ساعدنیوز
درباره ما
ساعدنیوز
ساعدنیوز

معرفی رمان ما این جا داریم می میریم

  جمعه، 20 فروردین 1400   زمان مطالعه 7 دقیقه
معرفی رمان ما این جا داریم می میریم
رمان ما این‌جا داریم می‌میریم دومین اثر مریم حسینیان است و در آن داستان چند آدم متفاوت روایت می‌شود که در خانه‌ای ناچار به تحملِ یکدیگرند. حسینیان که رمان قبلی‌اش، بهار برایم کاموا بیاور، نامزد جایزه هوشنگ گلشیری بود، در این رمان نیز از زن‌ها و البته مردهایی می‌نویسد که در یک «هم مکانی» اجباری رویاهای خاصی در سر دارند.

درباره کتاب

ماجراهای رمان در بستر رقابت های انتخاباتی سال 92 رخ می دهند. کشمکشهای این فضای پر تنش، فرصتی در اختیار نویسنده قرار داده است برای نشان دادن آشفتگی های درونی و بیرونی شخصیت های داستان. حسینیان برای ملموس کردن و تاثیر گذاری بیشتر از اسامی کاندیدهای انتخاباتی و رنگ هوادارانشان بهره برده است. حسینیان کوشیده در خلال روایت چنین داستانی از نمادهای موجود بهترین بهره را ببرد. به این ترتیب سربالایی خیابان های یوسف آباد، که راوی از پیمودن هر روزه آنها خسته شده بدل به نمادی برای بیان تکرار یک زندگی خسته کننده می شود.

داستان مثل پازلی است که با پیشرفتش کامل می شود، اما در عین حال جنبه های تازه ای از آن پیش روی خواننده گشوده می شود. این شگردی است که در «بهار برایم کاموا بیاور» هم توسط مریم حسینیان به طور موفقی مورد استفاده قرار گرفته بود. نمی شود خلاصه ای یک خطی از آن گفت. اگر کسی از شما بپرسد که خب ما اینجا داریم می میریم چطور بود، باید مکث کنید و بگویید منظورت کدامشان است؟ پری یا گوهر؟ سیروس یا مژگان و ...؟ راوی ها و احساساتشان متنوع است. در یک بخش باید پای قصه گویی دانای کل بنشینیم و در بخش دیگر اول شخص. در بخش دیگری پری های کوچولو که در سرزمین آشپزخانه گرفتار شده اند داستان پردازی می کنند و اینجاست که می فهمیم عکس روی جلد کتاب چه معنی دارد. این خیالپردازی ها خواننده را وارد فضایی فراواقعی می کند که در پیوند با دنیای رئال این رمان پیوندی پذیرفتنی پیدا کرده است.

این رمان شخصیت های جذاب مختلفی دارد، «گوهر» دختر مجرد میانسالی است که از سر تعصبات شدید مذهبی، زندگی را به کام خواهر کوچک سرخوشش که علاقه بسیاری به آرایش و پوشیدن لباس های رنگارنگ دارد تلخ می کند. در جای دیگری دختری خودش را به آب و آتش می زند برای کاندید مورد علاقه اش رای جمع کند. داستان از درون یک اتاق شروع می شود. اما در ادامه طی روندی تدریجی به دیگر واحدهای ساختمان نیز سرایت می کند. چنین فضایی که بر کلیت ساختمان حاکم شده با ارتباطی معنادار با فضای ملتهب انتخاباتی سطح جامعه همراه می شود. یا مثل نامه های محتاطانه زن همسایه طبقه پایین، سقوط خانم دکتر از بالکن و ...

اگر خواننده این رمان باشید به جایی می رسید که مدام با خود فکر می کنید، «آدمیزادها هیچ وقت صدایی را که نمی بینند، نمی شنوند. حتی گاهی خوشبختی های کوچکشان را هم نمی بینند.»

حسینیان، دانش آموخته ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه مشهد است. او در رمان اول خود زندگی شخصیت اصلی داستان را در قالب یادداشت های روزانه یک زن خطاب به شوهرش روایت می کند. استفاده از این تمهید باعث شده بود آن داستان خط سیر مستقیمی نداشته باشد و در خلال وقایع اصلی رمان به صورتی گذرا نیز به خرده روایت ها و نیز جزئیات زندگی این زن می پردازد. حسینیان با رمان «بهار برایم کاموا بیاور» در تلاش بود از خود سیمای نویسنده ای را ترسیم کند که حرفهایی برای گفتن دارد و کسب جایزه ادبی هوشنگ گلشیری تاییدی بود بر توفیق او در همین زمینه. اگرچه تکرار چنین موفقیتی را نمی توان از «ما اینجا داریم می میریم» اما حسینیان در رمان تازه اش نویسنده ای با تجربه تر جلوه می کند.

خلاصه داستان

ما اینجا داریم می میریم قصه آدمهایی است که زیر نظر چشم های نگرانی مشغول جعل خود و بودنشان هستند. بن مایه دومین اثر مریم حسینیان، بر پایه سوتفاهم شخصیت ها نسبت به یکدیگر شکل گرفته است، زنی که مدام در توهم آن است که دختر همسایه در کمین شوهر اوست و یا دو خواهر با ویژگی های اخلاقی و مذهبی متفاوت که با یکدیگر سر سازش ندارند. مریم حسینیان در این رمان با خلق فضایی تازه که حاصل کنار هم قراردادن آدمهایی واقعی و موجوداتی خیالی است اتمسفری منحصر به فرد را ترسیم کرده و داستان با حرکتی پاندول وار در میان فضایی رئال و همچنین سورئال برای مخاطب روایت می شود.

ماجراهای رمان در بستر رقابت های انتخاباتی سال 92 رخ می دهند. کشمکشهای این فضای پر تنش، فرصتی در اختیار نویسنده قرار داده است برای نشان دادن آشفتگی های درونی و بیرونی شخصیت های داستان. حسینیان برای ملموس کردن و تاثیر گذاری بیشتر از اسامی کاندیدهای انتخاباتی و رنگ هوادارانشان بهره برده است. حسینیان کوشیده در خلال روایت چنین داستانی از نمادهای موجود بهترین بهره را ببرد. به این ترتیب سربالایی خیابان های یوسف آباد، که راوی از پیمودن هر روزه آنها خسته شده بدل به نمادی برای بیان تکرار یک زندگی خسته کننده می شود.

داستان مثل پازلی است که با پیشرفتش کامل می شود، اما در عین حال جنبه های تازه ای از آن پیش روی خواننده گشوده می شود. این شگردی است که در «بهار برایم کاموا بیاور» هم توسط مریم حسینیان به طور موفقی مورد استفاده قرار گرفته بود. نمی شود خلاصه ای یک خطی از آن گفت. اگر کسی از شما بپرسد که خب ما اینجا داریم می میریم چطور بود، باید مکث کنید و بگویید منظورت کدامشان است؟ پری یا گوهر؟ سیروس یا مژگان و ...؟ راوی ها و احساساتشان متنوع است. در یک بخش باید پای قصه گویی دانای کل بنشینیم و در بخش دیگر اول شخص. در بخش دیگری پری های کوچولو که در سرزمین آشپزخانه گرفتار شده اند داستان پردازی می کنند و اینجاست که می فهمیم عکس روی جلد کتاب چه معنی دارد. این خیالپردازی ها خواننده را وارد فضایی فراواقعی می کند که در پیوند با دنیای رئال این رمان پیوندی پذیرفتنی پیدا کرده است.

این رمان شخصیت های جذاب مختلفی دارد، «گوهر» دختر مجرد میانسالی است که از سر تعصبات شدید مذهبی، زندگی را به کام خواهر کوچک سرخوشش که علاقه بسیاری به آرایش و پوشیدن لباس های رنگارنگ دارد تلخ می کند. در جای دیگری دختری خودش را به آب و آتش می زند برای کاندید مورد علاقه اش رای جمع کند. داستان از درون یک اتاق شروع می شود. اما در ادامه طی روندی تدریجی به دیگر واحدهای ساختمان نیز سرایت می کند. چنین فضایی که بر کلیت ساختمان حاکم شده با ارتباطی معنادار با فضای ملتهب انتخاباتی سطح جامعه همراه می شود. یا مثل نامه های محتاطانه زن همسایه طبقه پایین، سقوط خانم دکتر از بالکن و ...

درباره نویسنده

مریم حسینیان (زادهٔ ۱۳۵۴ در مشهد) نویسندهٔ ایرانی و از فعالان «انجمن ادبیات داستانی خراسان» است. مریم حسینیان در اول فروردین ۱۳۵۴ در مشهد به دنیا آمد. مهندسی خاک شناسی خود را از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت و کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه پیام نور مشهد دریافت کرد.
مریم حسینیان از فعالان انجمن ادبیات داستانی خراسان است او از ۱۳۸۰ عضو هیئت مدیرهٔ ای انجمن و مسئول برگزاری کارگاه های داستان بوده است.
حسینیان سال هابا مطبوعات مشهد و کشوری همکاری داشته است؛ و هم اکنون کارشناس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.

قسمتی از کتاب

کلید که توی قفل چرخید، چهارستون بدن گوهر لرزید. دلش آرامش می خواست. صدای تیک تاک ساعت و بوی عود و هوم هوم کولر، تازه داشتند حالش را جا می آوردند. زل زد به پری که ده قیف خالی را مثل دیوانه ها روی هم چیده بود و در را محکم بست. بعد دمپایی های قرمزش را پوشید و نایلون بزرگ پُر از میوه را پرت کرد توی آشپزخانه. دو خواهر به هم سلام نکردند. هیچ وقت سلام نمی کردند. باز معلوم نبود پری چه دسته گلی قرار بود آب بدهد. زیرلب هفت تا حمد خواند و فوت کرد طرفش. بند دلش پاره می شد وقتی این طور عرق کرده و با آرایش غلیظ از خرید می آمد. صدبار به او گفته بود که حالا احمدآقا مدادچشمِ آبی و رژ قرمز روی صورت تو نبیند، چه می شود؟ کی آن طور آرایش کرده که تو می کنی؟ همین طوری تنِ آقاجان را توی گور می لرزاند، آن وقت پنجشنبه ها شکلاتِ مغزدار می گذاشت توی سوپر دریانی. نه به آن خیرات، نه به این وضع خجالت آور. پری مانتو و شالش را پرت کرد روی کاناپه و غر زد «مثل جهنم گرم شده. می خوام فردا بچه ها رو دعوت کنم. فهمیدی؟» معلوم است که فهمیده بود. از قیف های خالی و توت فرنگی ها و پلاستیک پُر از خرید فهمیده بود. کتاب سینوهه را گذاشت روی میز. «بعضی وقتا یه مشورتی هم با من بکنی، بد نیستا...» «مثلاً اجازه بگیرم؟ چار نفر می آن دور هم می گیم می خندیم. بَده؟ مُردم از بس قیافه ی عبوس دیدم.»


دیدگاه ها


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
آیا دعوت‌نشدن علی دایی از پیش طراحی شده بود؟ / کریم باقری به علی دایی پشت نکرد؛ عدم حضور به نشانه اعتراض (2 نظر) شهردار این شهر شمالی دستگیر شد / ماجرا چیست؟ (1 نظر) دادستان کل کشور: بدحجابی جمع خواهد شد / رفع فیلترینگ با شرط و شروط انجام شده (1 نظر) تصاویر غم‌انگیز از بغض و اشک جمیله علم‌الهدی برای همسرش سیدابراهیم رئیسی (1 نظر) حمله تند مایلی‌کهن به دایی: از انتقاد به پول‌پرستی تا کنایه به شخصیت و رفتار (1 نظر) جدیدترین ادعا از اولین خوش خدمتی جولانی به اسرائیل؛ تبدیل ساختمان سفارت ایران در سوریه به سفارت اسرائیل+ویدیو (1 نظر) عکس روز | از ورود همسر ارسطوی پایتخت به دنیای بازیگری تا حضور رضا قوچان نژاد و همسرش در کنسرتی در ایران (1 نظر) از پرده سینما تا مجمع عمومی حزب موتلفه؛ حسام نواب صفوی کجای ماجراست؟+عکس (1 نظر) پوستر جدید سایت رهبری چشم‌ها را به خود جلب کرد؛ ادا کردن حق مطلب با این لقب برای سردار سلیمانی +عکس (1 نظر) (ویدئو) بابک زنجانی مفسد اقتصادی معروف کجاست؟ (1 نظر) شوک در اسرائیل: نتانیاهو به دام سرطان افتاد! (1 نظر) دختر صدام حسین در رویای بازگشت به عرصه قدرت در عراق؟! (1 نظر) (عکس) سید مجید حسینی فعال سیاسی نزدیک به قالیباف در شورای عالی رفاه به ریاست پزشکیان (1 نظر) مدیران دولتی به شعور ملت توهین نکنند! / چرا دلار گران شد؟ (1 نظر) نفرین و دعاهای معکوس مردم اسرائیل بدرقه راه نتانیاهو در بیمارستان؛ یک ملت در انتظار معجزه منفی!+عکس (1 نظر)
تیتر امروز   
پیش فروش جدید سایپا کِی انجام می‌شود؟ / جزئیات + لینک ثبت نام
پیش بینی وضعیت قیمت دلار در روزهای آینده
رتبه عجیب تهران در بین بدترین شهرهای جهان برای زندگی!
آیت الله علم‌الهدی: جوانان پای اسلام و انقلاب نمی‌ایستند اگر ...
یک پیش‌بینی جالب: دلار تا آخر سال چند؟
عصبانیت امام جمعه کرج از دولت و مجلس / چرا این قانون را اجرا نمی‌کنید؟
درخواست دختر حاج قاسم از مسئولان
اطلاعیه تعطیلی مدارس شنبه 15 دی 1403 / به‌روزرسانی لحظه‌ای
فال قهوه با نشان روز شنبه 15 دی 1403/ مژده که خبرهای خوشی در راهه
فال شمع روزانه امروز شنبه 15 دی 1403/ از این مسیر روشن لذت ببرید
فال روزانه امروز شنبه 15 دی ماه 1403/ خطر در کمین است به اعصابتون مسلط باشید
فال ابجد روزانه شنبه 15 دی 1403 / خبر خوب در راه است...
فال انبیاء روزانه شنبه 15 دی 1403 / بشارت که از این راه منفعتی به تو می رسد
فال حافظ با تفسیر روز شنبه 15 دی 1403 + فیلم / مژده فرصت خوبی است از دست نده
ناصر محمدخانی فاش کرد : دوران نوجوانی سلطان را تا دم ماشینش دنبال می کردم
منتخب روز   
اطلاعیه تعطیلی مدارس شنبه 15 دی 1403 / به‌روزرسانی لحظه‌ای جرائم برخورد با پروفایل‌های بدون حجاب در شبکه های اجتماعی بهرام رادان؛ تمام حکومتهایی که سر کار آمدند سعی در تخریب قبلی داشتند، تاریخ بسیار بی رحم است! سیس ورزشکاری نگار جواهریان و دخترش نور دخت در کوهنوردی+عکس/ماجراجویی مادر و دختری... از پرده سینما تا مجمع عمومی حزب موتلفه؛ حسام نواب صفوی کجای ماجراست؟+عکس شب آرزوها و سنت‌های خاص ایرانی‎‌ها/ از "بخت گشایی" در کاشان تا "بو دَر کردن" در یزد آلبوم اکران روز: استایل شیک پارسا پیروزفر، سارا بهرامی، بانیپال شومون، ندا جبرائیلی، پوریا رحیمی در اکران مردمی فیلم «علت مرگ نامعلوم» لحظات ناب عایشه‌گل جوشکون از سال گذشته در سال 2025/ از سلفی با هنرمند معروف ایرانی تا تزئینات کریسمی خونه زندگیش در کنار شوهرجان (ویدئو) مستند حیات وحش/ اگه دلشو نداری نبین/ مار موذی که جوجه بی‌پناه رو یه لقمه چپش کرد 😔 (ویدئو) مستند حیات وحش/وقتی بخت باهات یار نباشه/ فقط ببین چجوری پلنگ و تمساح گورخر رو تیکه پاره کردن! بغض مهران مدیری با اشعار عاشقانه و ناب "نیما یوشیج" اشک به چشمانتان می آورد / خشک آمد کشتگاه من... (ویدئو) رامبد جوان خواستار تکثیر سام درخشانی برای شهرستان‌ها شد!