معرفی رمان راهنمای انعطاف بدنی اثر کریک کلونجر 

درباره کتاب راهنمای انعطاف بدنی

راهنمای انعطاف بدنی اولین رمان کریگ کلیونجر است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. این رمان در سبک نئونوآر نوشته شده و زمانی توجه خوانندگان و منتقدین را به خودش جلب کرد که به طور جداگانه از سوی چاک پالانیک نویسندهٔ رمان باشگاه مشت زنی و اروین ولش نویسندهٔ رمان رگ یابی تحسین شد. دنیل فلچر یک جاعل حرفه ای (با هویت جعلی)، مبتلا به اختلال روانی و معتاد به الکل و مواد مخدر است که به دلیل سردردهای دوره ای جان فرسا و استفاده از داروی مسکن دچار اوردُز و راهی بیمارستان شده است. آنجا پس از ارزیابی یک دکتر روان شناس مشخص می شود اوردُز تصادفی بوده یا اقدام به خودکشی. این موضوع او را در شرایطی وخیم قرار می دهد؛ زیرا چنانچه تشخیص پزشک اقدام به خودکشی باشد، دنیل سر از بیمارستان روانی درمی آورد و از سوی دیگر اگر هویت جعلی اش فاش شود، راهی زندان می شود. او که هیچ گزینه ای جز فریب دادن روانکاو مقابلش نمی بیند، در همان حین داستان زندگی اش را برای خواننده بازگو می کند. چاک پالانیک پس از خواندن این رمان گفت: «به خدا قسم، این بهترین کتابی بوده که ظرف پنج سال، یا راحت بگویم ظرف ده سال گذشته خوانده ام.»

خلاصه داستان راهنمای انعطاف بدنی

کتاب رمانی بی نظیر است که داستان آن از زبان جاعلی حرفه ای که اکنون در موقعیتی دشوار قرار گرفته روایت می شود، او که دچار بیماری ها و اختلالات روانی است به دلیل اوردوز در بیمارستان به سر می برد؛ چنانچه دلیل این اوردوز خودکشی باشد مقصدش تیمارستان است و اگر هویت جعلی اش آشکار شود جز زندان مقصد دیگری ندارد. در همین گیر و دار است که دنیل به بیان داستان خودش می پردازد.

درباره نویسنده کتاب راهنمای انعطاف بدنی

کریگ کلیونجر نویسنده آمریکایی داستان های معاصر است. وی متولد 1964 در دالاس ، تگزاس است. در كالیفرنیای جنوبی بزرگ شد و در آنجا در دانشگاه ایالتی كالیفرنیا ، لانگ بیچ تحصیل كرد. او نویسنده دو رمان است ، "راهنمای انعطاف بدنی" و درمافوری ، که هر دو توسط مک آدام / کیج منتشر شده است. آثارش توسط عده ای به عنوان نئو نوآ طبقه بندی شده است و توسط نویسندگانی چون چاک پالاهنیوک و ایروین ولزی تقدیر شده است.

قسمتی از کتاب راهنمای انعطاف بدنی

دو سال اول دبیرستان را هم به زور تمام کردم. بیشتر آن دوره را در دارالتادیب سپری کردم. بین کلاس نهم و دهم دوبار بازداشت شدم. در آن ٢ سال، ٨ بار دعوا راه انداختم که ٣ مرتبه اش معلم ورزش سوایمان کرد و جریمه شدم. مادر و پدرم هیچ وقت روحشان هم خبردار نشد. امضایشان را روی فرم های مدرسه جعل کردم و یک نامه ی عذرخواهی به دست خط شکسته ی مادرم نوشتم و تحویل مقامات مدرسه دادم و یکی دیگر هم از قول آن ها برای مادرم فرستادم. همچنین امضای پدرم را روی جوابیه ی برگه ی اخطاریه ی اخراج جعل کردم که آن هم با کمی وقت گذراندن در دارالتادیب رفع شد. (کتاب راهنمای انعطاف بدنی – صفحه ۷۶)

وقتی یک گروه از بچه ها اذیتم می کردند یا یک بچه قلدر مجبورم می کرد دعوا کنم، واکنش پدر همیشه همین بود. چه حریف ها از لحاظ جثه بزرگ تر بودند و چه از لحاظ تعداد بیشتر، مجبور بودم دعوا کنم؛ چون هرقدر هم که ازشان کتک می خوردم، اگر پا پس می کشیدم، پدرم محکم تر می زد. (کتاب راهنمای انعطاف بدنی – صفحه ۹۲)

اولین باری که با اسم جعلی ام معرفی ام کرد، همراه گروهی از دوستان و مشتری هایش که همه ۲ تا ۳ سال از من بزرگ تر بودند، داخل مغازه ای بودیم با چند دستگاه پین بال. طوری میان شان نشستم انگار عضو گروه شان هستم؛ چون آن ها جان وینسنت شش انگشتی را که قبلا در مدرسه ی استثنایی درس می خواند نمی شناختند؛ فقط کریس ثورن را می شناختند. اینکه کس دیگری باشی، ولو فقط از لحاظ نام، مثل این بود که توی یک مهمانی ماسک به صورتت برنی. می توانستم هر کار دلم خواست بکنم و هیچ کس نمی فهمید کار من بوده. (کتاب راهنمای انعطاف بدنی – صفحه ۹۶)

داستان زندگی یک فرد مساوی است با آنچه دارد، به علاوه ی آنچه بیش از همه در دنیا می خواهد، منهای آنچه واقعا حاضر است برای رسیدن به خواسته اش فدا کند. (کتاب راهنمای انعطاف بدنی – صفحه ۱۰۱)

آدم ها قابلیت کرخت کردن خودشان را دارند، می توانند به هر چیز عادت کنند. (کتاب راهنمای انعطاف بدنی – صفحه ۱۱۲)

شناسنامه کتاب راهنمای انعطاف بدنی

نویسنده: کریگ کلیونجر

ترجمه: رضا اسکندری آذر

انتشارات: نشر هیرمند

تعداد صفحات: ۲۸۶