معرفی رمان بیابان تاتارها اثر دینو بوتزاتی

  سه شنبه، 05 مرداد 1400   زمان مطالعه 5 دقیقه
معرفی رمان بیابان تاتارها اثر دینو بوتزاتی
رمان بیابان تاتارها داستانِ غم‌انگیز سرنوشت افسرى جوان به نام دروگو جووانى است که براى خدمت به قلعه‌اى دور افتاده در حاشیه بیابانى معروف به بیابان تاتارها اعزام مى‌شود. بوتزاتى با ترسیم دنیاى روزمره و خاکسترى دروگو توانست برنده جایزه ادبى استرگا شود.

درباره کتاب بیابان تاتارها

بیابان تاتارها، نام کتاب دینو بوتزاتی و آینه ی تمام نمای سبک و سیاق عجیب و رویاگونه ی آثار این نویسنده است.داستان جذاب و به یاد ماندنی این اثر درباره ی فقدان، تعلل و آرزوهای بر باد رفته، به نوبه ی خود حرف های بسیاری برای گفتن دارد.

خلاصه کتاب بیابان تاتارها

نویسنده در رمان بیابان تاتارها، سرگذشت افسر جوانی به نام دروگو در قلعه باستانی را روایت می کند.جیووانی دروگو، ستوان جوانی است که برای خدمت کردن به یک پادگان مرزی قلعه ی باستیانی اعزام می شود. جایی که از شهرش بسیار دور است و به دلیل اینکه خیلی کوچک و دورافتاده و خلوت است، پادگان ثانویه محسوب می شود. قلعه ای که یک طرف آن مشرف به دشت وسیع و بی آب و علفی است که افسانه های زیادی در مورد آن جریان دارد، و درست در داخل خود قلعه گفته می شود دیر یا زود دقیقا از این دشت خواهد بود که حمله مردمان تاتار رخ می دهد. به همین دلیل این دشت، صحرای تاتارها نامیده شده است. دروگو ابتدا قصد داشت چند ماه آن جا اقامت داشته باشد. اما به محض ورود به قلعه فهمید که آن جا دچار افسردگی و پوچی می شود و باید هر چه سریعتر از آن قلعه برود. در آن قلعه نه از زندگی روزمره مثل باقی انسان ها خبری بود و نه از جنگ و دفاع از میهن و سلحشوری که به واسطه ی آن زندگی خود را از دست رفته.در واقع، قلعه به گونه ای بود که گویی مکانی نه تنها از نظر فیزیکی بلکه از نظر زمانی، از دنیا جدا شده است. گویی زمان به گونه دیگری جریان داشت دروگو و همراهانش متوجه گذشت روزهای ماه ها، سال ها نمی شوند و نمی فهمند که آنها تمام بهترین دوره زندگی خود را در این مکان می گذرانند.جیووانی، هنگامی که به قلعه عزیمت می کند، پسری بسیار جوان است، عادت کرده است در کشور خود، در خانه اش با برادران و مادرش زندگی کند و با روحیه ای بسیار خوش بینانه نسبت به زندگی وارد شده است و فکر می کند همه چیز را در کنترل دارد. او در جوانی و ساده لوحی خود ارزش کافی به زمان نمی دهد و فکر می کند در آینده آنقدر چیز در دسترس دارد که می تواند مقداری از آن را " تلف " کند.

درباره نویسنده کتاب بیابان تاتارها

دینو بوتزاتی تراورسو، زاده ی 14 اکتبر 1906 و درگذشته ی 28 ژانویه ی 1972، نویسنده ی داستان کوتاه، نقاش، شاعر، روزنامه نگار و رمان نویس ایتالیایی بود. او در ویلای آبا و اجدادی خانواده ی خود در سن پیگرینو به دنیا آمد و دومین فرزند از چهار بچه ی پدر و مادرش بود. بوتزاتی در سال 1924 در دانشکده ی حقوق دانشگاه میلان، محل کار سابق پدرش، ثبت نام کرد. او همزمان با تحصیل در رشته ی حقوق، در سن 22سالگی در روزنامه ی کورییره دلا سرا استخدام شد و تا پایان زندگی اش در این روزنامه فعالیت داشت. بار ها به این نکته اشاره شده است که سابقه ی روزنامه نگاری بوتزاتی، تأثیر بسزا و شگرفی بر حرفه ی نویسندگی او داشته است.او در خلال جنگ جهانی دوم، به عنوان خبرنگار در آفریقا خدم کرد و پس از جنگ، رمان موفق بیابان تاتارها را به چاپ رساند. دینو بوتزاتی در سال 1966 با آلمرینا آنتونیاتزی ازدواج کرد و سرانجام در سال 1972 بر اثر سرطان درگذشت.

دینو بوتزاتی تراورسو

قسمتی از کتاب بیابان تاتارها

دروگو تا آن روز با بى خیالىِ آغاز جوانى در راهى پیش رفته بود که به چشم جوان بى پایان مى نماید. سال ها به کندى و نرمى در گذارند، چنان که گذشتشان محسوس نیست. در عین صفا پیش مى روى و با کنجکاوى به هرطرف نگاه مى کنى. به راستى شتاب چرا؟ پشت سرت کسى نیست که به تیزروى ات وادارد و پیش رویت کسى نه، که در انتظارت باشد. دوستانت نیز بى غم فردا پیش مى روند و چه بسیار به بازى مى ایستند. بزرگسالان از درگاه خانه هاشان دوستانه دست مى افشانند و با لبخند رازدانى به افق اشاره مى کنند. به این شکل، دل با میل به جسارت و مهرورزى به تپش مى افتد. شیرینى امید و نوید وصول به شیرینى هاى شگفت انگیز آتو را مى چشى. این لذات هنوز نمایان نیستند. اما یقین دارى که روزى شیرین کامت خواهند کرد. (بیابان تاتارها – صفحه ۵۳)

مردانى رسیده به امید احتمال موهومى، که با گذشت زمان پیوسته ضعیف تر مى شد، روشن ترین روزهاى عمرشان را اینجا تباه مى کردند. (بیابان تاتارها – صفحه ۶۳)

چه بسا که احساس هاى ما همه از همین دست باشد. خود را میان موجوداتى شبیه به خود مى پنداریم اما جز صخره هاى یخ پوش و سنگستانى به زبانى نامفهوم گویا چیزى در اطرافمان نداریم. (بیابان تاتارها – صفحه ۸۵)

شاید ما از بخت انتظار زیاد داریم. (بیابان تاتارها – صفحه ۱۵۳)

در اعماق دلش حتى رضایتى پنهان خوابیده است، رضایت از اینکه از تحمل تغییر تند در راه زندگى معاف مانده است و مى تواند روال مانوس زندگى را چنان که بوده از سر گیرد. (بیابان تاتارها – صفحه ۱۸۳)

بدیهى بود که امیدهاى گذشته و اوهام سلحشورى در انتظار حمله ى دشمن از جانب شمال جز بهانه اى نبود، تا زندگى را معنایى بخشند. (بیابان تاتارها – صفحه ۱۸۵)

وقتى تنهایى و کسى را براى رازگویى با او ندارى، حفظ یقین آسان نیست. (بیابان تاتارها – صفحه ۲۱۲)

شناسنامه کتاب بیابان تاتارها

  • نویسنده: دینو بوتزاتى
  • ترجمه: سروش حبیبی
  • انتشارات: کتاب خورشید
  • تعداد صفحات: ۲۵۴
  • نسخه صوتی:دارد
  • نسخه الکترونیکی: دارد

مشخصات کتاب صوتی بیابان تاتارها

​​​​​​


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها