ویچر (The Witcher) یکی از تحسین شده ترین عناوین دنیای بازی های کامپیوتری در چند سال اخیر بوده که از میزان محبوبیت بسیاری نزد گیمرها برخوردار است. مدتها بود که نتفلیکس قصد تولید سریالی براساس این بازی ( که خودش اقتباس از یک کتاب است ) را داشت چراکه معتقد بود، وسعت دنیای « ویچر » می تواند منجر به ساخت سریالی پر سود و دنباله دار شود. قصه سریال درباره شکارچیانی است که برای اهداف گوناگون و اغلب مالی، به شکار هیولا می پردازند و در قصه به آنها " ویچر " گفته می شود. گرالت ( با بازی هنری کاویل ) یکی از این ویچرهاست که کم گوی و گزیده گوی است و از ماهرترین شکارچیان هیولا نیز به شمار می رود. اما ورود او به مناطق مختلف ماجراهای گوناگونی را رقم می زند که..
فصل اول سریال ویچر (The Witcher) یکی از پر هزینه ترین سریالهای تاریخ تلویزیون است که از لحاظ بصری رضایت تماشاگر را کسب خواهد کرد. نتفیلکس با امید بسیار، هزینه های فراوانی را صرف ساختن سریال « ویچر » کرده تا در دراز مدت بتواند به جایگاهی که « بازی تاج و تخت » رسید دست پیدا کند و به نظر می رسد که این اتفاق چندان هم دور از دسترس نباشد. اما پیش از رسیدن به نکات فنی سریال باید به قصه و جزئیات آن پرداخت؛ جایی که مشکلات چندان هم کم نیستند.
خلاصه داستان سریال ویچر Witcher
(فصل اول) پس از نبرد «گرالت» با یک «کیکیمورا» در سال 1231، او به شهر بلاویکن برمی گردد و با «رنفری» ملاقات می کند. «رنفری» شاهزاده خانمی نفرین شده است، که به اسارت «استرگوبور» درآمده و تبدیل به فردی خلافکار شده است. «استرکوبور» از «گرالت» می خواهد «رنفری» را به قتل برساند. «گرالت» به «رنفری» هشدار می دهد که بلاویکن را ترک کند اما در نهایت درگیری بین آنها بوجود می آید و «رنفری» توسط گرالت به قتل می رسد. «رنفری» در لحظات پایانی عمرش، جملاتی درباره دختری در جنگل خطاب به «گرالت» می گوید.در سویی دیگر سرزمین سینترا توسط نیلفگارد اشغال شده است. شاهزاده «سیری» برای پایان دادن به اشغال سرزمینش دست به فرار می زند تا «گرالت» را بیابد.
(فصل دوم) گرالت، شکارچی هیولاها و موجودات افسانه ای است که تلاش می کند جایگاه خود در دنیایی که انسان ها بدتر از حیوانات هستند پیدا کند. اما سرنوشت او را در مقابل جادوگر قدرتمند و شاهزاده خانمی جوان با توانایی خاص قرار می دهد که این ۳ باید یاد بگیرند در این جهان چگونه به طور مستقل زندگی کنند. ینیفر از ونبرگ جادوگری جاه طلب است که از هیچ آمده و می خواهد به همه چیز برسد. پرنس سیریلا یا سیری دختر جوانی است که قدرت های اسرار آمیز زیادی درون خود دارد و دست تقدیر سرنوشت همه آنها را بهم گره می زند. آن ها همراهانی هم دارند. جاسکیر که دوست اعصاب خورد کن گرالت است. تیسایا دی وریس، استاد مخفی ینیفر که به عشق مشقت بار معتقد است و تریس مریگلد دوستی خوش اخلاق و جادوگر دروئیدی وهمچنین دوستی قابل اعتماد است. تهاجم و حمله وحشیانه امپراتوری نیلفگاردیان به پادشاهی سینترا که توسط مادربزرگ تحت مراقبت سیریلا، ملکه جنگجو به نام کالانت رهبری می شود، باعث به خطر افتادن همگی آن ها می شود…
عوامل و بازیگران سریال جادوگر Witcher
فیلمنامه «ویچر» توسط لورن اشمیت هیسریچ lauren Schmidt نوشته و به کارگردانی آلیک ساخارف Alik Sakharov و کارلوت برندستروم Charlotte Brändström ساخته شده است. از جمله بازیگران این سریال این ها هستند؛
- هنری کویل در نقش گرالت از ریوی
- آنیا چالاترا در نقش یِنیفر از ونگربرگ
- جوئی بیتی
- می آنا بورینگ
- رویس پیرسون
- ایمون فرن
- میمی اندویینی
- آدام لوی
نقد سریال جادوگر Witcher
بی شک بسیاری از تماشاگران سریال « The Witcher » کسانی هستند که تا پیش از انتشار سریال اطلاعی از دنیای گسترده این عنوان نداشتند. عمده شهرت سریال به واسطه بازی رایانه ای مشهوری است که گیمرها از آن به عنوان شاهکار یاد کرده اند و به خوبی به جزئیات آن نیز مسلط هستند. آنها می توانند با تماشای فصل اول سریال رویدادها را درک کرده و به راحتی جزئیات را در ذهن بسپارند اما بخش عمده تماشاگران سریال، شانس بازی کردن عنوان « The Witcher » را نداشتند و سازندگان سریال نیز از این نکته غافل بوده اند چراکه خیلی زود و در اپیزودهای اولیه جزئیات فراوانی را در طول قصه بیان می کنند که به نظر کمی عجولانه به نظر می رسد.
یکی از مهمترین نکاتی که بازی « The Witcher » را از دیگر عنوان های کامپوتری جدا می کرد، گستردگی دنیای بازی و سرزمین های مختلف با ویژگی های گوناگون بود که تجربه ای منحصر به فرد در اختیار بازیباز قرار می داد. اما در فصل اول سریال « The Witcher » شتاب زدگی در ارائه جزئیات باعث گیج شدن مخاطب می شود و استفاده بی رویه از فلشبک ها کار را خراب تر هم کرده است. تغییر مداوم خط زمانی که گاهی باعث گسست ارتباط ذهنی تماشاگر با زمان حال می شود،سبب شده تا تماشاگر به نوعی سردرگمی در طول تماشای سریال تجربه کند که خوشبختانه این مسیر با معرفی سرزمین های مختلف با جزئیات مربوطه، رفته رفته بهبود پیدا خواهد کرد. با اینحال هنوز می توان ردپای برخی سهل انگاری ها در این اقتباس سریالی را نادیده گرفت. مانند بخش « شرارت کمتر » که یکی از مهمترین بخش های داستان « ویچر » بوده اما در سریال به طور سطحی به آن پرداخته شده است و نمی تواند تاثیر انتخاب های گرالت بر روح و ذهنش را به درستی به تصویر بکشد.
اما همانطور که گفتم، نمی توان به نکات مثبت سریال « The Witcher » اشاره نکرد. دنیای فانتزی که در فصل اول سریال خلق شده، بزرگ و با رعایت جزئیات فراوان انجام شده است. بزرگی دنیای « ویچر » ما را به یاد روزهای خوش تماشای فصل اول « بازی تاج و تخت » می اندازد که از لحاظ بودجه در جایگاه پائین تری نسبت به سریال « ویچر » قرار داشت. وجه تشابه این دو وسعت دنیایی است که منبع اقتباس شان در اختیار داشت و انتظار می رود که « The Witcher » هم بتواند در ادامه سیر به گسترش این دنیای جذاب فانتزی بپردازد. فیلمبرداری و موسیقی ها نیز ستایش برانگیز هستند و از نقاط قوت سریال محسوب می شوند.
بد نیست به بازی هنری کاویل هم اشاره ای کنیم که توانسته در نقش گرالت رضایت مخاطب را کسب کند.زمانی که نخستین تصاویر از سریال منتشر شده بود، بسیاری تردید داشتند که کاویل بتواند از پس ایفای نقش گرالت بربیاید اما باید این تردید را کنار بگذاریم و بگوییم که کاویل یکی از بهترین انتخاب ها برای این نقش بوده است. مهارت کاویل در مبارزات با شمشیر باعث شده سکانس های مبارزه با هیولاها واقعی تر و جذاب تر به نظر برسند. هرچند که می توانیم ایراداتی را به طراحی هیولاها وارد که احتمالا در فصل های آتی برطرف خواهند شد.
فصل اول سریال ویچر (The Witcher ) کمی برای تماشاگرانی که هیچ آشنایی با این عنوان ندارند گیج کننده خواهد بود و چه بسا که بسیاری از آنها را از تماشای ادامه سریال منصرف نماید. اما با کمی تحقیق و کسب اطلاعات اولیه از عنوان « ویچر » می توانیم مشکلات مربوط به روایت قصه در فصل اول را نادیده بگیریم و منتظر نبردهای هیجان انگیز و انتخاب های سخت بین خیر و شر باشیم. دنیای بزرگ « The Witcher » می تواند به راحتی تبدیل به یک « بازی تاج و تخت » دیگر شود فقط شاید باید کمی منتظر بمانیم که داستان در مسیر اصلی خودش قرار بگیرد.