درباره کتاب
«اواخر پاييز ۱۳۵۹، يک سه شنبه سرد، حدود دو بعدازظهر. در دهانه ی ترمينال، در ضلع شمال غربی ميدان آزادی تهران، دست فروش ها، گاری های دستی و مسافرين اتوبوس، وسط گردوخاک و دود گازوئيل و سروصدا و بوق بوق، درهم می لولند.
- جيگر… به به! سيخی دو تومن!
- ساندويچ آقا! ساندويچ تخم مرغ!
- آقا اجازه… بكش كنار.
محوطه ی داخل ترمينال كه تازه افتتاح شده يک چيز بی سروته، و لنگ و باز، عملا بيابان است. فقط گوشه هايی از آن را چادرهای برزنتی زده اند. ظاهرا اتوبوس های عازم شمال و شمال غرب و حتی تركيه و اروپا از اينجا حركت می كنند.»
کتاب ثریا در اغما با این فضاسازی شروع می شود. ترمینال. نقطه ی عزیمت. شروعی هنرمندانه برای داستانی که محوریت آن مهاجرت است. جلال آریان، از شخصیت های ثابت کتاب های فصیح، برای رسیدگی به وضعیت برادرزاده اش، ثریا که طی حادثه ای به کما رفته است، راهی فرانسه می شود. به کما رفتن ثریا برای جلال، به بهانه ای برای سفر به فرانسه و دیدار با دوستانش که بعد از انقلاب به فرانسه مهاجرت کرده اند، تبدیل می شود. درواقع، محوریت موضوع داستان ثریا در اغما، وضعیت مهاجران ایرانی، مخصوصا هنرمندان و روشن فکرانی است که بعد از انقلاب ۵۷، به فرانسه مهاجرت کرده اند.
دغدغه ی اصلی فصیح در کتاب ثریا در اغما، همین ترک وطن و دوری از میهن است: «زندگی ساده است. تو را از شکم مادر می آورند اینجا. به تو امید و عظمت دنیا را نشان می دهند. بعد توی دهانت می زنند، همه چیز را از دستت می گیرند و می گذارند مغزت در کما متوقف شود، صفر. انصاف نیست. به خصوص اگر مادرت منتظر باشد.»
از طرفی، در ایران هم جنگ شروع شده است. سال های آغازین جنگ ایران و عراق و وضعیت جنگی کشور، سختی سفر به خارج از ایران و به تبع آن، برگشت به ایران را صدچندان کرده. تمام کتاب ثریا در اغما، شرح ماجراهایی است که در فرانسه بر جلال آریان می گذرد؛ ماجراهایی که با دوستان مهاجر جلال، گره می خورد و شما را با سیر زندگی آنها همراه می کند.
آیا این کتاب برای شما مناسب است؟
فصیح در کتاب ثریا در اغما، از زبان نماد برای رساندن منظور خود استفاده کرده است. به نظر بسیاری از منتقدان، وضعیت ثریا، نمادی برای شرح حال کسانی است که قصد بازگشت به وطن را دارند: «جویای خبری از ثریا می شوم. پرستار سرش را تکان می دهد و فقط می گوید “خبری قطعی” نیست. اما هیچ دردی ندارد. از او تشکر می کنم. درد! و امشب همه فقط از درد حرف می زنند. به هیچ جا هم ارجاع داده نمی شود. از سلامتی هم حرفی زده نمی شود. فقط درد. همه جا درد. ایران که هزاران سال است کرم معده هشت جایش را گاز گرفته. من خودم به شانکر مصیبت مبتلام. مخ پاریس هم سفلیس گرفته، ولی امشب همچون ستاره تابناک پگاه بر سینه آسمان تمدن می درخشد.»
وقتی کتاب را می خوانید، توانایی فصیح برای بیان احساسات شخصیت های داستان، توجه شما را جلب خواهد کرد. او در شخصیت پردازی ها و بیان احساسات، قلم توانایی دارد و خوب توانسته است از پس فضاسازی داستان بربیاید. او در توصیفات خود آن قدر به جزئیات می پردازد که شما با خواندن آن، هر صحنه را دقیق در ذهن خود تصور می کنید. می توان ثریا در اغما را به عنوان یکی از پرمخاطب ترین رمان های ایرانی، اثری مهم در ادبیات داستانی ایران به حساب آورد که با خواندن آن، به دنیای مهاجرین و سال های جنگ بروید. شنیدن نسخه ی صوتی این کتاب که روایتی جذاب از شخصیت های این کتاب است، می تواند تا ساعت ها اوقات شما را پر کند.
خلاصه داستان
جلال آريان كارمند شركت نفت آبادان در آخرين روزهاي پاييز59، به پاريس مي رود تا وضعيت درماني خواهر زداه اش ثريا را كه زن جوانيست و شوهرش را درتظاهرات مقارن انقلاب از دست داده و در تصادف به حالت اغما رفته است، سرو سامان بخشد. جلال آريان در پاريس با تيپهاي مختلف روشنفكران ايران آشنا شده، همواره نيز حوادث اولين روزهاي جنگ را كه او ناخواسته در آن حضور داشته، به ياد مي آورد. بالاخره تلاش پزشكان براي نجات جان ثريا بي نتيجه مي ماند و ثريا هر لحظه به مرگ نزديكتر مي شود.
اسماعيل فصيح در اين رمان، چهرۀ ايران را از نظرگاه ايرانيها ي فراري به تصوير كشانده و به موازات آن چهرۀ ايرانيهاي غرب نشين را نيز با وضوح نمايانده است. در همان حال، با نقبي كه هر از چندگاه در افكار خود به ايران مي زند، آدم ها، شرايط و اوضاع و احوال دو طرف را مقايسه مي كشد. از يك طرف عباس حكمت و نادر پارسي پور را معرفي مي كند كه در عوامل نويسندگيشان هنوز هم بر سر هيچ و پوچ به سر و كلۀ يكديگر مي زنند و از ديگر سوي، پس از معرفي اين دو سمبل نويسندگان ايراني بريده از وطن،مطرود وادريس را توصيف مي كند كه با همۀ نداري و مسكنت، دلشان نمي آيد يا نمي توانند، آبادان در خون را رها كنند.
درباره نویسنده
اسماعیل فصیح (۲ اسفند ۱۳۱۳ در تهران - ۲۵ تیر ۱۳۸۸ در تهران) داستان نویس و مترجم ایرانی بود. وی در دهه های شصت و هفتاد جزو پرفروش ترین نویسندگان معاصر بود. رمان های شراب خام، داستان جاوید، ثریا در اغما و درد سیاوش از مهم ترین آثار او به شمار می روند.اولین رمان فصیح به نام شراب خام در سال ۱۳۴۷ در انتشارات فرانکلین و زیر نظر نجف دریابندری و ویراستاری بهمن فرسی منتشر شد. مجموعه داستان خاک آشنا در سال ۱۳۴۹ توسط انتشارات صفی علی شاه و رمان دل کور در سال ۱۳۵۱ توسط انتشارات رز منتشر شد. سبک ساده و طنزآلود اسماعیل فصیح سبب شده که آثاری گیرا، پرکشش و عموما پرمخاطب خلق کند. اسماعیل فصیح از نخستین نویسندگان ایرانی است که طبقه متوسط شهری و مناسبات شهری را وارد رمان فارسی کردند. او همچنین از نخستین نویسندگانی است که ( در کتاب زمستان ۶۲ ) به مسئله جنگ ایران و عراق پرداختند.آثار فصیح همواره مورد استقبال کتابخوانان ایران بوده است، اما معمولا کارهایش در بین منتقدان ادبی با استقبال جدی روبه رو نمی شد. برخی دیگر او را یکی از معدود نویسندگان ایرانی می دانند که هم در جذب مخاطبان خاص و هم مخاطبان عام موفق بوده است. بسیاری از داستان های فصیح در ارتباط مستقیم با تجربیات زندگی شخصی اوست. به گفته خودش «جلال آریان» در داستان «درد سیاوش»، شباهتی تمام با نویسنده دارد، چراکه در زندگی واقعی نویسنده هم آنابل کمبل، اولین همسر فصیح، سر زا رفت. عشق فصیح به آنابل و جوان مرگی همسرش تأثیری عمیق بر او و نوشته هایش گذاشت. آثار فصیح به گفته خودش از احمد محمود، محمدعلی جمال زاده و بزرگ علوی تأثیر پذیرفته است که خودش مستقیم به این مسئله اشاره کرده است. او همچنین علاقه زیادی به آثار صادق چوبک، فروغ فرخ زاد، و ارنست همینگوی داشت.اسماعیل فصیح در ۲۵ تیر ۱۳۸۸ در بیمارستان شرکت نفت تهران به دلیل مشکل عروق مغزی درگذشت.
قسمتی از کتاب
لابد چون مدتى در ایران مانده بود، حرف حساب از مغزش تبخیر شده. (ثریا در اغما – صفحه ۱۳۰)
بعد از یک حد بدبختى، یا یک حد خوشبختى، همه مثل هم مى شوند و آدم نمى تواند هیچ چیز را درست تشخیص بدهد. معلوم نیست کى بد است و کى خوب است… چون همه مثل هم اند. (ثریا در اغما – صفحه ۱۳۸)
به خاطر شب آخرهفته، ترافیک خیلى سنگین است و به نظر مى رسد مردم دنیا از هر طرف مى ریزند توى پاریس. پاریس براى همه آخرِ خط است. هرکس خسته و مانده و رانده است و هرجا هست آخر مى آید اینجا. هیچ کس از پاریس اگر عقل داشت هیچ جا نمى رود. فقط منم که ناشناس در غروب از پاریس محو مى شوم. دلم مى خواهد لیلا آزاده با ما بود. (ثریا در اغما – صفحه ۱۴۲)
شناسنامه کتاب
نویسنده: اسماعیل فصیح
ناشر: ذهن آویز
تعداد صفحات: 376
معرفی رمان ناتمامی اثر زهرا عبدی










































