درباره کتاب قهرمانان و گورها
رمان قهرمانان و گورها ترکیبی از عشق، فلسفه و دیوانگی است که آن را یکی از برجسته ترین آثار ادبیات آمریکای لاتین تبدیل می کند. بی شک کتابی که از آن حرف می زنیم قصه ای نیست که پس از یک بار خواندن دور انداخته یا به فراموشی سپرده شود.رمان جذاب ساباتو کتابی است که می تواند چندین بار خوانده شود و هربار بیش تر از بار قبل درک شود. این رمان لایه های زیادی دارد و می توان آن را از منظرهای مختلفی دید، همین ویژگی، رمان قهرمانان و گورها را برای طیف گسترده ای از مخاطب خواندنی می کند.قهرمانان و گورها اولین بار در سال 1961 (1340) در بوینس آیرس به زبان اسپانیایی با عنوانSobre Héroes y Tumbas به چاپ رسید. 20 سال بعد «هلن لین» مترجم آمریکایی و برنده ی جایزه ملی کتاب آمریکا آن را به انگلیسی برگرداند. کتاب قهرمانان وگورها در فضای دهه ی 50 قرن بیستم آرژانتین نوشته شده است. این کتاب با پیش درآمدی آغاز می شود که شما را شوکه خواهد کرد. ساباتو کتاب خود را با گزارشی از پلیس «بوینس آیرس» که در سال 1955 منتشر شد، آغاز کرده است. نا آرامی های سیاسی و اجتماعی این دوره از تاریخ آرژانتین در تار و پود داستان دیده می شود.
شخصیت های داستان قهرمانان و گورها
شخصیت اصلی کتاب دختری بسیار زیبا به نام آله خاندرا است که روحیات عجیب و منحصر به فردی دارد و سرنوشت عجیبی برای خاندان اصیلش رقم می زند. داستان از سه دیدگاه مختلف جریان دارد. سه مرد موثر در زندگی آله خاندرا که زندگیشان به طرز عجیب و غمباری به زندگی او گره خورده است. «مارتین» پسر بسیار جوانی که دنبال مسیر خود در زندگی است و ناگهان به آله خاندرا بر می خورد و عاشق او می شود. «برونو»، دوستی خانوادگی و فیلسوف مسلک که در گذشته شیفته ی مادر آله خاندرا بوده است و سومین مرد پدرش،فرناندو بيدال. «بیدال» مرد اسرارآمیزی است و به مسائل مربوط به افراد نابینا علاقه ی عجیبی دارد. ردپای این علاقه در گزارش های پلیس هم پیدا شده است. افسران پلیس در آپارتمان متعلق به این مرد پیش نویسی با عنوان «گزارش درباره ی نابینایان » یافتند. کسانی که این گزارش راخوانده اند گفته اند که تنها یک آدم پارانویا می تواند چنین چیزهایی بنویسد.
سبک نگارشی ارنستو ساباتو در قهرمانان و گورها
کتاب قهرمانان و گورها چهاربخش دارد که در هر بخش آن یکی از شخصیت ها نقش پررنگ تری ایفا می کند. ارنستو ساباتو تمرکز زیادی روی درونیات شخصیت ها و قهرمانهای کتابش دارد و سعی می کند آن ها را به خوبی توصیف کند. توصیفات او به شکلی است که مخاطب می تواند با حالات روحی شخصیت های کتاب ارتباط برقرار کند، کشمکش های درونی و غم و شادیشان را دریابد و با آن ها همذات پنداری کند.در جایی از کتاب ساباتو احوال «مارتین» را چنین توصیف کرده است: «خیلی سعی کرد نگاهش را دوخته به مجسمه نگه دارد. گفت در آن لحظه احساس می کرد ترسیده یا محسور شده استترس از روبرگرداندن یا اشتیاقی محسور کننده برای همین کار. به یاد آورد که یکبار بر لبه ی تنگدره شیطان در هوماهواکا ایستاده بود و به مغاک زیر پای خود خیره نگاه می کرد. ناگاه نیرویی مقاومت ناپذیر او را وا داشت به طرف دیگر مغاک بپرد. در این لحظه هم احساسی شبیه همان در او پیدا شده بود: انگاری احساس می کرد ناچار است به آن سوی مغاکی ظلمانی بپرد، به طرف دیگر وجود خودش. بعد آن نیروی ناخودآگاه و مقاومت ناپذیر او را واردار کرد رویش را برگرداند.»
خلاصه داستان قهرمانان و گورها
شخصیت اصلی کتاب دختری بسیار زیبا به نام آله خاندرا است که روحیات عجیب و منحصر به فردی دارد و سرنوشت عجیبی برای خاندان اصیلش رقم می زند. داستان از سه دیدگاه مختلف جریان دارد. سه مرد موثر در زندگی آله خاندرا که زندگیشان به طرز عجیب و غمباری به زندگی او گره خورده است. «مارتین» پسر بسیار جوانی که دنبال مسیر خود در زندگی است و ناگهان به آله خاندرا بر می خورد و عاشق او می شود. «برونو»، دوستی خانوادگی و فیلسوف مسلک که در گذشته شیفته ی مادر آله خاندرا بوده است و سومین مرد پدرش،فرناندو بيدال. «بیدال» مرد اسرارآمیزی است و به مسائل مربوط به افراد نابینا علاقه ی عجیبی دارد. ردپای این علاقه در گزارش های پلیس هم پیدا شده است. افسران پلیس در آپارتمان متعلق به این مرد پیش نویسی با عنوان «گزارش درباره ی نابینایان » یافتند. کسانی که این گزارش راخوانده اند گفته اند که تنها یک آدم پارانویا می تواند چنین چیزهایی بنویسد.
درباره نویسنده قهرمانان و گورها
ارنستو ساباتو (زاده ۲۴ ژوئن ۱۹۱۱ - درگذشته ۳۰ آوریل ۲۰۱۱) نویسنده و رمان نویس برجستهٔ آرژانتینی از تبار ایتالیایی بودکه در ادبیات آمریکای لاتین با سه رمان برجسته به نامهای تونل، قهرمانان و گورهاو فرشته ظلمت به شهرت رسیده است.او علاوه بر هنر نویسندگی، به نقاشی هم علاقمند بوده است.
ارنستو دارای مدرک PhD فیزیک بوده است.نویسندگی را از سی سالگی اغاز کرده و نخستین رمانی که از این نویسنده به فارسی ترجمه شده است کتاب قهرمانان و گورها است. یکی از معدود نوسیندگانی است که در عین حال که بسیار آثارش به لحاظ محتوا غنی است ، سبک نگارش بسیار گیرا و جذابی را نیز در آثارش به همراه دارد.آنچه در دل رمان های ساباتو می توان مشاهده کرد ، روایت انسان هایی است که دست تقدیر آنان را از تمامی تمایلات دنیایی محروم کرده است و آنان در یک جنون بی منتتهی درگیر هستند. آثار ساباتو هر چند بسیار محدود است و او به نسبت دیگر نویسندگان آن چنان که باید و شاید اثر های زیادی را خلق نکرده است. اما همین چند اثر از او این آنچنان مستند و قوی و جذاب است که می توان به او لقب یک نویسنده ی تمام عیار را داد. او با همین چند کتاب خود که به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد ، برنده ی جایزه ی ادبی نوبل شده است و افتخارات بسیاری را نصیب خود کرده است.اگر بخواهیم به شناختی جامع از ارنستو ساباتو برسیم ، خوانش رمان ” تونل” بر ما واجب است.این رمان یکی از بهترین رمان های ساباتو و جز برترین کتاب هایی است که هر کسی باید در حوزه ی رمان آن را خوانده باشد و از آن علاوه بر لذت های فراوان مطالعه ، درس های فراوانی نیز دریافت کند. مفهوم تونل در تمام رمان ، درون انسان است.
ترجمه قهرمانان و گورها به فارسی
مصطفی مفيدی متولد 1320 و دانش آموخته ی دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران است اما به عنوان یک مترجم برجسته شناخته می شود. مصطفی مفيدی اولین بار کتا ب های ارنستو ساباتو را در ایران ترجمه کرد و همچنان تنها مترجم کتاب های ساباتو به فارسی است. «انتشارات نیلوفر» قهرمانان و گورها را با ترجمه مصطفی مفيدی منتشر کرده است.مفیدی کار ترجمه را با برگرداندن متون علمی در سال 1342 آغاز کرد. او مدت ها بعد به ادبیات و به خصوص ادبیات آمریکای لاتین روی آورد. «شوان ها» اثر «اونوره دوبالزاک» اولین ترجمه ی مصطفی مفیدی است که سال 72 به چاپ رسید. او همچنین کتاب های دیگری ترجمه کرده که از میان آن ها می توانیم به «رودهای ژرف»، «امتحان نهایی» و«پژواک برانگیز» اشاره کنیم.
نقدها و نظرها درباره ی قهرمانان و گورها
قهرمانان و گورها ارنستو ساباتو را بیشتر به ما می شناساند. مصطفی مفیدی معتقد است این کتاب شباهت های زیادی با اثر کم نظیر «علی حاتمی»، فیلم «سوته دلان» دارد. او درباره ی این کتاب گفته است:« باز هم قصه ی انسان است كه تضادهايش او را از هم دريده اند. قصه ی مهرباني و پاكدلي است كه بي رحمي ها و ترفندهايش مسخ مي كنند، باز هم قصه ی انسان است، اسير سرنوشت، محكوم جبر واقعيت هاي سرسخت گريزناپذير كه از خود اختياري ندارد، نمي توان او را محكوم كرد، نمي توان بر او حكم كرد، نمی توان در او داوري كرد، بلکه بايد بر او رحمت آورد و گريست.»«استیون گادین»، منتقد فرانسوی نقد مفصلی بر این کتاب نوشته و آن را از جنبه های مختلف بررسی کرده است. او می گوید:«این کتاب را می توان به سادگی یک داستان عاشقانه ی غم انگیز دید یا آن را داستان دیوانگی دانست. اما این داستان بیشتر یک شگفتی فلسفی در تاریخ است. قهرمانان و گورها از بارون ها حرف می زند و به توسعه ی صنعتی، جنگ جهانی و مشکلات سیاسی و اجتماعی می پردازد. لحظاتی در این رمان وجود دارد که تا آرژانتینی نباشید درک کامل آن ها برایتان ممکن نخواهد بود.من نمی خواهم این احساس را ایجاد کنم که این کتاب یک کتاب نمادین از تاریخ آرژانتین است، در واقع خرده داستان های دیگری هم وجود دارند اما می شود از آن ها گذشت. این نوعی از روایت داستانی است که در آن نویسنده از ابهام زدایی از مسائل، حتی مسائلی که برای خودش ابهام دارند، شانه خالی می کند و روشی است که ساباتو در نوشتن از آن استفاده می کند.»
قسمتی از کتاب قهرمانان و گورها
آیا ما این همه نسبت به آدم های دیگر سخت گیر می بودیم اگر به راستی به این فکر می کردیم که آن ها روزی خواهند مرد و آن وقت هیچ کلمه ای از آنچه را ما به آنها گفته ایم نمی توانیم پس بگیریم؟
البته که دوستت دارم احمق جان. ولی آزارت می دهم. دلیلش هم صاف و ساده این است که دوستت دارم. این را می فهمی؟ آدم کسانی را که به آن ها بی تفاوت است آزار نمی دهد.
برای انسان ها زمان هرگز دوباره تکرار نمی شود و هیچ گاه دوباره به آن صورت که یک وقتی بود بر نمی گردد و وقتی احساسات آدم تغییر کرد یا رو به زوال گذاشت دیگر هیچ معجزه ای نمی تواند کیفیت اولیه را به آن برگرداند.
بورده نابه آن قدر باهوش بود یا شمّی چنان قوی داشت که دریابد آله خاندرا برتر از اوست، و آن قدر آرژانتینی بود که از احساس اینکه فقط تن او را می توانست تصاحب کند احساس حقارت کند، چه می فهمید که آله خاندرا در روح خود از موضعی برتر به او نگاه می کند، او را به مسخره می گیرد، سرزنش می کند، و روح او بُعدی از خویشتن اوست که برای مرد دسترس ناپذیر است. این احساس باز هم آزارنده تر و کشنده تر که آله خاندرا از او به عنوان ابزاری ساده استفاده می کرد، همان طور که بی شک از بسیاری افراد دیگر نیز استفاده کرده بود، بیشتر بر جان او سنگینی می کرد و مایۀ احساس حقارت او می شد: ابزاری ظاهراً برای انتقامی بی نهایت پیچیده و منحرف که مارتین به هیچ وجه نمی توانست درکش کند. به همۀ این دلایل بورده نابه میل داشت به مارتین همچون روحی خویشاوند بنگرد، نه فقط به علت احساس برادری در برابر دشمن مشترکشان، بل بدان سبب که آله خاندرا با جریحه دار کردن جوان بی پناهی مثل مارتین، خودش موجودی آسیب پذیرتر می شد، تا حدی که مورد حملۀ آدمی مثل بورده نابه قرار گیرد – چنانکه گویی که کسی که از مردی ثروتمند به علت ثروتمند بودن او نفرت دارد، با پی بردن به اینکه این احساس پست و شرم آور است، در عوض به یکی از نقطه ضعف های زشت او (مثل تنگ نظری و خسّتش) متوسل شود، تا بتواند بدون احساس نوعی عذاب وجدان از او متنفر باشد. ولی مارتین نمی توانست در آن لحظه هیچ یک از این حرف ها را به خوبی حلاجی کند؛ فقط خیلی بعد بود که او توانست چنین کند. گویی آنها قلب او را از سینه درآورده بودند و داشتند با یک سنگ آن را روی زمین تکه تکه می کردند؛ یا انگاری با یک چاقوی ناصاف آن را از سینه درآورده بودند و حالا با ناخن هاشان داشتند آن را پاره پاره می کردند. عواطف آشفتۀ او، احساس بی مقداری کامل، سرگیجه، تأیید بی واسطۀ این حقیقت که آن مرد معشوق آله خاندرا بوده است همه دست به دست هم دادند تا نگذارند او حتی یک کلمه حرف بزند. بورده نابه با حیرت به او چشم دوخته بود.
ولی فراتر از این روزگار بده و بستان و آشفتگی، معجزه به نظر می رسد که این همه جان های انسانی بتوانند در مناطق یکسانی از گیتی پهناور به دنیا بیایند، نشو و نما کنند، و بمیرند بی آنکه با یکدیگر آشنا شوند، بی آنکه به یکدیگر احترام بگذارند یا از هم متنفر باشند؛ مثل پیام های تلفنی پرشماری که، گفته می شود، می توانند از یک کابل یگانه عبور کنند بی آنکه با یکدیگر درآمیزند یا با هم تداخل کنند، و این همه به برکت ساز و کارهای هوشمندانه.
شناسنامه کتاب قهرمانان و گورها
- نویسنده: ارنستو ساباتو
- ترجمه: مصطفی مفیدی
- انتشارات: نیلوفر
- تعداد صفحات: ۵۹۸