معرفی رمان شغل پدر اثر سُرژ شالاندون

  شنبه، 02 مرداد 1400   زمان مطالعه 8 دقیقه
معرفی رمان شغل پدر اثر سُرژ شالاندون
کتاب شغل پدر با داستانى خیره‌کننده و اعجاب‌آور خودش خواننده را میخکوب مى‌کند. این رمان قابلیت این را دارد که شما را در جایتان برای ساعت‌ها نگاه دارد و نفس را در سینه تان حبس کند. تجربه خواندنِ کتاب شغل پدر مثل فشار دادن آرامِ پونزى توى دستتان است! همینقدر دردناک، همینقدر آگاهانه.

درباره کتاب شغل پدر

بعضی داستان ها راوی روزهای گذشته، تلخی ها، سختی ها و واقعیت های زندگی نویسنده شان هستند. رمان «شغل پدر» به دلیل واقعی بودن درونمایه ها و نزدیک بودن به زندگی نویسنده اش، سرژ شالاندون، یک لحظه خواننده را تنها نمی گذارد و داستانی نفس گیر را رقم می زند که سرتاسر هیجان، آگاهی و ترسی هشیارانه است. این کتاب را نشر نیلوفر با ترجمه «مهستی بحرینی» منتشر کرده است.

خلاصه کتاب شغل پدر

«شغل پدر» داستان پسری به نام «امیل» را روایت می کند که پدری سختگیر و متوهم دارد و همه جا او را به اعتبار نام و شغل پدرش می شناسند. اما نکته اینجاست که پدر او نه تنها شغل مهمی ندارد بلکه مردی گمنام بیش نیست و تا آخر داستان معلوم نمی شود که دقیقا او چه کاره بوده است. پدر امیل، آندره شولان، همه کاره و هیچ کاره است گاهی چترباز، پلیس مخفی و کشیش است. در برشی از کتاب راوی را با شغل پدرش درگیر می بینیم او باید در برگه هایی که برای مدرسه پر کند شغل پدرش را بنویسد اما نمی داند با چه شغلی فرم را پر کند چون هیچگاه نفهمیده پدرش به چه کاری مشغول است!کتاب از مراسم خاکسپاری سرد و بی روح پدر شروع می شود و بعد از آن به سالها پیش باز می گردد و داستان زندگی خانواده شولان را پله پله و آرام آرام روایت می کند. نویسنده در این میان مسائلی چون جنگ جهانی دوم، ترور کندی، استقلال الجزایر، جنگ سرد و... را دستمایه و چاشنی داستان قـــرار می دهد.از شگردهای قابل تحسین شالاندون در این کتاب باید به استفاده استادانه از زبان و تک واژه ها برای انتقال مفهوم، ریزه کاری های روانشناسانه، تکیه کلام های مختص هر شخصیت و..برای درگیر کردن مخاطب با فضای داستان اشاره کرد.
نویسنده کتاب در واقعیت لکنت زبان دارد و در مصاحبه ای گفته است: لکنت به من کمک می کند طعم واقعی هر کلمه را بدانم و گنجینه بزرگی از واژگان داشته باشم تا بتوانم قبل از حرف زدن اندکی در مورد هر کلمه فکر کنم.(نقل به مضمون) در «شغل پدر» گاهی با رگبــار کلمات روبه رو هستیم: «اضطراب، سرگیجه، شکم درد، فشار در جناغ سینه، تب های ناگهانی، دلزدگی، خستگی شدید، دردهای مفصلی، گلوی متورم و...» یا در قسمتی دیگر علاوه بر فضاسازی، قطار کلمات را اینگونه می خوانیم: «گریه نمی کردم، می لرزیدم، می نالیدم، چشمهایم را مثل کسانی که در حال مرگند تند تند باز و بسته می کردم، اما گریه نمی کردم.»آندره شولان، پدری است که به بیماری پارانویا مبتلاست، نسبت به همه بدگمان است و افکار وهم آلود دارد همیشه فکر می کند همه در حال توطئه و دشمنی علیه او هستند. دیگران را متهم می کنـــد و به هیـچکس اعتماد ندارد. در واقعیت نیز نویسنده کتاب، گرفتار پدری ترسناک و دیوانه بوده که به دیگران بدگمانی داشته است از این رو توانسته شخصیت آندره را خیلی نزدیک به ذهن خواننده توصیف کند. از زبان امیل در مورد پدرش می خوانیم: «یک بار بهم تلفن زد تا بگوید که من پسرش نیستم و پدرم اعدام شده بگوید دوگل نمرده و او دوگل را در زیر ظرفشویی آشپزخانه پنهان کرده است و بگوید مادرم به او خیانت کرده است.»تنهایی از مهمترین درونمایه های کتاب است و خانواده ای محصور و زندانی شده در خانه جهلِ مردی را نشان می دهد که شبیه ایالتی خودمختار است با قوانینی که از سوی پدری متوهم تعیین می گردد. او مجازات و تنبیه می کند. حتی آسم امیل را با داروهایی که خود می سازد، درمان می کند چون به پزشکان بی اعتماد است. از زبان امیل می خوانیم: «هیچکس به خانه مان نمی آمد هیچوقت. پدر قدغن کرده بود. هر گاه کسی زنگ در را می زد، دستش را بلند می کرد تا ما را به سکوت وا دارد...هیچ یک از دوستانم اجازه نداشتند که از درِ خانه مان تو بیایند و هیچ یک از همکاران مادر. همیشه تنها ما سه تا در آپارتمان بودیم.»گاهی امیل از تنهایی خودش نیز پرده برمی دارد و از شبهای سختی می گوید که کسی دلداری اش نداده است و با تنی دردناک از کتک های پدر به خواب رفته است: «هیچکس به سراغم نیامد. پایم درد می کرد، می لرزیدم، آرواره هایم آهسته تکان می خورد، مدتی منتظر ماندم تا کسی دوباره حرفی بزند. خواب در همین وضع غافلگیرم کرد با چشمهایی باز.»
همانطور که اشاره شد داستان «شغل پدر» در عین سادگی از جهت ریزه کاریهای روانشناسی نیز بسیار پر اهمیت است و لایه های پنهانی زیادی دارد. در قسمتی از کتاب وقتی خانواده شولان خانه کهنه و قدیمی خود را می فروشند و به خانه ای نو اسباب کشی می کنند با صحنه ای روبه رو می شویم که نشــان می دهد تغییر دادن جا و محل زندگی منجر به تغییر افکار پوسیده آدم ها نمی شود: «آپارتمان بـــوی نا مــی داد...در یکایک اتاق ها همه چیز به شکل آپارتمان دوران کودکـی ام ترتیب یافته بود...چهـــار دیواری شان را عوض کرده بودند اما همه چیزهایی را که مایه ملال می شد حفظ کرده بودند...خانه نو را در خانه کهنه محصور کرده بودند.»«شغل پدر» داستانی پرکشش و همراه با جزئیاتی بکر، دقیق و عینی است و به عبارتی نوعی «خودنگاری» به شمار می رود چرا که داستانش بسیار شبیه به زندگی واقعی نویسنده کتاب است. «شغل پدر» حرفهایی است برای پدری بیمار که دوست داشته همیشه قهرمان باشد اما غافل از آنکه تمام دوران کودکی پسرش را با تلخی ها به نابودی کشانده است. شالاندون در مصاحبه ای گفته: «در این کتاب آخرین حرفهایم را به پدرم زده ام. کتابی که نمی توانست در زمان حیات پدرم نوشته شود!»

درباره نویسنده کتاب شغل پدر

سورژ شالاندن، نویسنده ی فرانسوی متولد 1952 پس از 34 سال همکاری با لیبراسیون، روزنامه ی مشهور پاریسی، در حال حاضر عضو هیئت تحریریه ی کانار آنشنه، دیگر روزنامه ی مشهور پاریسی است. گزارش های او درباره ی ایرلند شمالی و محاکمه ی کلوس باربی، جنایت کار جنگی فرانسه، جایزه ی آلبر لوندر را که مشابه جایزه ی پولیتزر است، نصیب او کرد. شالاندان چند رمان دارد که از بین آن ها رمان درباره ی یک قول، برنده ی جایزه ی مدیسی، سومین جایزه ی ادبی معتبر فرانسوی شده است.

سورژ شالاندن

ترجمه کتاب شغل پدر به فارسی

کتاب «شغل پدر» را «مهستی بحرينی» به فارسی ترجمه کرده و «نشر نیلوفر» آن را در سال 1397 منتشر کرده است. «مهستی بحرينی» شاعر و مترجم ایرانی که فارغ التحصیل رشته ی زبان و ادبیات فارسی است آثار متعددی از ادبیات بین الملل را به فارسی ترجمه کرده است. او در ترجمه ی کتاب «شغل پدر» برای اکثر کلمات غیرفارسی از واژگان معادل استفاده کرده و درباره ی مضمون این داستان گفته است: «برگ برنده ی من کشش قصه بود و خواننده را تا انتهای رمان با خود همراه می کرد. من خودم تابه حال به رمانی با فضای این چنینی برنخورده بودم و شخصیت و کاراکتری مانند پدر این رمان ندیده بودم. درنهایت شغل پدر را خود من هم به عنوان مترجم نفهمیدم و حدس هایی درباره آن زدم؛ شغل هایی مانند بازنشستگی و مانند آن ها.» از آثار دیگر ترجمه شده ی «مهستی بحرينی» می توان به «آقای رؤیا» اثر «روبر پنژه»، «آندره ژید» اثر «کلود مارتن»، «اعترافات » اثر «ژان ژاك روسو» و «عصیانگر» اثر «آلبرکامو» اشاره کرد.

درباره مترجم کتاب شغل پدر

مهستی بحرینی (متولد ۱۳۱۷) شاعر و مترجم ایرانی است. او دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دارد.وی در سال ۱۳۵۰ به فرانسه سفر نمود. بحرینی مترجم آثار ادبی فرانسه می باشد.

قسمتی از کتاب شغل پدر

ازدواج به این سن امکان نداشت، حتى در امریکا. امیدوار بودم که دست آخر حرفم را باور نکند، بزند زیرخنده، انگشتش را به شقیقه اش بزند که یعنى کله ام خراب شده، کتکم بزند، پشتش را به من کند. اما او اصلا فکر نمى کرد. هر چیزى را دربست از من مى پذیرفت. شاهزاده قرار بود با شاهزاده خانم ازدواج کند. راهى براى عقب نشینى نداشتم. با خود گفتم اى کاش بمیرم.

زندان براى یک شورشى یعنى سه تا دیوار بیشتر.

همیشه از خودم میپرسیدم چه چیز ناجورى در زندگى مان وجود دارد؟ هیچکس به خانه مان نمى آمد، هیچ وقت. پدر قدغن کرده بود. هرگاه کسى زنگ در را مى زد، دستش را بلند می کرد تا ما را به سکوت وا دارد. منتظر مى ماند تا آن که پشت در بود، منصرف شود و به صداى پایش در راه پله ها گوش مى داد. پس از آن کنار پنجره مى رفت، پشت پرده پنهان مى شد و پیروزمندانه او را که داشت از کوچه مان دور مى شد، نگاه مى کرد. هیچ یک از دوستانم اجازه نداشتند که از درِ خانه مان تو بیایند. و هیچ یک از همکاران مادر. همیشه تنها ما سه تا در آپارتمان بودیم. حتى پدربزرگ و مادربزرگم هیچ وقت به آنجا نیامدند.

_چرا انتظار دارى که پسرت برنده شود؟
مادر حرکتى با بى حوصلگى کرد.
روزنامه ها خودفروخته بودند. در مسابقات تقلب مى کردند. هیچ دلیلى نداشت که داوران به نقاشى امیل شولان، که هیچ کس نمى شناختش، راى بدهند. با وجود این راى دادند. با پست دو بلیت براى تماشاى فیلم در یکى از بعدازظهرهاى یکشنبه در «لومیناگومون» برایمان فرستادند. مادرم برایم کف زد و پدرم لبخندى به لب آورد.

هیچ بچه اى نصف شب خانواده اش را رها نمى کند تا برود دوگل را بکشد.

خود من به تنهایى می خواستم دوگل را بکشم. مى خواستم پدرم را غافلگیر کنم، خوشحال کنم، کارى کنم که به من افتخار کند.

شلیک کردم. یک تیر، دو تیر، سه تیر. دوگل از دیدنم منعجب به نظر مى رسید. دهانش را باز کرد. مرا به جا آورده بود.
-شولان؟
-بله! شولان. آقاى رذل! امیل شولان!
چهارمین گلوله را شلیک کردم، دوگل به شکل پدرم درآمده بود.

شناسنامه کتاب شغل پدر


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها