درباره کتاب
"چهار صندوق" از نخستین نمایشنامه های بیضایی است که برای اولین بار در سال 1346 در جُنگ «دفترهاي زمانه» به چاپ رسيد اما به عنوان کتاب مستقل در سال 1358 به وسیلۀ انتشارات روزبهان منتشر شد و بعد از آن نيز چند بار به وسیلۀ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان که ناشر انحصاری آثار بیضایی در ایران است، تجدید چاپ شد. این نمایشنامۀ دو پرده ای یکی از نمادگراترین نمایشنامه های بیضایی است که دارای مضمونی سیاسی و انتقادی است.
بیضایی خود هرگز این امکان را نیافت که نمایشنامۀ «چهار صندوق» را در ایران اجرا کند. جمله ای که در انتهای این اثر از بیضایی نقل شده، بیانگر حساسیت سیاسی این نمایشنامه در هر دو دورۀ قبل و بعد از انقلاب است: "اجرای چهار صندوق هر بار از صحنه پایین کشیده شد."
از طرفی کارگردان های دیگر تئاتر نیز اجازۀ اجرای رسمی این نمایشنامه در ایران را پیدا نکردند اما بسیاری از گروه های دانشجویی، این نمایشنامه را به عنوان تمرین و آموزش و به صورت غیر رسمی در کارگاه های تئاتر و محیط های دانشگاهی به روی صحنه بردند.
فضای کلی کتاب :
"چهارصندوق" با اینکه نمایشنامه ای با درونمایۀ سیاسی و هجویه ای بر فضای سیاسی اجتماعی دهۀ چهل ایران است، اما رویکرد نمادین، اسطوره ای و فراتاریخی بیضایی به سیاست و تاریخ، باعث شده که این نمایشنامه نیز همانند بیشتر آثار بیضایی محدود به دورۀ تاریخی خاصی نشده و همیشه تازگی داشته باشد.
بیضایی «چهار صندوق» را بر مبنای نمایش های سنتی ایرانی مثل تخت حوضی یا سیاه بازی (مجلس تقلید) نوشته است. نمایش هایی که در آنها به نوشتۀ بیضایی در کتاب «نمایش در ایران»، ضمن نمایاندن مفاسد سطحی مردم، افراد طماع و مال پرست مورد هجو قرار می گرفتند.
هنر بیضایی در «چهار صندوق» همانند دیگر آثارش، استفادۀ خلاقه از عناصر و شیوه های نمایش های سنتی ایرانی مثل تخت حوضی و سیاه بازی است. بیضایی با شناخت و تسلطی که بر ساختارها و قالب های نمایش های سنتی و کهن ایرانی دارد، به شیوۀ خلاقانه و مبتکرانه ای این قالب ها و فرم ها را تغییر داده و در ساختارهای جدیدی در آثارش به کار می گیرد. به عبارتی او از ظرفیت های نمایش های سنتی ایرانی برای بیان اندیشه های اجتماعی و هنری اش استفاده می کند.
خلاصه داستان
چهار کَس که با رنگ های سرخ و زرد و سبز و سیاه مشخص گردیده اند و به ترتیب نمادی از طبقات بازاری، روشنفکر، مذهبی و توده مردم می باشند، می کوشند تا برای رهایی از تهدیدهای احتمالی، مترسکی بسازند تا ایشان را در مقابل با هر خطری حفظ نمایند. آن ها مترسک را کاملاً مجهز و مسلح می کنند. مترسک جان می گیرد و لب به سخن می گشاید. این امر در ابتدا باعث خشنودی هر چهار نفر آن ها می گردد، غافل از این که مترسک رفته رفته بر اوضاع مسلط شده و در نهایت هژمونی خود را بر محیط حاکم می سازد. مترسک آن ها را مجبور می کند تا هر یک برای خود صندوقی بسازند تا آن ها را در صندوق هایشان زندانی کرده و از یکدیگر جدا نگه دارد؛ ولی در ادامه آن ها از صندوق هایشان خارج می شوند و تصمیم می گیرند تا علیه مترسک قیام کنند. اما در نهایت این تنها سیاه است که صندوق خود را می شکند تا رو در روی مترسک بایستد و در آخر او قربانی ترس سایرین می گردد.
درباره نویسنده
بهرام بیضایی (زاده ۵ دی ماه ۱۳۱۷ در تهران) کارگردان سینما و تئاتر و نمایش نامه نویس و فیلمنامه نویس و پژوهشگر ایرانی است.بیضایی علاوه بر کارگردانی و نمایش نامه نویسی، در سینما عرصه های دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کرده است.وی کارگردان برخی از بهترین و ماندگارترین آثار سینمای تاریخ ایران است.چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهم ترین آثار وی هستند
قسمتی از نمایشنامه
کتاب ۴ صندوق اثر بهرام بیضایی.کتاب ۴ صندوق یک نمایشنامه نمادین است که توسط بهرام بیضایی نوشته شده است.و جز سیاسی ترین نمایشنامه ای ها است که تا به حال نوشته است.در ایران اجازه داده نشد که این نمایش اجرا شود و به روی صحنه برود.نویسنده در این نمایشنامه از رنگهای گوناگون برای نمایش قشر های مختلف جامعه بهره گرفته است.
(که رنگ مشکی نشانه مردم است.رنگ سبز نشانه افراد مذهبی.رنگ قرمز نشانه افراد باهوش و باسواد.و رنگ زرد نماد کاسبها.در آغاز این نمایش که دو پرده است ۴ گروه با همفکری خود تصمیم میگیرند که برای محافظت از خودشان یک مترسک درست کنند.
و تا جایی که امکان دارد سعی میکنند مترسک را تجهیز نمایند.ولی پس از گذشت اندک زمانی مترسک که حال قدرتش از آن ۴ گروه بیشتر شده کنترل همه موارد را بر عهده میگیرد و از کنترل خارج میشود و با زور گویی به سمت هدف خود حرکت میکند.مترسک مانند یک کابوس به آنها حمله میکند و مانند یک دیکتاتور میخواهد آنها را زندانی کند.
و در ادامه مترسک از آنها درخواست میکند که تعدادی صندوق درست کنند و مترسک خودشان را در این صندوقها حبس نماید.بعد از مدت زمانی همه ی گروه ها از این زورگویی به تنگ می آیند و بدون اینکه آن مترسک مشاهده کند از صندوق ها خارج میشوند.
وقتی که صحبت میکنند فکر میکنند در میان حرفهایشان مواردی آشنا است اما یادشان نمی آید که چند ماه قبل همه متحد شده بودند و با دست های خود یک شیطان را به وجود آوردند.و حالا دیگر مانند گذشته شجاع نیستند و هر دفعه که میخواهند برای از بین بردن این دیکتاتور بیرحم اقدام کنند غفلت به سراغشان می آید و کار را عقب می اندازند و هیچ کدام حاضر نیستند برادری خود را ثابت کنند به غیر از رنگ مشکی که یک تبر برمیدارد و زندان را از ریشه میزند.
ولی ۳ گروه دیگر به سبب ترس از آن شیطانی که خود به وجود آوردند و هراس از از بین منفعت خود دوباره به زندان میروند و مشکی تنها میماند.
شناسنامه کتاب
نویسنده: بهرام بیضایی
ناشر: روشنگران و مطالعات زنان
تعداد صفحات: 93