درباره کتاب فارست گامپ – دنیای یک ساده دل
یکی از معدود کتبی که مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته و موفق هم بوده است، رمان آمریکایی فارست گامپ است. وینستون گروم(۱۹۴۴)، نویسنده کتاب، داستان زندگی شخصیت خارق العاده ای را به نام فارست گامپ که مردم او را احمق می پندارد، به تصویر می کشد. نویسنده به گونه ای طنازانه زندگی فارست گامپ را شرح می دهد و در طول متن به مخاطب می فهماند که انسان ها را نمی توان و نباید از روی ظاهرشان قضاوت نمود، همچنین با تشریح زندگانی فارست از کودکی تا بزرگ سالی، یک نوع روحیه امید و امیدواری و نهراسیدن از موقعیت ها را ترویج می کند.کتاب اگرچه در قالب طنز نوشته شده است اما با این حال بخش اعظمی از آن در دوره جنگ می گذرد که فارست به عنوان یک نیروی عملیاتی در آن حضور داشته است؛ و همین موضوع، باعث جذابیت و یک تضاد بین قالب کتاب و مسائل جنگی می شود که نویسنده، بسیار ماهرانه آن را پشت سر می گذارد.
خلاصه کتاب فارست گامپ – دنیای یک ساده دل
داستان از کودکی فارست شروع می شود. او که پدرش قبل از این که به دنیا بیاید کشته شده است، با مادرش زندگی می کند و به خاطر قیافه ای که دارد، مردم او را احمق و عقب مانده می دانند. اما خودش این گونه فکر نمی کند. فارست ضریب هوشی بسیار پایینی دارد و همین موضوع باعث شده است که به مدرسه ویژه افراد معلول منتقل شود، او در آن جا افرادی را می بیند که حتی قادر به انجام فعالیت های شخصی خودشان هم نیستند و همین، باعث می شود که او امیدوار به زندگی شود. او در کودکیِ خود با دختری به نام جنی کرن آشنا می شود و در بزرگ سالی قصد ازدواج با یکدیگر را می کنند.
در یک اتفاق فارست متوجه می شود که استعداد بی نظیری در فوتبال دارد، برای همین با پشت سر گذاشتن تست هایی وارد یک تیم فوتبال می شود و همین باعث ایجاد یک تحول عظیم در زندگی او می شود. بعد از آن فارس متوجه می شود که در فعالیت های دیگری مانند تنیس روی میز، شطرنج و ساز زدن هم استعدادی بی نظیر دارد و نظرات همگان را به سوی خود جلب می کند، تا این که یک روز او برای شرکت در یک عملیات جنگی فرا خوانده می شود و او مجبور می شود تا ترک وطن کند و به جنگ برود، او در جنگ هم توانایی های بی نظیری از خود نشان می دهد و همین باعث می شود که مدال های افتخاری به او بدهند؛ اما ماه ها بعد بر اثر یک اتفاق، او مدال های خود را زیر پا له می کند و همین کار منجر به دادگاهی شدن او می شود و دردسرهایی را برای او ایجاد می کند.و اتفاقات جالب و عجیبی که در طول داستان که بعضاً تلخ و بعضاً شیرین هستند، در زندگی او اتفاق می افتند و باعث می شوند فارستی که یک روزی او را عقب مانده ذهنی تصور می کردند، حالا به عنوان یک شخصیت مهم و خارق العاده، شناخته شود و همان هایی که او را مسخره می کردند حالا حسرت شخصیت او را بخورند.گفتنی است که همه این اتفاقات، به زبان طنز به نگارش درآمده اند.
درباره نویسنده کتاب فارست گامپ – دنیای یک ساده دل
وینستون فرانسیس گروم (به انگلیسی: Winston Francis Groom, Jr) (متولد ۲۳ مارس ۱۹۴۳ در واشینگتن، دی.سی.) نویسندهٔ رمان و کتاب های غیرداستانی است. او بیشتر با اثر فارست گامپ شناخته می شود که فیلمی موفق از آن به کارگردانی رابرت زمکیس در سال ۱۹۹۴ ساخته شد که به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد و شش جایزه اسکار گرفت. او همچنین در موضوعات متنوعی از جمله جنگ داخلی آمریکا و جنگ جهانی اول آثاری غیرداستانی دارد.

قسمتی از کتاب فارست گامپ – دنیای یک ساده دل
پنج شش سالی تو اون مدرسه موندم. به این بدیها هم که می گن نبود. اونها می ذاشتن که ما با انگشتامون نقاشی کنیم و چیزهای کوچیک بکشیم و بسازیم، ولی اکثرا بهمون چیزهای دیگه یاد می دادن، از قبیل اینکه بند کفشمون رُ ببندیم و بدون ریخت و پاش غذا بخوریم و وحشی نشیم و نعره و فریاد نکشیم و کثافتکاری نکنیم. کتابی هم برای خوندن نداشتیم، فقط بهمون نشون می دادن که چطوری تابلو های خیابونها رُ بخونیم و فرق بین دستشویی آقایون و خانمها رُ تشخیص بدیم. ولی خب، با اون همه خل و چلهای وخیم الحالی که اونجا بودن، غیرممکن بود که بشه بیشتر از این کاری از پیش برد. در ضمن، فکر می کنم که اونها می خواستن ما خلها رُ تو یه جا جمع کنن و نگهدارن تا مردم از شر ما در امون باشن. کدوم آدم عاقلی دلش می خواد که یه مشت عقب مونده آزاد ول بگردن؟ حتی من هم این موضوع رُ درک می کنم. (کتاب فارست گامپ – صفحه ۹)
از وقتی که بچه بودم، هر وقت که کار اشتباهی ازم سر می زد، مامانم بهم می گفت که «فارست، باید مواظب باشی، وَاِلا میان می برنت.» من انقدر از این جایی که می خواستن منو ببرن می ترسیدم که همیشه سعی می کردم بهتر بشم. (کتاب فارست گامپ – صفحه ۳۲)
از وقتی که از مدرسه خل و چلها اومده بودم بیرون، همیشه مردم سرم داد می زدن – از فلرز و براینت گرفته تا نوچه هاشون، و حالا نوبت قلدرهای ارتشی رسیده بود. ولی بهتون بگم که داد و فریاد این ارتشیها از همه بلندتر و طولانی تر و وحشیانه تره. اونها هیچوقت خوشحال نیستن و لبخند نمی زنن؛ علاوه بر این، اونها برخلاف مربی ها هیچوقت از حماقت و خنگی آدم شکایت نمی کنن و فحشهایی مثل خنگ خدا و کله پوک به آدم نمی دن -اونها بیشتر به اعضای خصوصی و بخصوص قسمت انتهای روده بزرگ کار دارن و برای همین همیشه عربده هاشون رُ با فحشهایی در رابطه با این اعضا شروع می کنن. (کتاب فارست گامپ – صفحه ۵۰)
در تمام راه دن شراب می ریخت تو حلقش و از زمین و زمون گله می کرد و می گفت که دنیا جای مزخرفیه. شاید درست می گفت. والا نمی دونم، من خنگم و از این چیزها سر درنمیارم. (کتاب فارست گامپ – صفحه ۱۷۰)
اون پرسید «تو دیگه کی هستی؟»
جواب دادم «فارست گامپ» و اون گفت «خب، پس تو هم گورتو از اینجا گم کن و مامانت رُ با خودت ببر، برای اینکه دیگه اینجا کار نمی کنه!»
گفتم «به نفعته که جلوی مامانم مواظب حرف زدنت باشی» و اون گفت «اِ؟ مثلا چیکار می کن؟»
و من بهش نشون دادم.
اول از همه، زیر بغلش رُ گرفتم و بلندش کردم تو هوا. اونوقت بردمش به جایی که یه ماشین لباسشویی بزرگ مخصوص لحاف و پتو قرار داشت و در ماشین رُ باز کردم و پرتش کردم اون تو. اونوقت در رُ محکم بستم و درجه رُ گذاشتم روی چرخش سریع. آخرین چیزی که از طرف دیدم، این بود که داشت وارد مرحله آبکشی می شد. (کتاب فارست گامپ – صفحه ۲۳۰)
بذارین اینو بهتون بگم: بعضی شبها، وقتی که به ستاره ها نگاه می کنم و آسمون پنهاور رُ بالای سرم می بینم، خاطره های گذشته به یادم میان. من هنوز مثل هرکس دیگه ای رویا و آرزو دارم، و خیلی وقتها به آرزوهای از دست رفته ام فکر می کنم و اینکه اگر این آرزوها و رویاها تحقق پیدا می کردن چی می شد. و یه دفعه می بینم که چهل سال، پنجاه سال، شصت سال از عمرم گذشته؛ می فهمین چی می گم؟
خب، که چی؟ من شاید خنگ باشم، ولی با این حال بیشتر اوقات سعی کردم که کار درست رُ انجام بدم – رویاها هم که فقط رویا هستن، مگه غیر از اینه؟ بنابراین هر اتفاقی که تا الان افتاده، من اینو به خودم می گم: من می تونم به گذشته ام نگاه کنم و بگم که حداقل زندگی یکنواخت و خسته کننده ای نداشتم.
منظورم رُ می فهمین؟ (کتاب فارست گامپ – صفحه ۲۶۰)
شناسنامه کتاب فارست گامپ – دنیای یک ساده دل
- عنوان اصلی: کتاب پشت درهای بسته
- عنوان فرعی: زندگی عالی یا خیالی واهی؟
- نویسنده: بی. اِی. پاریس
- ترجمه: آرزو امیررضایی
- انتشارات: کتاب کوله پشتی
- تعداد صفحات: ۲۶۴
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی فارست گامپ – دنیای یک ساده دل
- گوینده:آرمان ضیائی مهر , راحله طاهری
- مدت: ۲۳۷ دقیقه
معرفی رمان پشت درهای بسته اثر بی. اِی. پاریس









































