درباره آرش عباسی
آرش عباسی، (متولد ۱۴ دی ۱۳۵۶ ملایر) نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر اهل ایران است. آرش عباسی تئاتر را از سال ۱۳۶۹ در دوران راهنمایی با نمایش قاب عکس خاطره ها آغاز کرد و همان سال جایزه بهترین بازیگر مدارس شهرستان و استان را برای این نمایش دریافت کرد. در تابستان ۱۳۷۰ برای بازی در سریال تابستانی سرشار از محبت به کارگردانی عباس رنجبر و محصول شبکه دو سیما انتخاب شد و از آن زمان در زمینهٔ تئاتر، تلویزیون و سینما فعالیت می کند.
درباره کتاب ورود خانم ها/ آقایان ممنوع
آرش عباسی نمایشنامه نویس طناز و خلاق کشورمان در کتاب خانم ها، آقایان ممنوع از ماجراهای توالت عمومی مردانه هم نمی گذرد و با سرک کشیدن در یک آرایشگاه زنانه شما را به جاهای ممنوعه می برد. او با ورود به این فضاهای عمومی، معضلات اخلاقی و اجتماعی روز را با بیانی طنزآمیز مورد انتقاد قرار می دهد. کتاب ورود خانم ها، آقایان ممنوع از دو نمایشنامه ی مجزا تشکیل شده و هر کدام از منظری متفاوت آینه ای تمام نما از جامعه امروز را پیش روی ما قرار می دهد. آرش عباسی که پیش تر نویسندگی سریال پایتخت را در کارنامه هنری خود به جای گذاشته با نوشتن چندین نمایشنامه در ژانر طنز اجتماعی توانایی خود را در این سبک به خوبی اثبات کرده است. نمایشنامه ورود خانم ها، آقایان ممنوع جریان روزمره و متداول خودمان است. اتفاقاتی که هر روز در کوچه، خیابان و مکان های عمومی رخ می دهند و ما به سادگی از کنارشان عبور می کنیم و حالا از زاویه دید آرش عباسی رنگ و جلوه ی دیگری از آن را می بینیم. این نگاه به ما کمک می کند که معضلات اجتماعی را طور دیگری درک کنیم و با دقت بیشتری به مسائل بنگریم.
در بخشی از کتاب ورود خانم ها، آقایان ممنوع می خوانیم...
مادر2: گلاب به روت الان مییاد... به خدا شرمنده ام. تازه اومدیم این محل، من جایی رو بلد نیستم... زنداداشش رو دیده، میره آرایشگاه و برمی گرده، چه می دونم بر و روش عوض میشه، حالا بهونه گرفته که الا و بلا باید ببریم آرایشگاه. هرچی بهش میگم بذار خونه درستت کنم که بتونم پاکش کنم، میگه نه، باید بریم آرایشگاه. الهی تصدقت بشم فقط یه جوری درستش کن که بشه زود پاکش کرد. مردم چه میدونن من چی می کشم که، یه وقت خیالاتی میکنن. [رو به بیرون صدا می کند.] تموم شد مامان جون؟... خانوم جون از من می شنوی اگه بچه نداری، بچه دار نشو. در دهن مردمم گل بگیر. بذار بگن عیب داره، فدای سرت. خانوم جون مثل هندونه در بسته میمونه معلوم نیست که چیه... البته من خودم کشیدم، میدونم. به خدا قسم، دو سال اول زندگیم بچه م نمی شد. خدابیامرز مادرشوهرم روزگارم رو سیاه کرده بود. کارم به جایی کشیده بود که می خواستم خودکشی کنم. باورت میشه واسه بچه می خواستم خودمو بکشم؟ ببین چقدر بدبختیم ما زنا... حالا من شانس آورده بودم شوهرم دوسم داشت. به از شوهر شما نباشه، خیلی مرده. همه چی رو تحمل میکنه. مردای امروزه اینجوری نیستن که... خانوم جون از گل نازکتر به این بچه نمیگه... ای خواهر، هر چی پسر بزرگم گفت مادر سنت رفته بالا، نکن این کارو. گفتم کفر نگو بچه جون، خدا خواسته، میگی من نخوام؟ استغفرالله. [صدای نامفهومی از بیرون شنیده می شود.] اومدم مامان جون، اومدم تصدقت، اومدم عزیزم... [مادر2 خارج می شود. صدای زنگ تلفن، سرور گوشی را برمی دارد.]
شناسنامه کتاب ورود خانم ها/ آقایان ممنوع
-
نویسنده: آرش عباسی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر آواژ
- تعداد صفحات: 112
- موضوع کتاب: نمایشنامه ایرانی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
علاقه مندان به نمایشنامه، اجرای تئاتر و آثار طنز اجتماعی از این کتاب بهره مند خواهند شد و لذت خواهند برد. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.