثل بچه ای بود که همه اش تو سری خورده و فحش شنیده اما احساسات رقیقش هنوز خاموش نشده مخصوصا با این زندگی جدید پر از درد و زجر بیش از پیش احتیاج به نوازش داشت. چشمهای او این نوازش را گدایی میکرد و حاضر بود جان خودش را بدهد در صورتیکه یکنفر به او اظهار محبت بکند. او احتیاج داشت که مهربانی خودش را به کسی ابراز کند اما به نظر می آمد هیچکس احتیاجی به ابراز احساسات او نداشت و هیچ کس از او حمایت نمیکرد.

  • از داستان تاریک خانه

من هیچ وقت در کیفهای دیگران شریک نبوده ام، همیشه یه احساس سخت یا یه احساس بدبختی جلو منو گرفته. درد زندگی، اشکال زندگی. اما از همه این اشکالات مهمتر جوال رفتن با آدمهاست. شر جامعه گندیده، شر خوراک و پوشاک، همه اینا دائمن از بیدار شدن وجود حقیقی ما جلوگیری می کنه. یه وقت بود داخل اونا شدم، خواستم تقلید سایرین رو در بیارم، دیدم خودمو مسخره کرده ام. هر چی رو که لذت تصور می کنن همه رو امتحان کردم، دیدم کیفهای دیگرون به درد من نمیخوره. حس می کردم همیشه و در هر جا خارجی هستم. هیچ رابطه ئی با سایر مردم نداشتم. من نمی تونستم خودمو به فراخور زندگی سایرین در بیارم. همیشه با خودم می گفتم: روزی از جامعه فرار خواهم کرد و در یه دهکده یا جای دور منزوی خواهم شد. اما نمی خواستم انزوا رو وسیله شهرت و یا نوندونی خودم بکنم. من نمی خواستم خودمو محکوم افکار کسی بکنم یا مقلد کسی بشم.

شناسنامه کتاب سگ ولگرد

  • نویسنده: صادق هدایت
  • تعداد صفحات: ۱۷۲
  • نسخه صوتی:دارد
  • نسخه الکترونیکی: دارد

مشخصات کتاب صوتی سگ ولگرد


پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز شنبه 15 اردیبهشت
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
نحوه محاسبه هزینه چاپ یک کتاب
گام به گام مراحل چاپ کتاب
تعرفه نگارش مقاله از پایان نامه
آموزش گام به گام نحوه سابمیت مقاله در مجلات ISI (آی اس آی)
پذیرش و چاپ مقاله علمی پژوهشی در کمترین زمان
ترجمه رسمی انگلیسی اسناد و مدارک
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب در چند ثانیه
برای چاپ کتاب و تبدیل پایان نامه تان به کتاب با سرعت نور کلیک کنید!
چاپ مقاله در مجله (ISI, SCOPUS, ISC, PUBMED و علمی پژوهشی) معتبر+ صفر تا صد+ ویدئو آموزشی
مراحل اکسپت مقاله