به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعدنیوز به نقل از رکنا، چند روز قبل، زن میانسالی همراه دخترش وارد خانه شان در یکی از مناطق شمالی تهران شدند؛ اما با دیدن به هم ریختگی خانه و سرقت وسایل و در ورودی بالکن که شکسته شده بود شوکه شده و بلافاصله با پلیس تماس گرفتند. در تحقیقات اولیه مأموران از آنها خواستند چنانچه به کسی شک دارند، معرفی کنند که دختر جوان گفت: هنوز یک سال نمی شود که ازدواج کرده ام، اوایل زندگی خوبی داشتم اما نمی دانم چه شد که اختلافاتم با همسرم روزبه روز بیشتر شد. از این موضوع خیلی ناراحت بودم.
در این میان یکی از دوستانم پیشنهاد داد که برای حل مشکلم به رمال مراجعه کنم. مرد رمال پول زیادی از من گرفت و مدعی بود که طلسم شده ام و ارواح خانه ام را محاصره کرده اند. به من گفت باید فلزاتی مثل طلا و نقره را از خانه خارج کنم. من هم به پیشنهاد مرد رمال، طلاها و مقداری نقره که داشتم به خانه مادرم بردم. دیشب مادرم در خانه من میهمان بود و صبح امروز زمانی که او را به خانه رساندم، متوجه سرقت طلاها و وسایل نفیس خانه شدم.
با شکایت زن جوان و مادرش، تحقیقات آغاز شد و در بررسی های اولیه این احتمال می رفت که مرد رمال در سرقت دست دارد. اما پس از بازداشت مرد رمال و مدارک به دست آمده مشخص شد که در این ماجرا نقشی ندارد. همزمان کارآگاهان به بازبینی دوربین ها پرداختند و تصاویر گرفته شده نشان می داد که 2 مرد نقابدار از طریق بالکن وارد خانه شده و سرقتشان را اجرا کرده اند.
در حالی که تحقیقات برای شناسایی سارقان ادامه داشت، مأموران گشت کلانتری به خودروی پرایدی مشکوک شدند که پلاک آن نشان می داد خودرو به سرقت رفته است.
مأموران در یک عملیات تعقیب و گریز در نهایت متهمان را دستگیر کردند و در بازرسی از خودروی پراید، مقداری وسایل سرقتی کشف شد. در ادامه تحقیقات 2 پسر جوان به سرقت های سریالی از خانه ها اعتراف کردند و مشخص شد آنها همان سارقان خانه زن میانسال هستند.با اعتراف دو متهم جوان به سرقت های سریالی از خانه های پایتخت، تحقیقات برای شناسایی سایر مالباختگان احتمالی ادامه دارد.
گفت و گو با سردسته باند
جمشید، نه تنها به خاطر سرقت بلکه به خاطر شرکت در نزاعی که منجر به آسیب شدید و پرداخت دیه شده بود، به زندان افتاده است. اما زندان به خاطر دیه باعث شد که به قول خودش دور کار خلاف را خط بکشد، تا اینکه وسوسه دختر عمویش پای او را بار دیگر به خلاف باز کرد.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
اشتباه کردم، توبه ام را شکستم. یکی از بستگانم خواست که از خانه زن میانسال سرقت کنم، من هم در این کار تبحر داشتم اما به خاطر توبه ای که کرده بودم دلم نمی خواست این کار را انجام دهم.
من سارق حرفه ای خانه بودم. اما حدود 5 سال قبل، متوجه شدم پسر جوانی برای دختر مورد علاقه ام مزاحمت ایجاد می کند، خواستم از او زهر چشم بگیرم. با چاقو سراغ پسر جوان رفتم اما در این ماجرا زخمی شد و من به زندان افتادم.
به خاطر اینکه نمی توانستم دیه را بدهم زمان زیادی پشت میله های زندان ماندم و چون در این مدت خانواده ام خیلی اذیت شدند و برای گرفتن رضایت و تهیه پول دیه به سختی زیادی دچار شدند با خودم عهد کردم که دور کار خلاف را خط بکشم.
چرا توبه ات را شکستی؟
شاکی این پرونده از دوستان دختر عمویم بود. او در جمع دوستانه ای از ماجرای رمال و فالگیری و اینکه طلاهایش را به خانه مادرش برده تعریف کرده بود و دختر عمویم نیز در آن جمع بود.
از آنجا که مادر شاکی تنها زندگی می کرد، دختر عمویم پیشنهاد سرقت از خانه او را مطرح کرد و گفت کلی پول گیرمان می آید. دختر عمویم اطلاعات کامل از دوستش داشت و یک شب که مادر دوستش در خانه دخترش میهمان بود به من گفت که سرقت را انجام دهم. من هم با همدستی یکی از دوستانم وارد خانه شده و سرقت را انجام دادیم. اما بعد از آن شب، دوباره سرقت هایم را شروع کردم.