مردانگی سمی شامل فشارهای فرهنگی برای مردان برای رفتار به شیوه ای خاص است و احتمالاً همه پسران و مردان را به نوعی تحت تأثیر قرار می دهد.مردانگی سمی به این مفهوم اشاره دارد که ایده برخی افراد از «مردانگی» باعث تداوم سلطه، همجنس گرا هراسی و پرخاشگری می شود.این تصور که مردان باید سخت گیرانه رفتار کنند و از نشان دادن همه احساسات خودداری کنند، می تواند برای سلامت روان آنها مضر باشد و می تواند عواقب جدی برای جامعه داشته باشد، به همین دلیل به «مردانگی سمی» معروف شد.
مردانگی سمی چیست؟
مردانگی سمی فقط این نیست که مثل یک مرد رفتار کنیم. در عوض، این شامل فشار شدیدی است که ممکن است برخی از مردان احساس کنند تا به روشی عمل کنند که واقعاً مضر باشد.تعاریف زیادی از “مردانگی سمی” وجود دارد که در تحقیقات و همچنین فرهنگ عامه ظاهر می شود. برخی از محققان به این توافق رسیده اند که مردانگی سمی دارای سه جزء اصلی است:
- سرسختی: این تصوری است که مردان باید از نظر جسمی قوی، از نظر عاطفی سنگدل و از نظر رفتاری پرخاشگر باشند.
- ضد زنانگی: این شامل این ایده است که مردان باید هر چیزی را که زنانه تلقی می شود، مانند نشان دادن احساسات یا پذیرش کمک، رد کنند.
- قدرت: این فرضیه است که مردان باید در جهت کسب قدرت و موقعیت (اجتماعی و مالی) تلاش کنند تا بتوانند احترام دیگران را به دست آورند.
مثال هایی از مردانگی سمی
برای درک بهتر مردانگی یا نرینگی سمی، به مثال های زیر دقت کنید:
- پسری در مدرسه از سوی پسرهای دیگر به دلیل رفتارهایی که زنانه قلمداد می شود، مورد آزار و قلدری قرار می گیرد.
- پسربچه ای گریه می کند و پدرش بر سر او فریاد می زند که مردان گریه نمی کنند. در حالتی دیگر از او می خواهد که مرد باشد و خودش را جمع وجور کند، به این معنا که احساسات خودش را نشان ندهد.
- مردی برای همسرش تعیین تکلیف می کند که با چه کسی رفت وآمد کند یا چه لباسی بپوشد یا نپوشد.
- مردی از مطرح کردن نگرانی ها و احساساتش با شریک عاطفی اش می ترسد، چراکه فکر می کند این کار او را ضعیف نشان می دهد.
- مردی با وجود مشکلات روحی و روانی حاضر به مراجعه به روان شناس نیست چون این کار را نشانه ضعف و به دور از مردانگی می داند.
مثال های فراوان دیگری را نیز می توان درباره رفتارها و نگرش های ذهنی مرتبط با این نوع از مردانگی مطرح کرد.
ویژگی های مردانگی سمی
- مردانگی سمی از عادات ناسالم و غلط استقبال می کند و این تصور را دارد که «مراقبت از خود تنها برای زنان است» و مردان باید با کار بیش از حد حتی زمانی که آسیب دیده اند از تمام توانشان مایه بگذارند و با بدن خود مانند ماشین رفتار کنند.
- مردانگی سمی در مردان علاوه بر اینکه باعث می شود به شدت به خود فشار بیاورند، آن ها را از مراجعه به پزشک منصرف می کند؛ به طوری که دریافت مراقبت های بهداشتی پیشگیرانه در مردانی که قوی ترین باورها درباره مردانگی دارند، نصف مردانی است که باورهای متوسط تری درباره مردانگی دارند.
- مردانگی سمی همچنین مردان را از درمان سلامت روان منصرف می کند. افسردگی، اضطراب، مسائل مربوط به سوء مصرف مواد و مشکلات سلامت روان به عنوان ضعف در نظر گرفته می شود. بر این اساس مردانی که مفاهیم سنتی مردانگی را پذیرفته اند، در مقایسه با افرادی که انعطاف بیشتری در نگرش های مربوط به جنسیت داشتند، دیدشان نسبت به مراجعه به مشاور و روانپزشک منفی تر بود.
- مردانگی سمی همچنین تاکید می کند کار درستی نیست که مردها از احساساتشان حرف بزنند. به همین دلیل است که در صورت بروز مشکلات روانی، مردان تمایلی به کمک گرفتن از روانشناس ندارند. این در حالیست که اجتناب از گفتگو درباره مشکلات یا احساسات منجر به احساس انزوا و تنهایی بیشتر می شود.
عوارض مردانگی سمی
رفتارهایی که مردانگی سمی کنترل نشده می تواند ایجاد کند ممکن است به مسائل مختلفی منجر شود، مانند:
- قلدری
- بی نظمی و بی انظباتی در مدرسه
- افت تحصیلی
- زندان رفتن
- خشونت خانگی
- تجاوز جنسی
- رفتارهای پرخطر
- سوء مصرف مواد
- خودکشی کردن
- آسیب روانی
- فقدان دوستی یا ارتباطات واقعی
مردان و پسرانی که به طور خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر مردانگی سمی هستند اغلب با مشکلاتی زیر روبه رو می شوند:
- اعتیاد
- افسردگی
- اضطراب و استرس
- نارضایتی از شکل بدن
- عملکرد اجتماعی ضعیف
آیا مردانگی به هر شکل از آن سمی است؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید نگاهی به تاریخچه مردانگی بیندازیم. آنچه به آن مردانگی می گوییم، قدمتی به اندازه گونه انسان دارد. انسان های اولیهٔ موفق آنهایی بودند که ویژگی هایی مانند قدرت بدنی و اراده قوی را باهم ترکیب می کردند. آنها می توانستند بر دیگران مسلط شده و نسل خود را حفظ کنند. اجداد ما با ویژگی هایی مانند خشونت و قدرت بدنی می جنگیدند و شکار می کردند. در نتیجه برای جامعه انسانی اولیه، این ویژگی های مردانه بسیار مهم و ارزشمند تلقی می شد.
این وضعیت تا قرن ها ادامه داشت. تنها همین اواخر یعنی دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی بود که روان شناسان و جامعه مدرن این ویژگی ها را ناسازگار با دنیای جدید تلقی کردند. با این حال این کلیشه های هزاران ساله به راحتی از اذهان پاک نمی شوند. آنچه مردانگی را سمی می کند، فشاری است که این کلیشه ها به مردان می آورد تا آنها حتما براساس این هنجارها رفتار کنند. اگر مردی حس کند فاقد ویژگی های مردانگی است، دراین حالت ممکن است دست به تکانشگری یا رفتارهای تکانشی شدیدی بزند تا مردانگی اش را ثابت کند. اینجاست که مردانگی سمی شده و برای فرد و جامعه مضر و گاه خطرآفرین می شود.
یکی از اجناس بشر، مرد بودن است. پس داشتن ویژگی های مردانه به خودی خود مضر یا سمی نیست چراکه بخشی از طبیعت انسان است. مسئله زمانی به مشکل تبدیل می شود که مردان بخواهند این ویژگی ها را به شکل شدید و در مغایرت با ارزش های جامعه مدرن به کار ببرند. به زبان ساده، وقتی این ویژگی ها به صورت ارزش و با تعریف یکسان برای تمام مردان به کار برود، اینجاست که مردانگی سمی بروز می کند.
مردانگی سمی چگونه گسترش می یابد؟
یکی از ویژگی های این نوع از مردانگی که باعث گسترش آن بین مردان در جوامع گوناگون می شود، ترویج افکار و رفتارهای آن به عنوان امری مثبت و خواستنی است. بسیاری از مردانی که این نگرش ها و رفتارهای سمی را دنبال می کنند، آن را امری مثبت و طبیعی می دانند. برای مثال یک مطالعه در سال ۲۰۰۷ نشان داد که هرچه مردان بیشتر به کلیشه های مردانگی اعتقاد داشته باشند، احتمال بیشتری دارد که رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد مخدر و الکل انجام دهند. همچنین این مردان بسیار کمتر از دیگران، سبزیجات مصرف می کنند. مردان این مطالعه رفتارهای پرخطر یا اشتباه خود را هنجارهای طبیعی مردانه می دانستند.
توصیه به مردان با مردانگی سمی
هیچ راهکار مشخصی برای پرداختن به مشکل مردانگی سمی وجود ندارد. انجام این کار مستلزم تغییرات اجتماعی پیرامون چندین چیز، از جمله کلیشه های جنسیتی و ننگ پیرامون سلامت روان است.اما، اگر یک مرد یا علائم مردانگی سمی هستید، چند کار وجود دارد که می توانید برای کاهش تأثیر مردانگی سمی در زندگی خود و اطرافیانتان انجام دهید:
با خودتان صادق باشید. هر کسی یک نقطه شروع دارد. اگر نتوانید در مورد جنبه هایی که می خواهید تغییر دهید صادق باشید، راهی برای تغییر یا حرکت به جلو وجود ندارد. شاید در روابط گذشته ارتباط خوبی نداشتید. یا شاید برای ترساندن دیگران به اندازه یا قدرت بدنی خود تکیه کرده اید. خودتان را به خاطر اعمال گذشته مورد سرزنش قرار ندهید. در عوض روی جایی که در حال حاضر ایستاده اید و چگونه می توانید به جلو حرکت کنید تمرکز کنید.
از دوستان خود کمک بگیرید. به ویژه آنهایی که دارای هویت جنسی و بیان متفاوت با شما هستند. دیدگاه آنها را در مورد نحوه برخورد با موقعیت های سخت یا تعصبات خود در رابطه با مردانگی بپرسید. تمام تلاش خود را بکنید تا حالت تدافعی به خود نگیرید و واقعاً به تأثیر اعمال شما بر دیگران گوش دهید. ممکن است تعجب کنید که برخی از کارهایی که انجام داده اید یا گفته اید با آنچه در نظر داشتید متفاوت است.
مهمتر از همه، خنثی کردن مردانگی سمی به عنوان یک مرد یا فردی که هویت مرد را نشان می دهد، مستلزم این است که با خودتان صادق باشید. یافتن خود واقعی، فرآیندی است که زمان می برد. یک درمانگر می تواند شما را از طریق این فرآیند راهنمایی کند و به شما کمک کند الگوهای فکری غیر مفید را تغییر دهید.
اگر احساس می کنید که اثرات منفی مردانگی سمی را تجربه می کنید، با روان شناس تماس بگیرید. یک متخصص سلامت روان می تواند به شما کمک کند تا بفهمید که چگونه زندگی شما را تحت تأثیر قرار می دهد و به شما کمک می کند از الگوهای ناسالمی که ممکن است شما را گیر کرده رها کنید.هرچه افراد بیشتر در مورد مردانگی سمی بیاموزند و افراد بیشتری برای آن کمک دریافت کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که شاهد تغییرات در سطح بزرگ تری باشیم زیرا جامعه ممکن است فشار کمتری را بر مردان وارد کند تا به روشی خاص رفتار کنند.مردانگی مسموم به قدری در جامعه ریشه دوانده است که بیشتر افراد در مقطعی اثرات آن را تجربه می کنند. شناسایی و تصدیق آن اولین گام خوب برای از بین بردن آن است و به دنبال آن تلاشی برای اجتناب از اختصاص دادن ویژگی های خاص به هویت های جنسیتی خاص است.