به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از ایرنا، پاندمی کرونا یک حادثه کوچک نبود. حداقل سه سال نسل انسان را زمین گیر کرد. میلیونها نفر را کشت و صدها میلیون نفر را بیمار کرد. این مهمان ناخوانده هنوز هم وجود دارد و عوارض آن شاید تا سالها و نسلهای آینده ادامه داشته باشد. بیکاری، فقر، خشونت، اضطراب، افسردگی و انواع بیماریهای روانی ارمغان این ویروس هنوز دامنگیر بشریت است.
کرونا که آمد جهان انتظارش را نداشت. عامل بیماریزایی از خانواده ویروسهای تاجدار که حداقل سه سال سخت را به دنیا تحمیل کرد. سه سال زندگی با ترس و وحشت، خانه نشینی، مرگ و عزا. آمارهای رسمی میگوید 687 میلیون نفر به بیماری کووید19 مبتلا شدند و بیش از 6 میلیون و 860 هزار نفر جان باختند اما این فقط قله کوه یخی است که جهان را سرد کرد.
اگر چه پیشرفتهای پزشکی با تولید واکسن کرونا در کمتر از یکسال از عمر پاندمی توانست این همهگیری عظیم را کنترل کند و از میزان مرگ و میر آن بکاهد اما جنبههای اقتصادی، اجتماعی و روانی آن از دوران مرگ سیاه طاعون در قرن 14 میلادی حدود سالهای 1347 تا 1353 میلادی که بخش عمده آسیا و اروپا را در برگرفت و بیش از 75 میلیون نفر را به کام مرگ برد، کمتر نبود.
بیشتر توجه و تحلیلها از ماجرای پاندمی کرونا روی فوت شدگان، علل و عوامل بیماری، واکسیناسیون و روشهای پیشگیری و درمان بیماری کووید19 متمرکز است اما واقعیت این است که کرونا بر ابعاد مختلف زندگی میلیاردها نفر بر این کره خاکی تاثیر گذاشت.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که یکی از بزرگترین بحرانهای جهانی در نسلهای مختلف، همهگیری COVID-19 بود که پیامدهای شدید و گستردهای برای سیستمهای بهداشتی، اقتصادها و جوامع داشته است. افراد بیشماری جان خود یا امکانات زندگی خود را از دست دادند. خانوادهها و جوامع تحت فشار قرار گرفته و از هم جدا شدند. بسیاری از کودکان و نوجوانان فرصت یادگیری و معاشرت را از دست دادهاند. بسیاری از مشاغل ورشکسته شدهاند. میلیونها نفر به زیر خط فقر سقوط کردهاند و به این زودی نمیتوانند به زندگی معمولی برگردند.
سازمان بهداشتی جهانی به همه کشورها توصیه کرده است که با ادغام خدمات بهداشت روان و حمایتهای روانی و اجتماعی از آسیب دیدگان کرونا، پیامدهای این پاندمی را به حداقل برسانند اما بحران در بسیاری از کشورها به درستی مدیریت نشد.
«دکتر فربد فدایی» روانپزشک میگوید: کووید19 فقط یک بیماری نیست. چیزی مثل سینه پهلو که فرد مبتلا شود، تحت درمان قرار بگیرد و بعد بهبود پیدا کند. کرونا یک پدیده چند وجهی است زیرا هم بر سلامت فرد تاثیر میگذارد هم بر سلامت اطرافیان بیمار و هم بر نظام اجتماعی و اقتصادی موثر است.
او معتقد است: جدا از مسائل حاد و فردی دوران شیوع بالای کرونا باید به مسائل روانی، اجتماعی و اقتصادی کرونا نیز توجه کنیم، عوارضی که دوره طولانیتری دارند و میتوانند تا مدتها زندگی فردی و اجتماعی را مختل کنند.
کرونا اختلافات خانوادگی را آشکار کرد
وی میافزاید: کرونا موجب شد ارتباطات اجتماعی کم شود. خانوادهها مجبور شدند زمان بیشتری در کنار هم بمانند و با کمال تعجب بسیاری از اعضای خانوادهها متوجه شدند وقتی در کنار هم هستند، چیزی و حرفی برای گفتن ندارند. در حالت معمول بنای زندگی بسیاری از خانوادهها به این شکل بود که مرد صبح به سر کار میرفت، خانم هم یا سر کار میرفت یا کارهای خانه را انجام میداد. بچهها به مدرسه میرفتند و اعضای خانواده اوقات خیلی کمی همدیگر را در خانه میدیدند، بنابراین کرونا در خانوادههایی که همبستگی زیادی وجود نداشت باعث شد، اختلافات و کشمکشها آشکار شود. البته در برخی خانوادهها که هیچ وقت فرصتی برای صحبت کردن نداشتند؛کرونا باعث شد افراد از این فرصت برای شناخت بیشتر یکدیگر و لذت بردن از مصاحبت با هم استفاده کنند. اما این گروه دوم در مقایسه با گروه اول تعداد کمتری هستند.
متخصص روانپزشکی ادامه میدهد: کرونا باعث شد دانش آموزان به مدرسه و دانشجویان به دانشگاه نروند. مدرسه و دانشگاه جدا از کارکرد آموزشی برای افزایش معلومات. کارکرد اجتماعی هم دارد. کودکان و نوجوانان در مدرسه و دانشگاه با فرهنگهای دیگر هم آشنا می شوند و ارتباطات اجتماعی را یاد میگیرند.
وی میگوید: کرونا کودکان و نوجوانان را از فرصت ارتباطات اجتماعی محروم کرد. به همین علت زمان بیشتری را در انزوا و تنهایی بودند. این موضوع باعث میشد بیشتر به تلفنهای همراه و بازیهای کامپیوتری پناه ببرند. به همین علت از یادگیری اجتماعی محروم میماندند. علاوه بر آن وضعیت اقتصادی ناشی از رکود ناشی از بسته بودن فروشگاهها و خدمات موجب افزایش مشکلات اقتصادی برای خانوادهها شد. مشکلات اقتصادی نیز باعث تنش بین کودکان و والدین میشود.
دکتر فدایی میافزاید: یک بیماری به ظاهر ساده تبعات اجتماعی و اقتصادی بسیار زیادی داشت و به معضلی تبدیل شد که عوارض آن را در جامعه میبینیم. به عنوان مثال کودک یا نوجوانی که قرار بود امسال به مدرسه برود یا دانشجویی که باید به دانشگاه برود و در این شرایط نتوانسته به مدرسه یا دانشگاه برود و در منزل آموزش آنلاین دیده است با مشکلات زیادی مواجه است و به سختی میتواند با همکلاسیهای خود ارتباط برقرار کنند. بسیاری از این مشکلات هنوز حل نشده باقیمانده است.
کرونا مثل طاعون
وی میگوید: در این شرایط کرونا مثل یک نشانگر، باعث شد که این نوع مشکلات اجتماعی به شکل آشکارتری نمایان شود. در عین حال کرونا این واقعیت را به مردم نشان داد که فاصله بین مرگ و زندگی بسیار اندک است. بسیاری از افراد در زمان کرونا از بین رفتنتد. عده زیادی دچار معلولیتها ناشی از کرونا شدند این معلولیتها گاهی از چند هفته تا چند سال به درازا می کشد. بنابراین همان طور که در قرون گذشته طاعون به عنوان یک پدیده اجتماعی علاوه بر تاثیرات بهداشتی معضلات اجتماعی و اقتصادی شدیدی به وجود آورد، در دوره زندگی ما نیز کرونا چنین کرد.
متخصص روانپزشکی ادامه میدهد: با وجود این تجربهها به نظر نمیآید که بسیاری از مردم از این حوادث پند گرفته باشند. اکثر افراد سعی میکنند این سختیها را فراموش کنند زیرا با اینکه هنوز هم پاندمی کرونا تمام شده و هر زمان امکان طغیان مجدد و گسترش آن هست و هنوز هم متخصصان توصیه میکنند از ماسک و روشهای ایمنی استفاده شود. اکثریت مردم این توصیهها را کنار گذاشتهاند. در واقع این برخورد نوعی ساز و کار دفاعی است که «انکار» نام دارد. از این ساز و کار بسیاری از انسانها در زمانی که پدیدهای خوشایند آنها نیست، استفاده میکنند تا از اضطراب ناشی از آن خودشان را رها کنند اما این آرامش کوتاه مدت است.
استراتژی انکار و فراموشی برای کاهش استرس
وی میگوید: کرونا نه فقط از نظر جسمی بلکه از نظر روانشناختی نیز معضلات زیادی را به وجود آورد. اضطراب، افسردگی و پرخاشگری به عنوان واکنش در مقابله استرس این بیماری تظاهر زیادی پیدا کرد. افراد زیادی نیز به صورت ناخودآگاه روشهای وسواسی را برای حفظ سلامت و نظافت خودشان در منزل یا محیط کار به کار گرفتند. هنوز هم علاوه بر عوارض جسمی و روانی بلند مدت کرونا با عوارض رفتاری و روانشناسی طولانی مدت آن مواجه هستیم. دورههای طولانی مدت افسردگی، خشونت و پرخاشگری ناشی از استرس کرونا هنوز در بسیاری از مردم دیده میشود.
دکتر فدایی میافزاید: بسیاری از این سوءرفتارها به شکل خفیف در انسانها وجود دارد اما کرونا مثل یک عامل آشکار ساز و تشدیدکننده عمل میکند. به این ترتیب آسیب روانی که از گذشته وجود داشته است آشکار میشود. حتی در مواردی ثابت شد که کرونا باعث نقصان و افت ضریب هوشی در برخی افراد میشود و ممکن است در برخی افراد بر اثر کرونا بهره هوشی تا 9 درصد کاهش پیدا کند. البته بسیاری از این عوارض برگشت پذیر است و بعد از چند هفته بر طرف میشود.
وی ادامه میدهد: یکی از مسائلی که بر مشکلات روانی ناشی از کرونا افزود، توصیههای متناقضی بود که از سوی مسئولان امر به مردم ارائه میشد. افراد مختلف که بسیاری از آنها جزو کارگزاران دولتی بودند در زمان کرونا با وجودی که اطلاعات کافی از این بیماری نداشتند، حتی پزشک نبودند، توصیههایی متناقضی به مردم داشتند که سبب نگرانی عمیق مردم شد. مردم اگر بدانند با چه پدیدهای رو به رو هستند، چه خطرهایی وجود دارد و چگونه میتوان از این خطر پیشگیری کرد و این موارد را از یک فرد معتبر بشنوند، نگرانی آنها کمتر میشود. در غیر این صورت اعتمادشان را از دست میدهند و نگرانی آنها بیشتر میشود.
متخصص روانپزشک میافزاید: در دوره کرونا مادر خانواده بیشترین صدمه را دید. مادر خانواده در بسیاری اوقات مجبور بود هم به عنوان مادر به فرزند و همسر و امور خانه رسیدگی کند. هم غذا تهیه و لباس بچهها را آماده کند. علاوه بر آن مثل یک آموزگار باید در کنار بچهها و گوشی همراه نزد فرزند دانش آموز خود در کلاس آنلاین حاضر باشد. گاهی در یک خانواده چند دانش آموز وجود داشت و مادر مجبور بود همه آنها را مدیریت کند. در بسیاری اوقات این مادر کار اداری خودش را هم داشت و دورکاری میکرد. بنابراین باید قدر زنان و مادران را بیشتر بدانیم و با تقسیم کار در خانه کاری کنیم، فشارها بر یک نفر متمرکز نشود.