با تقویت هوش هیجانی، شما به شناخت تمامی هیجانات خود، به توانایی مدیریت هیجانات، به توانایی کنترل رفتار های ناشی از این هیجانات، به توانایی تشخیص هیجانات دیگران و مدیریت روابط خود می رسید. تاثیر هوش هیجانی بر تمامی جنبه های زندگی بارز است و طبق تحقیقات به عمل آمده، حدود ۸۰ درصد از موفقیت ما در زندگی به تقویت این هوش بستگی دارد. یکی از مهم ترین فواید تقویت هوش هیجانی، بهبود روابط عاطفی و افزایش سلامتی و صمیمیت در روابط عاطفی است. شما در این مقاله به چهار راهکار مهم از دیدگاه هوش هیجانی برای تقویت کیفیت روابط عاطفی دست می یابید.
هوش هیجانی یا EQ
توانایی درک، استفاده و مدیریت احساسات خود به روش های مثبت برای کاهش استرس، برقراری ارتباط موثر، همدلی با دیگران، غلبه بر چالش ها و خنثی کردن تعارض است. هوش عاطفی به شما کمک می کند تا روابط قوی تری ایجاد کنید، در مدرسه و کار موفق شوید و به اهداف شغلی و شخصی خود برسید. همچنین می تواند به شما کمک کند تا با احساسات خود ارتباط برقرار کنید. تصمیمات آگاهانه تری نسبت به آنچه برای شما مهم است بگیرید.
اهمیت هوش هیجانی در رابطه عاطفی
افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند می دانند که خود یا دیگران در یک لحظه خاص، در چه نوع حالت هیجانی به سر می برند. بنابراین قادرند به دقت عواطف گوناگون و متفاوتی چون خشم، ترس، احساس گناه و عشق را از هم تشخیص دهند. به اعتقاد مشاوران خانواده، راه دستیابی به ازدواجی موفق و یک زندگی خانوادگی سرشار از خوشبختی، بسیار ساده و سرراست است: «باید بدانی چه موقع معذرت خواهی کنی و هنگامی که همسرت کار مورد علاقه ات را انجام نداد به روی خودت نیاوری.» مانند بسیاری از سخنان موجز و نغز دیگر، سادگی ظاهری این دستورالعمل، فریبنده است.
در حقیقت دانستن این که چه موقع، چرا و چگونه از همسرتان معذرت خواهی کنید و نیز برخورداری از توانایی هایی چون شکیبایی، بردباری و مدارا کردن در هنگام عصبانیت، احتیاج به مهارت های هیجانی پیشرفته و سطح بالایی چون همدلی، کنترل خود و درک عمیق نیازها و احساسات دیگران دارد. نکته جالب توجه در مورد این مهارت ها این است که بدانیم این ها شباهت زیادی به اجزا یا ابعاد تشکیل دهنده سازه هوش هیجانی دارند. هوش هیجانی توسط مایر و سالووی این گونه تعریف شده است: «توانایی درک و فهم عواطف به منظور ارزیابی افکار و خلق و خو و تنظیم آن ها به گونه ای که موجب تعالی و رشد عقلانی- هیجانی گردد». در واقع این هم خوانی و تجانس آشکار بین انواع توانایی هایی که هوش هیجانی را می سازد و توانایی هایی که لازمه گفتگو و تعاملات موفقیت آمیز زناشویی می باشند، ما را به این موضوع رهنمون می سازد که هوش هیجانی در زمینه ازدواج موفق و زندگی زناشویی، نقشی مهم و غیر قابل انکار دارد.
تاثیر هوش هیجانی بر رابطه عاطفی
۴ تاثیر هوش هیجانی بر رابطه عاطفی را در ادامه بررسی کرده ایم.
۱. فعالانه به دنبال تغییر در رابطه خود هستید
وقتی ترس از تغییر را کنار می گذارید، متوجه می شوید که متفاوت بودن لزوما به معنی بدتربودن نیست. رابطه عاشقانه هم از این قاعده مستثنا نیست و مدام در معرض تغییر قرار دارد. به یاد داشته باشید اگر رابطه تان را به سمت تغییر و رشد مطلوبتان سوق ندهید، جور دیگری تغییر می کند. توانایی پذیرش تغییر با شهامت و خوش بینی نتیجه می دهد. از خودتان بپرسید:
- برای ارزیابی مجدد اوضاع با هم نیاز به برنامه ریزی زمانی دارید؟
- همسرتان به چیز جدیدی از سوی شما نیاز دارد؟
- آیا تأثیرات خارجی خواستار تغییر در نقش های شما هستند؟
- آیا مثل گذشته خوشحال هستید؟
بدون داشتن هوش هیجانی، رویارویی با چنین سؤالاتی ترسناک خواهد بود؛ به همین دلیل بسیاری از افراد نشانه های تغییر را آن قدر نادیده می گیرند که دیگر خیلی دیر و در نهایت رابطه شان خراب می شود.
۲. چالش های رابطه را به چشم فرصت می بینید
شجاعت و خوش بینی به شما امکان می دهد مسائل خود را نه به چشم مشکل، بلکه به چشم فرصت هایی چالش برانگیز ببینید. وقتی یکدیگر را به خاطر احساسات تان سرزنش نکنید، با حافظه عاطفی منفی کنترل نمی شوید و هوشیار هستید که اشتباه قبلی را تکرار نکنید. وقتی هوش عاطفی بالایی داشته باشید، از عادات مخرب همیشگی رها می شوید و می توانید مشکل را به خوبی حل کنید. در این شرایط، می توانید با بحران های اجتناب ناپذیر و اختلافات تان روبه رو شوید، بدون هیچ ترسی درباره آنها حرف بزنید و سعی کنید آن را به بهترین روش حل کنید.
۳. به تمام احساساتی که به هم دارید احترام می گذارید
عشق به همان اندازه که شیرین و دلچسب است می تواند سخت و ناراحت کننده هم باشد. عاشق بودن به این معنا نیست که هرگز عصبانی، ناامید یا ناراحت نشوید. اینکه چطور با احساسات تان روبه رو شوید، به خودتان بستگی دارد. مهم این است که واقعا این احساسات را درک کنید. بسیاری از روابط به دلیل سرزنش خراب شده اند و صمیمیت عمیق بین میلیون ها زوج به دلیل خجالت و شرمندگی از بین رفته است. سرزنش و شرم هر دو بقایای بی رحمانه خشم، ترس و اضطراب هستند. اگر هوش هیجانی خود را تقویت کنید، به خوبی با هر احساسی کنار خواهید آمد و احساسات ناخوشایند نمی توانند رابطه شما را خراب کنند.
۴. خنده را در رابطه عاشقانه خود حفظ می کنید
کسانی که نمی توانند درباره خودشان و رابطه شان با هم بخندند، احتمالا روابط خود را خیلی قبول ندارند و ممکن است نتوانند ایرادات منحصربه فرد و اجتناب ناپذیر رابطه را تحمل کنند. این افراد کمتر در معرض شگفتی های خوشایند رابطه قرار می گیرند. راز رسیدن به این شگفتی های دلچسب فقط یک چیز است: هوش هیجانی بالا! با هوش هیجانی بالا می توانید به بهبود رابطه تان ادامه بدهید و هرگز در دام انتظارات آزاردهنده گیر نیفتید.
نکاتی برای تقویت هوش هیجانی در روابط
توسعه و تقویت هوش هیجانی در روابط به صبر و زمان نیاز دارد. روابط سالم روابطی هستند که در آن زوج ها گام های فعالی برمی دارند تا از یکدیگر حمایت کنند و وضعیت خود را بهبود ببخشند. در ادامه، اقدامات کوچک اما مهمی را معرفی می کنیم که می توانید برای تقویت هوش هیجانی در روابط انجام دهید.
۱. تغییر در رابطه را بپذیرید
مقاومت در برابر تغییر در رابطه هم بی ثمر است و هم مضر. روابط با سن، شرایط، جغرافیا، تغییرات شغلی، مسائل سلامتی و بسیاری موارد دیگر تکامل می یابند. مثلا بچه دارشدن می تواند سبک زندگی شما را تغییر بدهد. همان طور که با هم به رابطه تان ادامه می دهید، احساسات دیگری مانند همراهی، دوستی و حس شراکت را نیز تجربه خواهید کرد.به جای اینکه با اولین تغییر دچار ترس شوید، بگذارید همه چیز جریان خودش را طی کند. اینجاست که تاثیر هوش هیجانی بر روابط مطرح می شود. به یاد داشته باشید که انواع مختلفی از هوش هیجانی وجود دارد و آنچه شما به کار می گیرید بستگی به شرایطتان دارد. هوش عاطفی در ازدواج با هوش هیجانی در رابطه ای جدید متفاوت است.
۲. از یکدیگر یاد بگیرید
به اشتراک گذاشتن تجربیات و دانش عاطفی باعث ایجاد رابطه ای سالم و تقویت هوش عاطفی هر دو طرف می شود. باید بپذیرید همسرتان مؤلفه هایی از هوش هیجانی را دارد که ممکن است شما آنها را نداشته باشید و بالعکس. مثلا شاید شما شنونده بهتری هستید و همسرتان احساساتش را بهتر مهار می کند.چیزهای زیادی وجود دارند که می توانید از هم یاد بگیرید. سعی کنید بدون اینکه در دام ناامنی و اختلاف بیفتید، نقاط قوت یکدیگر را جذب کنید. اهمیت هوش هیجانی در روابط باید با عمل برجسته شود و یادگیری فعال از یکدیگر یکی از مهم ترین کارهایی است که می توانید در این زمینه انجام دهید.
۳. صادق باشید
صداقت یکی دیگر از مؤلفه های مهم هوش هیجانی است. وقتی از چیزی می ترسید آن را بپذیرید و وقتی از چیزی مطمئن نیستید، درباره اش بپرسید. هیچ رابطه عاشقانه ای بدون ترس و تردید نیست و شما باید بتوانید هر دوی این احساسات را به روشی سالم بیان کنید.آنچه را که شما را می ترساند بیان کنید. مثلا اگر آسیبی در دوران کودکی تان باعث شده ترس از رهاشدن داشته باشید، درباره آن با همسرتان صحبت کنید. اگر فکر می کنید ممکن است برای رفع این ترس ها به درمان نیاز داشته باشید، باز هم نیاز است درباره آن با هم صحبت کنید.
۴. به هنر مدیریت تعارض مسلط شوید
داشتن هوش هیجانی به این نیست که همیشه با هم توافق داشته باشید، بلکه به این معناست که بدانید چگونه درگیری ها و تعارضات را مدیریت کنید. هوش عاطفی بالا به معنای برقراری ارتباط به گونه ای است که کمترین آسیب را به شریک زندگی شما وارد کند. تاثیر هوش هیجانی بر رابطه عاطفی را جدی بگیرید.
نتایج تحقیقات در زمینه ادراک عاطفی و روابط زناشویی
- ازدواج و زندگی زناشویی یک بافت سرشار از عاطفه می باشد.
- در ازدواج هایی که زوجین با یکدیگر در تعارض و تضاد باشند، برانگیختگی های هیجانی زیادتری دیده می شود. به عبارت دیگر، بیشتر تعارض ها و اختلافات بین زوجین به دلیل برانگیختگی های هیجانی صورت می گیرد.
- افراد در توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. مثلاً بعضی از زوج ها آشکارا نسبت به علائم هیجانی همسرشان بی توجه هستند و آنان را نادیده می گیرند یا آمادگی سوء تعبیر و عدم تشخیص صحیح این عواطف را دارند. مثلاً حالت غمناکی یا اندوه همسر خود را به عنوان عصبانیت و خشم تفسیر می نمایند.
- انسان ها دارای تفاوت های قابل توجهی در توانایی ابراز صریح عواطف خود می باشند. مثلاً برخی از زوج ها عادت دارند پیام های هیجانی مبهم و گیج کننده ای به طرف مقابل خود بدهند (هم زمان، هم می خندند و هم اخم می کنند). پژوهشگران دریافته اند که ارتباط با ثبات و معناداری بین تفاوت های فردی در توانایی ابراز دقیق و صحیح عواطف و تشخیص آن ها با شادی های زندگی و روابط زناشویی مطلوب وجود دارد.
- زوج های خرسند در مقایسه با زوج هایی که رابطه زناشویی و هیجانی خوبی با هم ندارند، احساس همدلی بیشتری به هم نشان می دهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج می دهند.
- زوج های ناراضی از زندگی زناشویی در عکس العمل به رفتار نامناسب همسرشان مقابله به مثل می کنند.
- زنان بهتراز مردان در ابراز دقیق عواطف و تشخیص آن ها عمل می نمایند. برای مثال وقتی که یک زن پیام هیجانی مثبتی به شوهرش می دهد، احتمالاً از علائم غیر کلامی – بدنی (مثل لبخند زدن) و از یک لحن صمیمانه در هنگام سخن گفتن استفاده می نماید. از طرف دیگر، مردان تمایل به استفاده از پیام های مبهم و مختلط (ترکیبی) دارند. برای مثال هنگامی که مردی می خواهد پیام هیجانی مثبتی به همسرش بدهد، این پیام هم همراه با خنده است و هم همراه با علائم بالقوه تهدیدکننده ای چون حرکات ابرو یا چشم.
- ناتوانی مردان در تشخیص و ابراز دقیق عواطف، علت مهم و اساسی ازدواج های ناموفق است. برای مثال در برانگیختگی های هیجانی بالا در طول کشمکش های زناشویی (که از طریق اندازه گیری علائم فیزیولوژیکی مثل ضربان قلب یا فشار خون مشخص می شود) مردانی که از زندگی زناشویی خود راضی نمی باشند و با همسران خود اختلاف دارند، علائمی از گوشه گیری یا انزوای هیجانی و بی عاطفگی از خود نشان می دهند، روان شناسان آن را «حصار سنگی» نامیدند.
- زوج های شاد و خوشبخت نسبت به زوج های ناسازگار، هم در اظهار و ابراز عواطف و هم در استنباط، تشخیص و دریافت عواطف، عملکرد بهتری از خود نشان می دهند.
- برخی از مردان احساس می کنند که هم زمان از دو طرف مورد تهدید واقع می شوند: یکی از طرف موقعیت هایی که قادر به کنترل آن ها نمی باشند و یکی هم از طرف عواطف ناخوشایند و منفی، چون اضطراب و اندوه که به وسیله این موقعیت ها ایجاد می شوند. این مردان هنگامی که احساس آسیب پذیری و ناتوانی می نمایند، عصبانی می شوند و مایل به تجربه حالت های هیجانی هستند تا از آن طریق احساس کنند قادر به کنترل موقعیت ها می باشند.
- در زمینه زندگی زناشویی، وضعیت فوق بدین معنی است که احتمالاً یک شوهر به تقاضای همسرش جهت استقلال بیشتر، با واکنش های خشم آلود به این نوع گستاخی پاسخ دهد تا واکنش های مضطربانه، و علت بروز چنین واکنشی احتمالاً ترس از دست دادن همسر است. این خشم و عصبانیت ممکن است منجر به رفتارهای تخریبی شود که با جنگ و دعواهای خانوادگی و ضرب و شتم های جسمی و خشونت آمیز همراه است.
- در تعامل های پر از تنش و تعارض زندگی زناشویی، حتی شوهرانی که بسیار مقاوم و شکیبا می باشند، احساس درهم شکسته شدن می نمایند و در مقابل علائم جسمانی و منفی شدیدی (چون انقباضات و دردهای معده، افزایش ضربان قلب، تعریق کف دست، سردرد و …) که آنان را تهدید می کند، احساس ناتوانی، اضطراب و دستپاچگی می نمایند. در چنین شرایطی، مردان ممکن است به صورت خودکار و غیر ارادی دچار خشم شوند. روی هم رفته و بر اساس یافته های مطالعات انجام شده بر روی تعامل های زندگی زناشویی، فرض می شود که اگر زوجین از عواطف همسرانشان آگاه شوند و بتوانند عواطفشان را به صورتی واضح و آشکار به یکدیگر اطلاع دهند و ابراز نمایند، زندگی بهتری خواهند داشت. برای این کار لازم است تا نسبت به علل، جوانب و پیامدهای عواطفشان بر زندگی زناشویی شان آگاه گردند.