ساعدنیوز
ساعدنیوز

معرفی رمان یک اتفاق مسخره اثر فئودور داستایفسکی

  چهارشنبه، 15 اردیبهشت 1400   زمان مطالعه 10 دقیقه
معرفی رمان یک اتفاق مسخره اثر فئودور داستایفسکی
کتاب یک اتفاق مسخره داستان بلندی از فیودور داستایفسکی، نویسنده بزرگ روس است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این آخرین داستانی بود که داستایفسکی به تاثیر از نخستین استادش، گوگول، نوشت. داستانی که آن را همتراز شاهکارهایی مانند «شنل» و «بلوار نفسکی» دانسته‌اند.

درباره کتاب

داشتن ایده آل های اغراق آمیز از خودمان گاهی ما را با واقعیتی غمگین مواجه می کند که ممکن است به قیمت از دست دادن اعتبار و آبرویمان باشد. در حقیقت شکافی عمیق که بین انسان و آرمان ها و انگیزه هایش وجود دارد درست در جایی ظهور می کند که تراژدی عدم موفقیت فرد برای خودنمایی و ریاکاری در مقابل دیگر افراد، او را با شکست بدی روبه رو می کند. گاهی این افراد از مقامات بلندمرتبه هستند که به ظاهر در جایگاهی هستند و برای جلب توجه مردم با آن ها هم نشینی می کنند، اما اگر پای اتفاقات تاریخی و انقلابی به میان بیاید، نتیجه چیز دیگری خواهد بود. «فئودور داستایفسکی» نویسنده ی بزرگ روسی در کتاب «یک اتفاق مسخره» داستانی را روایت می کند که با روح اصلاحات در سال های اولیه سلطنت تزار برای الغای نظام رعیتی در روسیه گره خورده است.

کتاب «یک اتفاق مسخره» A Nasty Storyاثر «فئودور داستايفسكی » سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این داستان را نویسنده پس از لغو نظام رعیتی دهقانان در روسیه به نگارش درآورد و ازاین جهت بازتابی از اتفاق های اجتماعی و سیاسی آن دوران است. داستان این کتاب حول محور سه شخصیت «استپان نیکیفوروویچ»، «سیمون ایوانوویچ شیپولنکو» و «ایوان ایلیچ پرالینسکی» است که داستان با حضور آن ها در یک اتاق شروع می شود. «ایوان ایلیچ» مشاور دولتی است و حدود چهل و سه سال سن دارد. او به مراسم عروسی یکی از رعیت های خودش دعوت می شود، او تصمیم می گیرد در این مراسم شرکت کند. حضور این ژنرال در کنار مردم ضعیف و طبقه ی پایین جامعه بازتابی از طبقات از هم پاشیده ی جامعه ی آن زمان روسیه است.

«فئودور داستايفسكی » در داستان کتاب «یک اتفاق مسخره» حس های متناقض «ایوان ایلیچ» را نشان می دهد. این فرد در موقعیتی حس برتری طلبی اش را سرکوب می کند در حالی که در قسمت هایی از داستان با صحبت کردن درباره ی اصلاحات تمایل به نشان دادن خودش دارد. او به دنبال محبوبیت و توجه طلبی بیشتر از سوی بقیه یک ابله خودشیفته متصور می شود. «فئودور داستايفسكی » استاد نشان دادن روحیات درونی انسان است و تبحرش در این زمینه را می توان در این اثر هم به وضوح دید. اگر بخواهیم آثار این نویسنده را به دوره ی متفاوت تقسیم کنیم این کتاب جزو دوره ی اول آثار «فئودور داستايفسكی » است.

ترجمه کتاب یک اتفاق مسخره به زبان فارسی

کتاب «یک اتفاق مسخره» اثر «فئودور داستايفسكی » را «میترا نظریان» به فارسی ترجمه کرده و آن را «نشر ماهی» سال 1395 منتشر کرده است

خلاصه داستان

این اتفاق مسخره زمانی رخ می دهد که در روزگار تجدید حیات کشور روسیه، سه مرد محترم با درجه ژنرالی دور میز کوچکی در عمارتی مجلل نشسته اند و با خیال راحت شامپاین می نوشند. یکی از آنها صاحب خانه است که به مناسبت خریدن عمارت محبوبش و شب تولدش، مهمانی داده است. آن هم فقط با سه مهمان.
سه ژنرال بر سر اصلاحات اداری همچون احترام به کارمندان، رفتار انسانی با زیردستان و.... صحبت می کنند که بین شان اختلافی پیش می آید و با دلخوری از هم جدا می شوند. ایوان ایلیچ یکی از افراد مهمانی همان شب متوجه می شود که کارمند زیردستش مجلس عروسی دارد. تصمیم می گیرد که سرزده به مهمانی این کارمند برود و به خیال خودش خوشحالش کند و نوع دوستی خود را نشان دهد و کارش مشتی هم باشد بر دهان هم صحبت های چند دقیقه پیشش.
او به مهمانی وارد می شود و کارمندش را شگفت زده می کند. اما با گذشت زمان دچار احساسی دوگانه می شود. از یک سو دوست دارد حس برتری طلبی را درخودش بکشد و از سوی دیگر نمی تواند و در عین حال می خواهد با صحبت درباره اصلاحات و برابری و... توجه میهمانان را به دست آورد و برای خودش محبوبیت و توجه مضاعف بدست آورد. اما ماجرا جور دیگی پیش می رود. جوری که همه فکر کنند او یک ابله خودشیفته است و برای تظاهر و جلب توجه به مهمانی آمده است و در نهایت همه اتفاقات جوری پیش می رود که خاطره تلخی از شب مهمانی برای حضار می ماند.
داستایفسکی در این داستان هم آن تبحر جادویی خود را در به تصویر کشیدن حالات درونی متضاد و متناقض انسانی نشان داده است. تبحری بی نظیر در روانکاوی انسان های دچار عقده، شکست خورده و ناکامی که در هر فرصتی به دنبال اثبات خود هستند. خرده بورژوایی که تعریف درستی از نوع دوستی ندارد اما می خواهد خود را به عنوان یک انسان دوست بشناساند و تلاش او به طنزی مسخره تبدیل می شود.

درباره نویسنده

فیودور میخایلاویچ داستایِفسکی (زادهٔ ۱۱ نوامبر (مطابق تقویم سبک قدیم: ۳۰ اکتبر) ۱۸۲۱ – درگذشتهٔ ۹ فوریه (مطابق تقویم سبک قدیم: ۲۹ ژانویه) ۱۸۸۱) نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت های داستان است.بسیاری او را بزرگترین نویسنده روان شناختی جهان به حساب می آورند.رمان یادداشت های زیرزمینی او اولین نوشته ادبی اگزیستانسیالیسم جهان است.سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشته های داستایفسکی ارائه کرده اند.
فیودار میخایلاویچ فرزند دوم خانواده داستایِفسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده سالگی والدینش مزرعه ای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستان ها را در این مکان می گذراندند.
در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانه روزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویهٔ ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.
در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغ التحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدری اش به خاطر ولخرجی های مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا کرد. در زمستان ۱۸۴۴–۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. طی دو سال بعد داستان های همزاد، آقای پروخارچین و زنِ صاحبخانه را نوشت.
اکثر داستان های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی ست عصیان زده، بیمار و روان پریش. او ابتدا برای امرار معاش به کار ترجمه پرداخت و آثاری چون اورژنی گرانده اثر بالزاکو دون کارلوس اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد.
مترجمان مختلف نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشته اند: «داستایوفسکی»، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که مورد دوم تلفظ صحیح نام اوست. خشایار دیهیمی در ترجمهٔ زندگینامهٔ داستایِفسکی نوشتهٔ ادوارد هلت کار نام او را به شکل «داستایِفسکی» آورده است. نام کوچک او نیز در متون ترجمه شده به اشکال «فیودور» و «فئودور» آمده است. با توجه به تلفظ روسی نام او، «فیودور دوستایِوسکی» صحیح است. در بین عامه فارسی زبانان به داستایوفسکی معروف است.

کدی بوی درخت ها را می داد. توی آن سه کنج تاریک بود، اما پنجره را می دیدم. آنجا چمبک زدم و دمپایی را محکم گرفتم. دمپایی را نمی دیدم، اما دست هایم آن را می دید، و می شنیدم که دارد شب می شود، و دست هایم دمپایی را می دید اما خودم نمی دیدم، اما دست هایم دمپایی را می دید، و آنجا چمبک زدم و شنیدم که دارد شب می شود.

بدبختی آدمی آن وقتی نیست که پی ببرد هیچ چیز نمی تواند یاری اش کند – نه مذهب، نه غرور، نه هیچ چیز دیگر – بدبختی آدمی آن وقتی است که پی ببرد به یاری نیاز ندارد.

پدرمان می گفت ساعت ها زمان را می کشند. می گفت زمان تا وقتی چرخ های کوچک با تق تق پیش می بردندش مرده است؛ زمان تنها وقتی زنده می شود که ساعت بازایستد.

به نظر من پول ارزشی ندارد، ارزشش به چه جور خرج کردنش است. مال هیچ کس نیست، پس این چه کاری است که آدم بخواهد آن را جمع کند. همینجا کسی هست که با فروختن خنزر پنزر به کاکاسیاه ها پول کلانی بهم زده، توی اتاقی قد یک خوکدانی زندگی می کنه. پنج شش سال پیش مریض شد. طوری وحشت برش داشت که عضو کلیسا شد و یک مبلغ مذهبی چینی را از قرار سالی پنج هزار دلار برای خود خرید، اغلب فکر می کنم اگر او بمیرد و متوجه بشود بهشت مهشتی در کار نیست چقدر کفری می شود. بهتر است همین حالا بمیرد و پول را هدر ندهد.

قسمتی از کتاب

ایوان ایلیچ پرالینسکی، مشاور دولتی، تازه چهار ماه بود که عالیجناب نامیده می شد. در یک کلام، تازه ژنرال به حساب می آمد. به لحاظ سن و سال هم جوان بود و تنها چهل و سه سال داشت. ظاهرش حتی جوان تر به نظر می آمد و خودش از این موضوع خشنود بود. (کتاب یک اتفاق مسخره – صفحه ۹)

شب فرح بخشی بود. هوا یخ زده اما آرام بود و بادی نمی وزید. آسمان صاف بود و پرستاره. ماه کامل نور نقره ای ماتی بر سراسر زمین می افشاند. همه چیز آن قدر خوب بود که ایوان ایلیچ، پنجاه قدمی که برداشت، تقریباً کل ماجرا را فراموش کرد. (کتاب یک اتفاق مسخره – صفحه ۱۷)

او همچنان به افکار خود ادامه داد: «حتی به من احترام هم نمی گذارند. اصلا به چه می خندند؟ آن قدر گستاخند که انگار بویی از احساس نبرده اند… بله، من از مدت ها پیش ظنین شده بودم که نسل جوان بی احساس است! باید به هر قیمتی شده بمانم و پایداری کنم!… آن موقع داشتند می رقصیدند، اما حالا که همه شان دور یک میز جمع شده اند… می توانم شروع به حرف زدن کنم و از مسائل روز بگویم، از اصلاحات، از اعتلای روسیه… هنوز هم می توانم آن ها را مجذوب خود کنم! بله! شاید هنوز چیزی از دست نرفته باشد… شاید حقیقت همیشه به همین شکل رخ می نماید. فقط از کجا شروع کنم که توجهشان جلب شود؟ باید چه شیوه ای در پیش بگیرم؟ پاک سردرگم شده ام، کاملا سردرگم… و آن ها دنبال چه هستند؟ آن ها چه می خواهند؟ آن طرف دارند غش غش به چیزی می خندند… خدایا،نکند دارند به من می خندند؟! اما من واقعا چه می خواهم؟ برای چه این جا هستم؟ چرا نمی روم؟ این جا مانده ام که به چه چیزی برسم؟» (کتاب یک اتفاق مسخره – صفحه ۴۹)

شناسنامه کتاب

نویسنده: فئودور داستایفسکی

مترجم: میترا نظریان

ناشر: ماهی

تعداد صفحات: 96


دیدگاه ها


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
(ویدئو) مازیار لرستانی: کارِ من شرعی و قانونی و عُرفیه، من کشورمو ترک نمی‌کنم، کار من فرهنگ‌سازیه/ با مازیار خانوم گفتن لج من درنمیاد! (164 نظر) شادی مختاری: بارها مخالف کمک به سوریه بودم، مگه ما خودمون کم مشکل و دردسر داریم!!! (112 نظر) صحبت های عادل فردوسی پور در مورد قطعی برق:درسته که مردم باید رعایت کنند و کمتر مصرف کنند ولی به خدا هیچ جای دنیا سال 2025 مردم اینجوری زجر نمیکشند از این اتفاقات و... (54 نظر) دست رد علی دایی به سینه سیاستمداران؛ از عکس نگرفتن با استاندار و نرفتن به ضیافت شام تا سفر با هزینه شخصی و نرفتن به هتل تدارک دیده شده (50 نظر) نعیمه نظام دوست: پول اجاره خانه ام را نداشتم که پرداخت کنم و مجبور شدم از این طرف و آن طرف برای پرداخت اجاره خانه ام قرض بگیرم! (42 نظر) نعیمه نظام دوست تاریخ عقد و عروسی اش را مشخص کرد/ گلوریا هاردی: من خیلی دوست داشتم نعیمه یکشنبه عروسی بگیره (39 نظر) (ویدئو) نعیمه نظام‌دوست: آقای علیخانی میای پایین یا من میاما/ احسان علیخانی: تو صورت خانوم سعادت نگاه کن یکم خجالت بکش😁/ خنده‌های از ته دل نعیمه رو از دست ندید (39 نظر) الهام چرخنده:وقتی حضرت آقا می فرمایند اغلب هنرمندان ما خوبند حجت تمام است/ من که آبرو ندارم خودم را سنجاق کرده ام به اهل بیت (36 نظر) سکانس خنده دار نعیمه نظام دوست: یه مشت تُرشیده دور هم جمع شدیم+ویدیو/برنامه رفت رو هوا از خنده... (30 نظر) دبیر ستاد امر به معروف: خرج میلیاردی از بیت‌المال برای تیم‌های فوتبال، منکر است (28 نظر) نماینده مجلس: یک دانشجوی پسر به من گفت شما وضعیت اقتصادی من را کمی خوب کن من چادر سر می‌کنم (28 نظر) رضا رویگری:هی نگویید که رویگری مُرد! یک دیگ حلوا درست کردم من حلوا خور هستم و حلوا بده نیستم/بچه‌ها به من می‌گویند رضا وایرال (28 نظر) (ویدئو) بازگشت باشکوه و پرسروصدای مهران مدیری به تلوزیون/ هم‌خوانی گوش‌نواز وشنیدنی آهنگ یلدایی با علی زندوکیلی به سبک سنتی (26 نظر) شهربانو منصوریان: یکی از شب های یلدا پدرم پرتقال خریده بود اما به همه نرسید ما هم یک پَر از پرتقال مان را به آن‌ها دادیم تا همه خورده باشند! (25 نظر) خلاقیت مشاغل: ترفند خنده‌دار و هوشمندانه اوستای سیمانکار برای گرم نگهداشتن بدنش هنگام کار کردن در هوای سرد با حلبی روغن+ ویدیو/ همه با هم هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (23 نظر)
تیتر امروز   
وزیر امور خارجه جدید سوریه فرمانده گروه تروریستی القاعده: الشیبانی از جنایت در کوچه پس کوچه های شام تا رسیدن به کت و شلوار و کراوات دیپلماتی
اسپانسر یک باشگاه دولتی با 270 میلیارد تومان کلاهبرداری متواری است / همسر موبایل موسوی دستگیر شد
اردوغان در جمع فعالان سیاسی جوان: اگر صبر کنید بعد از شام، قدس را هم برایتان فتح خواهم کرد! +فیلم
فال قهوه با نشان روز دوشنبه 3 دی ماه 1403
فال شمع روزانه امروز دوشنبه 3 دی ماه 1403
فال روزانه امروز دوشنبه 3 دی ماه 1403
یک فوتی و یک مصدوم درحادثه انفجار گاز در شهرک ارم تبریز
یک فوتی و 4مصدوم در سانحه رانندگی شهرستان مرند
فال ابجد روزانه دوشنبه 3 دی 1403
یادداشت‌های روزانه مسعود: می‌ترسم آن‌قدر معطل کنیم که قیمت اینترنت ایلان ماسک پایین بیاید و 20‌ هزار نفر بشود 20 میلیون نفر
نجات یک جوان از خودکشی با اقدام شجاعانه پلیس میانه
فال انبیاء روزانه دوشنبه 3 دی 1403
پیام تبریک خبرنگار تبریزی به مناسبت خجسته سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) و روز زن
مراسم شب یلدای رضوی
فال حافظ با تفسیر امروز دوشنبه 3 دی 1403 + فیلم
منتخب روز   
پایتخت 7 مهمان ویژه نوروز رمضانی 1404/ رکوردزنی پایتخت بدون بهتاش و ارسطو با روح بابا پنجعلی ریمیکس خوانندگی زیبای مانی رهنما با صدای دلنشین همسرش صبا راد به بهانه شب یلدای 1403 /حافظ خوانی صبا راد ارزش هزار بار دیدن رو داره +فیلم کیک شکلاتی مخصوص روز مادر/ طرز تهیه کیک شکلاتی با گاناش با بافتی نرم و طعم بی نشیر به بهانه روز مادر نگاهی می‌اندازیم به تصویر خواننده‌های محبوب کشورمان در کنار مادرانشان/ از همایون شجریان و محسن چاووشی گرفته تا بهنام بانی و رضا صادقی شعر خوانی ترکی در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) در حضور مقام معظم رهبری +ویدئو (ویدئو)عاشقانه‌های ناب دخترانه نعیمه نظام‌دوست برای مادر مهربانش به مناسبت روز مادر/ زحمت‌کش بی‌مزد، قربون اون دستای پینه‌بستت که همیشه رو به آسمونه بدترین پرسپولیس تاریخ ؛ پرسپولیس در مسیر سقوط؟/ از صدر تا قعر؛ کابوس قرمزها در زمستان با گاریدو ادامه دارد نگاه های معنادار دختر پزشکیان بعد از شنیدن جملات امروز پدرش: تصور می‌کنم اگر همسرم بود شاید فرزندانم بهتر تربیت می‌شدند+ویدیو (ویدئو) حیات وحش ؛ مستند حیات وحش حیوانات / حمله وحشتناک شیرها به گاو بوفالو و گوساله‌اش/ تیکه پارشون کردن! (ویدئو) حیات وحش ؛ مستند حیات وحش حیوانات / مادرانه‌های روباه برای توله‌هایش با دزدی جانانه بوقلمون ومرغ از مزرعه همسایه فیلم «70 سی» بهرام افشاری یا شوخی با موادمخدر در «صبحانه با زرافه ها» سروش صحت؟با زرافه‌ ها صبحانه نخورید!/ هوتن شکیبا، پژمان جمشیدی و الهه حصاری در جدیدترین آثار سینمایی مسعود پزشکیان در روز زن: اگر من با بچه‌های خودم توانسته‌ام اینجا باشم به خاطر همسرم بوده+ویدیو