همسرتان به شما گفته که می خواهد از شما جدا شود و شما را دچار سردرگمی کرده است وشما خواهان طلاق نیستید ولی نمی دانید چه اقدامی کنید. درست است از هم پاشیدگی و تنش های زندگی امری نا خوشایند در زندگی مشترک است که گاهی هر چقدر هم زن و یا شوهر تلاش می کنند نمی توانند مانع از آن شوند.
به شما مژده می دهم که برای ممانعت از طلاق راه حل هایی وجود دارد که برای حفظ زندگی تان به شما کمک می کند.اولین کاری که باید انجام دهید این است که خونسرد باشید و شرایط خود را ارزیابی کنید.درباره راه حل هایی فکر کنید که ممکن است در مشکلات رایج زندگی زناشویی شما تأثیر داشته باشند. این مثل معروف که می گوید «در و تخته با هم جورند» مثلی درست و بجاست. زمانی که همسرتان اشتباهی مرتکب می شود، شما هم به همان اندازه مقصر هستید. با اینکه عقیده دارید همسرتان مسبب ایجاد مشکلات است، عکس العمل شما نیز عامل دیگری برای به وجود آمدن آن مسئله است.رفتارها و گفتارهای منفی تنها به ضرر شما خواهد بود. به منظور جلوگیری از طلاق و حفظ زندگی تان، باید از واکنش نشان دادن به رفتارهای همسرتان بپرهیزید و دست به انجام اقدامات ضروری که زندگی شما را به حالت اول بازمی گرداند، بزنید. با وجود این دلایل، انتقاد از روی عصبانیت هم فقط اوضاع را بدتر می کند.
چگونه همسر خود را از طلاق گرفتن منصرف کنیم؟
اگر همسرتان به شما گفته که “همه چیز بین ما تمام شده است.” طبیعیست که بابت از دست دادنش برای همیشه احساس نگرانی کنید اما با این حال خبر خوب این است که شما می توانید کاری کنید تا همسرتان در تصمیمش برای جدایی تجدید نظر کند. ما در این مقاله راه هایی را پیش روی شما قرار داده ایم تا به عنوان یک مرد بتوانید همسرتان را از طلاق منصرف کرده و کاری کنید فرصتی دوباره به زندگی تان بدهد. بنابراین راه های زیر را به دقت دنبال کنید.
خونسردی خود را حفظ کنید
او طلاق می خواهد، اما شما نه؛ هنگامی که همسرتان از شما طلاق می خواهد و شما راضی به این امر نیستید، باید ابتدا خونسردی خود را حفظ کنید زیرا قرار گرفتن در یک وضعیت فکری مناسب شرایط عادی را به زندگی شما بازمی گرداند و نجات زندگی تان را از طلاق،ممکن می سازد.
تسلیم نشوید
به عشقی که درون زندگی مشترکتان وجود داشته فکر کنید آیا این عشق ارزش جنگیدن را ندارد؟ پس تسلیم نشوید و برای پیدا کردن راهی برای حفظ زندگی، تلاش کنید، حتما موفق می شوید چون شما مطمئنا شایسته زندگی زناشویی است.
به گذشته بازگردید و علت را جستجو کنید
با مرور گذشته زندگی مشترک در خلوت، اینکه چگونه با همسرتان رفتار می کردید و نحوه ارتباط شما چگونه بود، بپردازید و به بررسی عواملی که باعث بی اعتمادی همسرتان شده است بپردازید و برای برطرف کردن و رفع سوء تفاهمات تلاش کنید.فراموش نکنید در تخریب هر ارتباطی، هر 2 نفر سهیم هستند. با یادگیری مهارت های ارتباطی همراه با گشاده رویی، همدلی، حمایتگری، مثبت گرایی، درک شدن و درک کردن در زمان مناسب با همسرتان گفتگو کنید و به حرف ها و احساسات همسرتان همراه با صداقت، صراحت، احترام متقابل توجه کنید.همسرخود را درک نمایید و به او ابراز علاقه کنید و از قضاوت کردن، نصیحت کردن، انتقاد کردن، دستور دادن، تحقیر و سرزنش او خودداری کنید و با ابراز احساسات خود با جملاتی که با «من» شروع شود، گفت و گو کنید.
برای همسرتان نامه بنویسید
می توانید با نوشتن نامه ای به همسرتان ، احساسات خود مانند خشم، اندوه، هراس، تأسف و محبت را ابراز کنید ، بدون اینکه بخواهید او را ناراحت کنید. با نوشتن نامه احساسات مثبت شما بیشتر از احساسات منفی می شوند.از همسرتان بخواهید که با یکدیگر برای حل مشکلات شخصی و بهبود روابط به مشاور خانواده مراجعه کنید شاید رفتار همسرتان نیز ناشی از اعتماد به نفس پایین، خود کم بینی و بی اعتمادی به زندگی باشد و با مراجعه به مشاوره حل شود.
شما باید به او نشان دهید که تغییر کرده اید.
تنها با بله گفتن سر عقد تضمین نمی شود که یک زندگی کامل و بدون نقص پیش رو داشته باشید. برای یک ازدواج پایدار هر دو نفر باید تلاش کنند تا در طول زمان عشق، احترام و جذابیت رشد پیدا کند. چیزی که اغلب اتفاق می افتد این است که یک مرد ممکن است در ابتدای ازدواج هرکاری کند تا همسرش او را دوست داشته باشد. احساس قدردانی زیاد، ابراز علاقه و هیجان، همگی به خاطر شور و شوق روزهای اول ازدواج است. اما در گذر زمان مسائلی از قبیل امرار معاش، تولد و رشد فرزندان و شرایط دیگر ممکن است اولویت بیشتری پیدا کنند. با این اوصاف ممکن است دیگر از آن زندگی شاد خبری نباشد و مشکلات زندگی در بالای لیست قرار بگیرند. ممکن است در این صورت همسر شما به این فکر کند که برای چه چیزی ازدواج کرده است؟ آیا بچه ها و صورت حساب ها تنها مسائل مهم در ازدواج هستند؟ آیا بقیه عمرش باید صرف مسئولیت های مادرانه و خانه داری شود؟ آیا تمام شور و عشق جوانی در این زندگی از بین رفته است؟
با گذشت زمان این احساسات ناخوشایند می توانند پر رنگ تر شده و به جایی برسند که او تصمیم به جدایی بگیرد. او نیاز دارد مردی عاشقش باشد تا احساس زن بودن کند. او نمی خواهد دوست، همسایه و یا مادر شما باشد. او ممکن است خیال کند که با شخص دیگری می تواند شادتر باشد پس به جدایی می اندیشد. هنگامی که زن تصمیمش برای جدایی را به مرد بازگو می کند، مرد به این فکر می کند که چه اتفاقی افتاده است؟ مرد فکر می کند که مشکلی بین آن دو وجود ندارد و طلاق تصمیمی عجیب به نظر می رسد.
از یک مشاور خوب مشورت بگیرید
مطمئن باشید که فردی که تخصص و علم تایید شده ای در این زمینه دارد بهترین فردی است که می تواند شما را راهنمایی کند پس بدون تردید و تلف کردن وقت نزدی یک مشاور خوب خانواده بروید و تمام واقعیت های زندگی و رفتاری تان را به او بگویید و از راهنمایی هاش استفاده کنید.
روح زندگی را به زندگی مشترک و زناشویی خود بازگردانید
فعالیت و سرگرمی های جدیدی را جایگزین فعالیت های گذشته خود کنید و برای زندگی خود ارزش قائل باشید و این اجازه را ندهید که یکنواخت شدن رضایت زندگی شما را کم کند. یکی از شایع ترین مسئله ها در میان زوجین متعلق به ناکامی ها و رنجش هایی می باشد که در نتیجه پایمال شدن امیدها و همینطور خیانت ایجاد شده است.تمام تلاش خود را به خرج دهید که تحت هر موقعیت و شرایطی مسئولیت کارهای اشتباه خود را بپذیرید و با هم دیگر مشکلات خود را برطرف کنید و با همکاری یکدیگر دوباره امور را در راه صحیح قرار بدهید و انجام دادن این کار به معنی این باشد که زوجین متعهد به پیشگیری کردن از طلاق شده اند.
آیا می توانم رابطه ام را به تنهایی نجات دهم؟
راه های زیادی وجود دارد که می توانید همسرتان را از جدایی منصرف کنید، اما برخی از آن ها نه تنها کارساز نیستند و تنها در کوتاه مدت جواب می دهند، بلکه آسیب بیشتری نیز به رابطه شما وارد می آورند.اگر شما گریه را سلاح خود کنید و با التماس و خواهش از همسرتان بخواهید که شانس دوباره ای به هر دویتان دهد، اگر چه ممکن است که حس ترحم او را برانگیزید، اما نظر او را در مورد رابطه تان تغییر نمی دهید. در واقع این عکس العمل ها، شما را نزد او فردی ضعیف که هیچ کنترلی بر احساس تان ندارید جلوه می دهد.
کودکان هم سلاح خوبی برایتان نمی باشند؛ بنابراین از آن ها نیز برای تهدید طرف مقابل تان استفاده نکنید. استفاده از این ترفند ها مثل این است که شما تفنگی را روی سر شریک زندگی تان نگه داشتید، آیا این چیزی را حل می کند؟ اگر طرف مقابل شما به رابطه عاطفی با شما علاقه داشته باشد، در آن می ماند، در غیر این صورت حتی در های بسته ام کاری نخواهند کرد.
چگونه یک رابطه را به تنهایی نجات دهیم؟
ازدواج تان را مانند یک پروژه تصور کنید. هر پروژه به تلاش، صبوری و زمان نیاز دارد، اما برای شروع می توانید کار های کوچک، اما بااهمیتی را انجام دهید.نجات دادن رابطه عاطفی تان بدین معنی نیست که شما هیچوقت با شریک زندگی تان دعوا نکنید. شما نمی توانید همیشه جلوی جروبحث را بگیرید یا این که چشم تان را به روی احساسات خود و شریک زندگی تان ببندید. کاری که شما باید انجام دهید این است که در طول دعوا روی رفتار های خودتان کنترل داشته باشید. رفتار شما باید به گونه ای باشد که شرایط را بدتر نکند.
زمانی که می خواهید از کلمه «من» یا «تو» در مکالمه استفاده کنید، محتاط باشید. اگر به دعوای ۲ نفر نگاه کنید، می بینید که واژه «تو» بیشترین کلمه ای ست که توسط آن ها تکرار می شود: «تو به من توجه نمی کنی»، «تو همیشه این کار را انجام می دهی» و. زمانی که شما به طور مکرر واژه «تو» را به زبان می آورید، این احساس را به طرف مقابل تان منتقل می کنید که مقصر همه مشکلات است که این خود در بدتر شدن شرایط تاثیر می گذارد؛ بنابراین به جای واژه تو، از من استفاده کنید: «من احساس بهتری خواهم داشت اگر این کار را انجام دهیم.»
برای عملکرد بهتر از خودتان این سوالات را بپرسید
هر رابطه ای نیاز به تلاش ندارد. اگر رابطه شما یک رابطه سمی و پر از دعوا، ناسزا و خشونت است، بهتر است که آن را رها کنید. اگر چه گفتن این حرف راحت و عمل اش سخت است، اما بهتر است که با خودتان صادق باشید. قبل از هر اقدامی، از خودتان بپرسید که آیا واقعا شانسی برای بهبود رابطه شما وجود دارد یا خیر.
آیا برای منصرف کردن او رابطه ی درستی برقرار می کنید؟
برقراری ارتباطی تأثیرگذار یکی از عواملی است که شما را در منصرف کردن صحیح همسرتان از طلاق و جدایی ناموفق می سازد ارتباطی نه با مجادله و تهدید، بلکه با درست صحبت کردن که او را راضی به گوش دادن به گفتگوی شما بکند.
به همسر خود چقدر احترام می گذارید؟
احترام بین زوج های موفق یک رفتار متقابل است و نمی توانید بی احترامی کردن های خود را پنهان کنید به این دلیل که این مسئله از سخنان و رفتارهای شما آشکار می شود.در این هنگام همسرتان نسبت به شما احساس نا امیدی و شاید هم نفرت می کند و هیچ کاری درست و آنطور که شما می خواهید پیش نمی رود پس برای منصرف کردن همسرتان از طلاق و جدایی بی احترامی ها رو کامل کنار بگذارید.
پیامدهای طلاق برای زنان
یکی از پیامدهای طلاق قرار گرفتن در معرض فشارهای روحی و روانی سنگین است ، زنی که با هزار امید و آرزو پا در خانه مردی می گذارد هیچ گاه تصور پاشیده شدن کانون زندگیش را ندارد ولی زمانی که با این مسئله روبرو می شود یأس و ناامیدی است که با اینگونه زنان همراه خواهد شد و در بعضی از موارد آنها را تا مرز افسردگی نیز خواهد کشاند.استرس و نگرانی از بازگشت به منزل پدری ، نوع برخورد اطرافیان ، ترس از سرزنش شدن در مورد عدم توانایی اداره زندگی، و در بعضی مواقع عذاب وجدان و پشیمانی مشکلات روحی دیگری است که زنان مطلقه را دچار می سازد.
چنانچه زنی که طلاق گرفته است دارای فرزند باشد مشکلات بیشتری در انتظار اوست به دلیل اینکه حق حضانت زنان بر کودکان با توجه به سن آنها یکی از اصلی ترین نگرانی های زنان در طلاق است.پیامدهای اجتماعی طلاق را نمیتوان نادیده گرفت عدم پذیرش فرزندان زنان مطلقه در ازدواج های بعدی ، وحشت از ازدواج با اینگونه از زنان با تصور داشتن مشکلات شخصیتی و اتفاق افتادن طلاق مجدد ، در امان نبودن از طعنه ها و کنجکاوی های اطرافیان ، سرخوردگی اجتماعی و بسیاری دیگر از این دست امور که زنان مطلقه را با چالشی سخت مواجه خواهد کرد.
پیامدهای طلاق برای مردان
مردان نیز بعد از طلاق و جدایی از همسر و فرزندشان با مشکلات روحی و روانی نظیر افسردگی یأس ، ناامیدی ، کاهش اعتماد به نفس بعد از طلاق روبرو می شوند مردان همانند زنان در این دوران مستعد ابتلاء به افسردگی هستند. به گفته ی کارشناسان مردان به دلیل تفاوت در مکانیزم های دفاعییشان با زنان و بسته به شخصیتی که دارند اغلب بعد از طلاق دچار مشکلاتی نظیر بیماری های قلبی و عروقی ، بیماریهای ریوی و گوارشی و ریزش موی سر شوند.
مسئله ی مهم دیگری که وجود دارد این است که مردان به دلیل داشتن مشغله های بیرون از منزل به راحتی توانایی اداره خانه و زندگی خود و نگهداری و تربیت فرزندان را ندارند و همین مسئله مهم آنها را در مشکلات قرار خواهد کرد. فراموش نکنیم که مردان نیز از پیامدهای مخرب اجتماعی طلاق در اما نمی مانند ؛ در مورد آسیبهای اجتماعی مردان بعد از طلاق می توان گفت مردان هم از این آسیب ها در امان نیستند . افزایش بزهکاری در مردان مطلقه ، اختلالات و انحرافات جنسی ، تمایل به زندگی مجردی و .. از جمله آسیبهایی است که این مردان را تهدید می کند.