درباره کتاب شهر جانوران
کتاب «شهر جانوران» اولین رمان «ايزابل آلنده» نویسنده ی شیلی آمریکایی در حوزه ی ادبیات نوجوان است. نوشتن برای کودک و نوجوان نیازمند مهارت و ذوق بسیار است زیرا نویسنده باید بتواند مفاهیم مهم انسانی را در طی قصه ای شیوا و قابل فهم بیان کند. این نویسنده با انتشار این اثر نشان داد در نوشتن داستان های کودک و نوجوان نیز تبحر خاصی دارد. داستان این کتاب در جنگل های بارانی آمازون شکل گرفته و مطالعه ی آن به کودکان و نوجوانان توصیه می شود. این اثر یکی از بهترین رمان های علمی تخیلی نوجوانان است که در طی بیست فصل به نگارش درآمده است که برخی از آن ها عبارت اند از:
- کابوس
- مادربزرگ یک دنده
- جنگلی کریه
- رود آمازون
- شمن
- توطئه
- یوزپلنگ سیاه
- سفر اکتشافی
- مردان مه نشین
- آدم ربایی
- روستای نامرئی
- حق عبور
خلاصه کتاب شهر جانوران
داستان این کتاب درباره ی نوجوانی پانزده ساله به نام «آلکساندر کولد» Alexander Cold است که مادرش مبتلا به بیماری سرطان است. او تصمیم می گیرد برای مدتی دور از خانه باشد و به خانه ی مادربزرگ پیرش برود. «آلکساندر کولد» همراه مادربزرگش برای تحقیق و نوشتن مقاله ای درباره جانورانی بزرگ راهی آمریکای جنوبی می شود. سفر و مکاشفه ی این مادربزرگ و پسر خوش ذوق در جنگل تودرتو آمازون داستان خواندنی و پرکشش این کتاب را شکل می دهد. «ايزابل آلنده» نویسنده ی معروف آمریکای جنوبی با قلم توانایش کنجکاوی های این پسر بازیگوش را به خوبی در این اثر نشان می دهد و خواننده را همراه خود به سفری هیجان انگیز می برد.
درباره نویسنده کتاب شهر جانوران
ایزابل آلنده، زاده ی 2 آگوست 1942، نویسنده ای اهل شیلی است. رمان های او اغلب در سبک رئالیسم جادویی جای می گیرند. در سال ۱۹۸۱ زمانی که پدربزرگش در بستر بیماری بود، ایزابل نگاشتن نامه ای به وی را شروع کرد که دستمایه رمان بزرگ «خانه ارواح» گردید. پائولا نام دختر وی است که پس از تزریق اشتباه دارو به کما رفت. ایزابل رمان «پائولا» را در سال ۱۹۹۱ بصورت نامه ای خطاب به دخترش نوشته است. رمان های آلنده به بیش از سی زبان ترجمه شده و نویسنده خود را به دریافت جوایز ادبی بسیاری مفتخر نموده اند.
درباره مترجم کتاب شهر جانوران
اسدالله امرایی (زاده اول اردیبهشت ۱۳۳۹ در شهر ری) نویسنده و مترجم ایرانی است. امرایی کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی است و از سال ۱۳۶۰ با مطبوعات همکاری دارد.سدالله امرایی در سال ۱۳۳۹ در شهرری تهران در صفائیه؛ محله معروف به خط آهن به دنیا آمدپدرش کارگر کارخانه چیت ممتاز بود و او کودکی خود را در خانوادهای پر جمعیت گذراند.پدرش اولین شخصی بود که روی اسدالله بیشترین تاثیر را گذاشت. در واقع پدر اولین معلمش بوده و او را با خواندن آشنا کرده است.در نوجوانی با مطالعه نشریات روز آن موقع به خواندن علاقمند شد و با تشویقهای معلمی که در همسایگی آنها زندگی میکرد، به ادبیات علاقمند شد و نوشتن را از سال 1355 آغاز کرد.اسدالله امرایی که از جمله روزنامهنگاران و مترجمان پرکار کشورمان به حساب میآید، اولین مطلب قلمی خود را با نام «سیگار خاموش» در پیک نوجوان به چاپ رساند و اولین جایزه ادبی خود را نیز به دست آورد.در مقطع دبیرستان با تشخیص دبیر زبان انگلیسی، مبنی بر اینکه وی در این زمینه شاگرد ممتازی است، به ترجمه رو آورد و همان زمان چند داستان کوتاه ترجمه کرد.وی فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی است و نخستین ترجمه خود را تحت عنوان؛ داستان امتحان رانندگی از آنجلیکا گیبز، نویسنده آفریقایجنوبی، در روزنامه اطلاعات به چاپ رساند.امرایی جوانی خود را با اکبر عبدی، ساعد باقری، محمد آقازاده، محمدرضا گودرزی، انوشه مرادی، احمد ارژنگی و برخی دیگر از چهرههای ادبی و فرهنگی گذراند.وی چندی بعد به استخدام سازمان هواشناسی کشور درآمد و در بخش روابط بینالملل مشغول به فعالیت شد.امرایی بالاخره اولین کتاب خود را با عنوان خوش خنده و داستانهای دیگر در سال 1368 به چاپ رساند.وی به عنوان روزنامهنگار حدود 3 دهه سابقه قلمفرسایی در روزنامهها و نشریاتی چون؛ کیهان، اطلاعات، کیهان فرهنگی، سروش، کتاب هفته، همشهری، گردون، تکاپو، روزگار وصل، کارنامه، گلستانه، شوکران، زمان، پروین، آدینه، آفتاب، جامعه، آینده، ایران، ایران جوان و بسیاری دیگر، دارد.
قسمتی از کتاب شهر جانوران
«الکساندر» خودش را وسط شلوغی فرودگاه نیویورک یافت که جمعیت، چمدان ها و بسته هایشان را هل می دادند و به پشت پای او می زدند. مثل آدم آهنی بودند، هر کدام گوشی تلفن همراهی را به گوش چسبانده بودند و مثل دیوانه ها با خودشان حرف می زدند. تنها بود.
دو بار مادربزرگش را پیج کرد و جوابی نشنید، حالا دیگر مجبور بود برای تلفن کردن پول خرد کند. حافظه ی خوبی داشت و شماره ی تلفن و نشانی خانه ی او را می دانست. پیش از آن به خانه ی «کیت» نرفته بود، اما گاه و بیگاه برای او کارت پستال می فرستاد. به تلفن مادربزرگش زنگ زد و زنگ زد و خدا خدا می کرد که یکی گوشی را بردارد. گیج و منگ از خودش پرسید، حالا چه کار کنم؟
به نظرش رسید به پدرش زنگ بزند و از او کسب تکلیف کند، اما می ترسید گران تمام شود. به علاوه دوست نداشت مثل بچه ها رفتار کند. تازه از دست پدرش چه کاری برمی آمد؟ نه، «الکس» تصمیم گرفت عصبانی نشود، حالا اگر مادربزرگش دیر کرده، یا در راه بندان گیر کرده یا این که توی محوطه ی فرودگاه دنبال او می گردد و لابد بدون این که متوجه همدیگر شده باشند، از کنار هم گذشته اند.
شناسنامه کتاب شهر جانوران
- نویسنده: ایزابل آلنده
- انتشارات: کتابسرای تندیس
- مترجم:اسدالله امرایی
- تعداد صفحات: 322
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد