درباره پوروین محسنی آزاد
پوروین محسنی آزاد در سال ۱۳۱۹ در بندر انزلی به دنیا آمد. او دوران کودکی خود را در شهر اردبیل گذراند و سپس به همراه خانواده به بندرانزلی مهاجرت نمود. در همین شهر دیپلم خود را گرفت و سپس در تهران در دانشسرای عالی به تحصیل رشته تاریخ پرداخت. (۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲) پس از اتمام تحصیلات به شهر لاهیجان رفت و در آن شهر به تدریس رشته تاریخ پرداخت. او در سال ۱۳۷۲ پس از ۳۴ سال تدریس بازنشسته شد و هم اکنون در لاهیجان زندگی می کند.ا ز او تاکنون ۵ جلد کتاب به نام های سایه های اردیبهشت ۱۳۷۶، دسته گل دیروز پریروز ۱۳۸۳، زمان که می گذرد ۱۳۸۶، در ستایش ارغوان ۱۳۸۷ و آبیاری آوای کبوتر کوهی ۱۳۹۰ منتشر شده است.
درباره کتاب وادی صنوبرهای لرزان
کتاب وادی صنوبرهای لرزان نوشته ی پوروین محسنی آزاد، مجموعه داستان های کوتاهی است که از مضمونی اجتماعی و گاه عاشقانه برخوردارند و با بیان جذاب و لحن صمیمی خود شما را تا پایان مجذوب می کنند. کتاب وادی صنوبرهای لرزان برای چه کسانی مناسب است؟ اگر به داستان های کوتاه ایرانی علاقه مند هستید، کتاب وادی صنوبرهای لرزان برای شماست.
در بخشی از کتاب وادی صنوبرهای لرزان می خوانیم...
پسرم اشکان آن دختر جوان خوش برورو را با ضربات چاقوی تیغه بلند فنری به قتل رساند. سر و صورتش را زد به داشبورد اتومبیل اش له ولورده اش کرد، برداشت برد بیرون شهر خانه ی ویلایی مان، گوشه ی باغ خاکبرداری کرد، انداخت توی خاکچاله بنزین پاشید آتش زد و روی گور او خاک و لاشبرگ ریخت. در بازجویی به قتل اعتراف کرد. گفت از کاری که کرده پشیمان نیست. نمی خواهد با قرار وثیقه آزاد شود. وکیل نمی خواهد. پدرش به دیدنش نیاید، والسلام. پرونده با صدور قرار مجرمیّت با کیفرخواست دادستان به دادگاه عمومی مرکز استان به شعبه ی رسیدگی به قتل ارجاع شد. اولیای دَم، زن و شوهر هر دو گفتند قصاص و من و سعیده در این سن و سال همین یک پسر را داشتیم. پسرم در خانه با دمپایی ایتالیایی روی قالیچه های ابریشم راه می رفت، حالا دمپایی پلاستیکی به پا و دستبند به دست چهار سرباز زندان او را از خیابان خاکی ماشین رو به دادگاه می بردند که دم درش از برو بیای زن ها و مردهای شهری و روستایی و عریضه نویس ها واویلا بود. او بچه نبود. نه، او بچه نبود. در پَر و پای سی سالگی اش بود. دکتر زنان و زایمان گفت دوست دارید تولد بچه تونو ببینید؟ گفتم چرا که نه. آن وقت ها هنوز علم آنقدر پیشرفت نکرده بود قبل از تولد بچه بگوید دختره یا پسر. قیچی داد دستم، نافش را بریدم. دیگر دست و پا نزد ساکت شد. ساعت شش بامداد عید قربان بود. پرستار بچه را بغل کرد گفت پسره، پسر. یک سکّه ی طلا بهش دادم. در مچ دستش دستبند شناسایی بود. چشم هاش بسته بود. روی پلک چشم چپش یک قطره خون بود. یک جفت گلاب پاش بلور عتیقه ی بوهم به دکتر هدیه دادم که سال بعد با زن بلژیکی و دختر خرد سالش در ریزش سقف فرودگاه به سرای باقی شتافت. زنم مثل مجری شاد و شنگول شو تلویزیون گُل از گُلش واشده بود. گفت یه روزی می رسه جلوی آینه وا می ایستی موهاتو بریانتین می زنی. نه، او بچه یی نبود شر به پا کند آتش به خانمان این و آن بیفتد. اگر به داستان های کوتاه ایرانی علاقه مند هستید، کتاب وادی صنوبرهای لرزان برای شماست.
فهرست مطالب کتاب
- روبوسی با رعدوبرق
- واو یلا لیلی
- آکواریوم شکسته
- اشکان
- برفراز شالیزار
- پنهان از رهگذران
- روی خطّ عابرپیاده
- دشت شعله ور
- سه گانه ی یادگار نیاکان ما
- از دل تاریکی
- استخوان ناوی
- سیاه قلم
- اشاره به آندرومدا
- شیر بالدار
- سروسوزان
- زن دریای شمال
- صنوبر لرزان
- به روایت مخروطه های رسوبی
- چرخ فلک گریان
- مونادانه بیا اینجا
- آشیانه ی یاکریم
- نوشته برآب
- نوشته بر باد
- نوشته بر خاک
- نوشته بر آتش
شناسنامه کتاب وادی صنوبر های لرزان
- نویسنده: پوروین محسنی آزاد
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر ترنگ
- تعداد صفحات: 154
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان ایرانی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.