درباره کتاب ابله
«ابله» نام یکی از معرف ترین رمان های مشهور «فیودور داستایفسکی» است، که در سال ۱۸۶۸ در دسترس مردم قرار گرفت. نوشتن این رمان در سوئیس شروع و در فلورانس به پایان رسیده است.در سال ۱۳۳۳ هجری توسط مشفق همدانی به فارسی برگردانده شده است. این کتاب در زمان حیات نویسنده، چندان مورد استقبال قرار نگرفت؛ بعدها این کتاب به عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ قلمداد شد.او نویسنده ای است که بسیاری از منتقدان، او را پیشگام ادبیات روان شناسانه می دانند و معتقدند که او بهتر از هر نویسنده ی دیگری در آثارش توانسته جزئیات روحی و روانی انسان ها را بازتاب دهد.
خلاصه کتاب ابله
رمان، شرح حال شخصی به نام «پرنس لی یو نیکلایویچ میشکین» است.او یکی از آخرین فرزندان ورشکسته خاندان سلطنتی در روسیه است که پس از سال ها زندگی در سوئیس تصمیم می گیرد برای دیدار با یکی از شاهزادگان روسی به روسیه بازگردد. این شاهزاده که دچار بیماری افسردگی و بی اعتمادی شدید به اطرافیان خود است، و از بیماری صرع رنج می برد. برای درمان بیماری خود از طرف یکی از دوستان پدرش به سوئیس می رود و در بیمارستان برای درمان بیماریش بستری می شود، تا بعد از بهبود بیماری به کشورش باز گردد.او در طول سفر خود با افرادی مرموز همسفر می شود که دست مایه ی اتفاقات این رمان قرار می گیرد.در مسیر بازگشت به کشورش در قطار با همسفری به نام «روگوژین» همراه می شود؛ جوانی که داستان عشقش به زنی زیبارو به نام «ناستازیا فیلیپونیا» را برای پرنس بازگو می کند. پرنس میشکین در وطن، با آخرین بانوی بازمانده ی میشکین ها، «الیزابت» که همسر ژنرال «اپانتچین» است و سه دختر به نام های «الکزاندرا»، «آدلائید» و «آگلایا» دارد، ملاقات می کند و پس از مدتی ارثیه ی خوبی به او می رسد.در این رمان دو مثلث عشقی وجود دارد، از یک طرف پرنس، ناستازیا و آگلایا و در طرف دیگر، پرنس، ناستازیا و روگوژین. که سرانجام هر دو ناکام می ماند؛ پرنس در هر دو مثلث درگیر است.پرنس و روگوژین در همه جای داستان با هم هستند؛ گویی سرنوشتشان به واسطه ی یک زن یعنی ناستازیا به هم گره خورده است. سرانجام ناستازیا به وسیله شخصی کشته می شود و همه چیز از هم می پاشد و پرنس میشکین که ظاهرا گرفتار افسردگی روحی است، با همه ی خوبی ها و روح لطیفی که دارد، ابلهی است خسته کننده و عصبی کننده که به بیماری خود باز می گردد و در طول داستان رفتارهایی از او سر می زند که تحملش را عذاب آور می سازد.
ابله؛ شاهکار داستایوفسکی یا داستانی درهم ریخته؟
The idiot که در فارسی ابله ترجمه شده است، یکی از معروف ترین داستان های نویسنده ی سرشناس روس فیودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoyevsky) است. او در رمان ابله به شکلی بسیار واقع گرایانه به موشکافی شرایط جامعه و شخصیت های داستان پرداخته است. واقع گراییِ محض در ابله این کتاب را به یکی از خاکستری ترین آثار ادبیات جهان تبدیل کرده است.داستایوفسکی نوشتن این کتاب را زمانی شروع کرد که برای فرار از بدهی هایش همراه با همسر خود در سوئیس زندگی می کرد. آن ها زندگی بسیار فقیرانه ای داشتند و چندین بار به دلیل پرداخت نکردن اجاره مجبور شدند محل زندگی شان را تخلیه کنند. زمان نوشتن این کتاب داستا یوفسکی شرایط روحی مساعدی نداشت، همچنین او به قمار هم اعتیاد پیدا کرده بود و پول کمی هم که در اختیار داشت را در این راه از دست داده بود. سرانجام رمان ابله در سال 1868 منتشر شد.رمان ابله داستایوفسکی سال 1887 به انگلیسی برگردانده شد. اقتباس های سینمایی و تلویزیونی بسیاری از کتاب وجود دارد که 150 سال پس از نوشته شدن ابله و بیش از یک قرن پس از درگذشت نویسنده اش ساخته شده اند. آثاری اقتباسی که نشان می دهد ابله یک رمان معمولی نیست؛ شاید کسانی باشند که آن را نپسندند اما هنوز هم در سراسر جهان مورد توجه است.
نظر منتقدان ادبی درباره «ابله» داستایفسکی
ابله بلافاصله بعد از انتشار چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ بسیاری از خوانندگان و منتقدین معتقد بودند ابله از ساختار و یک پارچگیِ خوبی برخوردار نیست. خود فئودور داستایفسکی هم این ویژگی کتاب را انکار نکرده است. او بدون طرح و پرداخت قبلی رمان را نوشت و به آن بال و پر داد تا ببیند به کجا خواهد رسید. داستایوفسکی در نامه ای که به «نیکلای استراخف»، منتقد ادبی روس نوشت گفت: «بسیاری از بخش های رمان عجولانه نوشته شده است. بخشی از آن خیلی پخش و پلاست و خوب پرداخت نشده است. اما بخش هایی از آن خوب در آمده است. من پشت رمانم نمی ایستم، اما پشت ایده ام برای اینگونه نوشتن ایستاده ام.»«گری سال مورسون» نویسنده و منتقد ادبی آمریکایی درباره ی کتاب ابله گفته است: «ابله همه ی استانداردهای نقد ادبی را نقض کرده، اما به گونه ای به عظمت واقعی دست یافته است.»
ابلهِ داستایوفسکی چه کسی است؟
ابله داستان جوانی به نام پرنس میشکین، پسر یک خانواده ی اصیل و ثروتنمد است که ورشکست شده اند. میشکین که به بیماری صرع مبتلا است، پس از گذراندن اقامت طولانی اش در سوئیس برای معالجه در حال بازگشت به کشور است. او قصد دارد نزد تنها حامیان و آشنایانی که در روسیه دارد، یعنی ژنرال اپانچین و همسرش برود. بیماری او باعث شده است میشکین به لحاظ روانی دچار عدم ثبات شود و رفتاری نسبتا جنون آمیز داشته باشد. او در قطاری که در آن سوار است با راگوژین آشنا می شود. راگوژین از عشق خود نسبت به زنی به نام ناستازیا فیلیپوونا، زنی بسیار زیبا و عجیب که در ادامه داستان ماجراهای عشقی زیادی را رقم می زند، می گوید. استایوفسکی شخصیت پرنس مشکین را به گونه ای ترسیم کرده است که انگار قصد داشته تا مسیح را در زمانه ای پر از آلودگی زنده کند. قهرمان داستان با همه ی سادگی اش وارد فضای عجیب و آلوده ی سنت پترزبورگ می شود؛ شهری که چالش های بزرگی برایش ایجاد می کند.
رمان ابله روی پرده ی سینما
فیلمسازهای زیادی در سراسر دنیا رمان فئودور داستایوفسكی را به عنوان سوژه انتخاب کرده اند و آثار اقتباسی زیادی در کشورهای مختلف و به زبان های گوناگون از روی آن ساخته شده است. اولین اقتباس از رمان ابله فیلم درام صامتی به نام «ارواح سرگردان» بود که سال 1921 در آلمان ساخته شد. «کارل فئولیش» این فیلم را کارگردانی کرده است. «ژرژ لامپن»، کارگردان فرانسوی در سال 1946 فیلمی درام از روی رمان ابله به همین نام ساخت. سال 1951 «آکیرا کوروساوا» کارگردان ژاپنی صاحب نام، اقتباس دیگری از این کتاب را روی پرده ی سینما برد که در سال 1385 در ایران دوبله و پخش شد. رمان ابله در شوروی سابق و هندوستان و استونی نیز به فیلم تبدیل شده است.سال 1985 در فرانسه فیلم عشق جنون آمیز (L'Amour braque) ساخته شد که فیلم نامه اش برداشتی آزاد از ابله بود. این فیلم در سال 1986 نامزد دریافت جایزه ی بهترین فیلم در جشنواره ی بین المللی «فانتاسپورتو»ی پرتقال شد. فیلم لهستانی – ژاپنی «ناستازیا» در سال 1994 بر اساس فصل آخر رمان ابله ساخته شد.در روسیه هم آثار مختلفی با الهام از کتاب ابله ساخته شده است. یکی از این آثار، فیلم کمدی «داون هاوس» است که سال 2001 توانست جایزه ی ویژه ی هیئت داوران را در جشنواره ی فیلمِ بازِ روسیه از آن خود کند.اقتباس موفق دیگری که در روسیه ساخته شد، سریال تلوزیونی ابله (The Idiot) است که سال 2003 در 10 قسمتِ پنجاه دقیقه ای از شبکه ی راشیا-1 پخش شد. این سریال که به متن کتاب بسیار وفادار است، مورد توجه مخاطبین قرار گرفت.
درباره نویسنده کتاب ابله
فئودور میخایلاویچ داستایوفسکی، زاده ی ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ و درگذشته ی ۹ فوریه ی ۱۸۸۱، نویسنده ی مشهور و تأثیرگذار روس بود. پدر داستایفسکی پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش، دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. او در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسه ی شبانه روزی منتقل شدند و سه سال آن جا ماندند. داستایفسکی در پانزده سالگی مادر خود را از دست داد. او در همان سال امتحانات ورودی دانشکده ی مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ی ۱۸۳۸ وارد این دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ نیز، خبر فوت پدرش به او رسید.داستایفسکی در سال ۱۸۴۳ با درجه ی افسری از دانشکده ی نظامی فارغ التحصیل شد و شغلی در اداره ی مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. او در زمستان ۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت و از این طریق وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. یک جاسوس پلیس در این محفل رخنه کرده بود و موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش می داد. از همین رو، پلیس مخفی در روز ۲۲ آوریل ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد.داستایفسکی در آغاز سال ۱۸۷۳ سردبیر مجله ی «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد. فئودور داستایفسکی در جشن سه روزه ی بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانی اش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریه ی سال ۱۸۸۱ در اثر خون ریزی ریه درگذشت.
برگردان های فارسی رمان ابله
کتاب ابلهِ داستایوفسکی بارها و بارها در ایران ترجمه شده است و انتشارات های مختلفی آن را منتشر کرده اند. بیش از 10 ترجمه از این کتاب در بازار وجود دارد که بسیاری از آن ها ترجمه های خوبی اند و انتخاب بهترین ترجمه میان آن ها کار سختی است.«مشفق همدانی» اولین بار در سال 1313 این کتاب را به فارسی ترجمه کرد. از میان ترجمه های موجود در بازار می توان به ترجمه ی خوب و روان «سروش حبیبی» از این کتاب اشاره کرد. دلیل قابل توجه بودن این ترجمه این است که «حبیبی» ابله را از نسخه ی روسی به فارسی برگردانده است.ترجمه ی «نسرین مجیدی» در سال 1389 به صورت دو جلدی توسط «نشر روزگار» منتشر شد که با پیش درآمدی از «والتر بنیامین» درباره ی فئودور داستایوسکی آغاز می شود و دید بسیار خوبی به خواننده می دهد تا به شکل عمیق تری به رمان نگاه کند. در سال 1396 «ناشر به سخن» نسخه ای دوجلدی از کتاب را با ترجمه ی «پرویز شهدی» منتشر کرد.
قسمتی از کتاب ابله
یکی از اصول زندگی اش این بود که جایی که به مصلحت نیست خودنمایی نکند و حتی خاموش در گوشه بماند. (رمان ابله – صفحه ۲۸)
مجازات اعدام به گناه آدم کشی، به مراتب وحشتناک تر از خود آدم کشی است. کشته شدن به حکم دادگاه به قدری هولناک است که هیچ تناسبی با کشته شدن به دست تبهکاران ندارد. (رمان ابله – صفحه ۳۹)
حتی در کنج زندان هم می شود زندگی عمیق و پرشوری داشت. (رمان ابله – صفحه ۹۷)
من پول می خواهم. می دانید اگر پول داشته باشم دیگر کسی مرا یک آدم عادی نمی شمارد. آن وقت من از هر جهت برجسته و غیر از دیگران می شوم. پول از این جهت از همه چیز حقیرتر و نفرت انگیزتر است که حتی آدم را صاحب ذوق می کند و تا دنیا دنیاست همین خواهد بود. (رمان ابله – صفحه ۲۰۳)
همدردی بزرگ ترین و شاید یگانه قانون وجود برای تمامی بشریت است. (رمان ابله – صفحه ۳۷۲)
یک انسان اصیل و باوجدان، یعنی انسانی که به حکم عقل سالم عمل کند، موظف است که حتی در مسائلی که در کتاب های قانون پیش بینی نشده باشد اصیل و باوجدان بماند و به همین علت است که بی ترس از احتمال بیرون انداخته شدن، چنان که الان تهدیدمان کردید، به اینجا آمده ایم، برای اینکه ما گدایی نمی کنیم، تقاضا نمی کنیم، حق مان را می خواهیم. (رمان ابله – صفحه ۴۳۱)
ناگهان اشتیاق عجیبی احساس کرد که همه چیز را همین جا رها کند و خود به همان جایی برود که از آن آمده بود، و برود به جایی، هر چه دورتر بهتر، جایی دورافتاده و فورا برود، بی خداحافظی با کسی. احساس می کرد که اگر، ولو چند روز دیگر، آنجا بماند به داخل این دنیا کشیده می شود و بی بازگشت. و از این به بعد جز همین دنیا نصیبی نخواهد داشت. اما فکر نکرد و ده دقیقه که گذشت فورا تصمیم گفت که فرار از این دنیا «ناممکن» است و فرار از جبن است و مسائلی در پیش رو دارد که به هیچ روی حق ندارد از حل آن ها شانه خالی کند یا دست کم تمام نیروهای خود را برای حل آن ها به کار نگیرد. (رمان ابله – صفحه ۴۹۳)
اطمینان داشته باشید که خوشبختی کریستف کلمب زمانی نبود که امریکا را کشف کرد بلکه زمانی خوشبخت بود که می کوشید آن را کشف کند. (رمان ابله – صفحه ۶۳۱)
من یک تپانچه کوچک جیبی داشتم. آن را زمانی که هنوز بچه بودم، در آن سن مضحکی که آدم ناگهان به خواندن داستان های دوئل و شبیخون دزدان علاقه مند می شود، خریده بودم. رویا می پرداختم که مرا به دوئل دعوت کرده اند و من با شجاعت و نجابت جلو تیر تپانچه حریف می ایستم. (رمان ابله – صفحه ۶۵۸)
ظرافت احساس و عزت نفس از دل آدم سرچشمه می گیرد و چیزی نیست که معلم رقص به کسی تعلیم بدهد. (رمان ابله – صفحه ۷۰۰)
من اغلب حیرانم که آیا می شود انسان همه انسان ها، همه همنوعانِ خود را دوست داشته باشد؟ البته نمی تواند. چنین چیزی طبیعی نیست. عشق انسان به دیگران، که نوع دوستی نامیده می شود، چیزی است ذهنی و تقریبا همیشه بر پایه خودپرستی استوار است. عشق آزاد از خودپسندی برای ما ممکن نیست. (رمان ابله – صفحه ۷۲۵)
به عقیده من بهتر است آدم تلخکام باشد ولی بداند، تا اینکه خوشحال باشد و… فریب خورده. (رمان ابله – صفحه ۸۲۶)
مقام رنج به همه کس داده نمی شود! (رمان ابله – صفحه ۸۲۷)
همه چیز را نمی شود یکباره فهمید و تکامل را نمی شود از کمال شروع کرد. (رمان ابله – صفحه ۸۷۵)
نمی فهمم چطور ممکن است از کنار درختی گذشت و از دیدن آن شیرینکام نشد! چطور می شود انسانی را دید و از دوست داشتن او احساس سعادت نکرد! وای که زبانم کوتاه است و بیان افکارم دشوار… وای که ما در هر قدم چه بسیار چیزهای زیبا می بینیم! به قدری زیبا که حتی نگون بخت ترین آدم ها نمی تواند زیبایی شان را بینند. کودکی را نگاه کنید، سپیده صبح را تماشا کنید، علفی را که رشد می کند و چشمانی که شما را می نگردند و پیام دوستی دارند ببینید… (رمان ابله – صفحه ۸۷۶)
دیگر بسم است. به قدر کافی به ندای دلم گوش کردم. حالا دیگر باید به حکم عقل زندگی کرد. (رمان ابله – صفحه ۹۷۱)
شناسنامه کتاب ابله
- نویسنده: فیودور داستایوسکی
- ترجمه: سروش حبیبی
- انتشارات: چشمه
- تعداد صفحات: ۱۰۱۹
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی ابله
- گوینده:محمدرضا علی اکبری
- ناشر صوتی: نوار
- مدت: 36 ساعت و 23 دقیقه