به گزارش سایت خبری ساعدنیوز به نقل از فرارو، دزد سابقه داری که زندگی اش را در آتش اعتیاد سوزانده بود، در اولین جلسه بازپرسی، به قتل مرد فرش فروش با انگیزه خرید لوازم خانگی در مشهد اعتراف کرد.
بیست و هشتم بهمن گزارش یک آدم ربایی از کلانتری گلشهر مشهد به پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد و با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع بلافاصله با دستورات ویژه رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی در دستور کار نیرو های اداره جنایی قرار گرفت.
چند دقیقه بعد کارآگاهان وارد عمل شدند و تحقیقات میدانی گسترده ای را آغاز کردند. پسر جوانی که ماجرای آدم ربایی را به پلیس گزارش داده بود، در تشریح جزئیات این حادثه به کارآگاهان گفت: ظهر پنجشنبه (بیست و هشتم بهمن) موتورسواری که کاپشن بادی و شلوار پلنگی به تن داشت به فرش فروشی پدرم در منطقه گلشهر مشهد مراجعه کرد و او را با خودش برد، ولی ساعتی بعد همان جوان آپاچی سوار دوباره به همراه راننده یک دستگاه وانت پیکان به فرش فروشی وارد شد و در حالی که کلید فروشگاه را در اختیار داشت سه تخته فرش را به قسمت بار خودروی وانت انداخت و با خود برد، اما اکنون از پدرم که مردی حدود ۵۷ ساله است، هیچ خبری نداریم و به منزل هم بازنگشته است.
در پی اظهارات این مرد جوان، ماجرای آدم ربایی با انگیزه زورگیری قوت گرفت و به این ترتیب گروه عملیاتی کارآگاهان ردیابی های اطلاعاتی را با انجام یک سری تحقیقات میدانی و بازبینی دوربین های ترافیکی به منطقه وقوع جرم گسترش دادند.
بررسی های غیرمحسوس حاکی از آن بود که جوان تنومند موتورسوار حتی از مادر کهن سال مرد گمشده نیز برای بازکردن در فروشگاه کمک خواسته است تا بتواند فرش ها را حمل کند.
طولی نکشید که کارآگاهان با هماهنگی های قضایی موفق شدند به شماره پلاک وانت پیکان دست یابند و راننده جوان آن را دستگیر کنند.
این مرد راننده که مدعی بود برای امرار معاش خانواده اش با خودرو باربری می کند تا نان حلالی به دست آورد از ماجرای آدم ربایی اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: حدود بعداز ظهر بود که جوانی از من خواست تا در قبال دریافت ۳۰ هزار تومان دستمزد، سه تخته فرش را به خیابان شهید شفیعی ۳۹ انتقال دهم.
براساس این گزارش، کارآگاهان در پی اظهارات مرد راننده، بلافاصله منزل ویلایی دو طبقه ای را شناسایی کردند که راننده وانت فرش ها را به آن ساختمان منتقل کرده بود، اما هیچکس داخل منزل نبود و موتورسیکلت آپاچی هم داخل ساختمان وجود نداشت.
به همین دلیل کارآگاهان به کمین نشستند و اطراف ساختمان را با پوشش مبدل به محاصره درآوردند. حدود ساعت ۱۹ بود که ناگهان جوان آپاچی سوار وارد کمین کارآگاهان شد و به طرف ساختمان مذکور رفت. هنوز کلید را درون قفل نچرخانده بود که کارآگاهان در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه، او را به داخل منزل کشاندند.
این مرد ۴۰ ساله که حیرت زده به کارآگاهان نگاه می کرد و مدعی بود به اشتباه دستگیر شده است، وقتی متوجه شد که کارآگاهان در پی یافتن مرد فرش فروش هستند و او را شناسایی کرده اند، به سرقت فرش ها اعتراف کرد.
وقتی کارآگاهان برای یافتن مرد گمشده به طبقه دوم ساختمان رفتند ناگهان با صحنه عجیبی روبه رو شدند که از وقوع جنایتی هولناک حکایت داشت. درون آشپزخانه به هم ریخته منزل، تخته فرش موکت گونه ای خودنمایی می کرد که انگار دور پیکر یک انسان پیچیده شده است.
دیگر ماجرا به یک پرونده جنایی گره خورده بود و کارآگاهان یقین داشتند که متهم ۴۰ ساله، مرد فرش فروش را به قتل رسانده و جسد او را درون فرش گذاشته است. به همین دلیل آنان با حفظ صحنه کشف جسد، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و به این ترتیب دقایقی بعد با حضور شبانه قاضی محمود عارفی راد در منزل مذکور، پارچه های طناب گونه از اطراف فرش باز شد که جسد مرد فرش فروش درون آن قرار داشت.
متهم ۴۰ ساله که خود را «جلیل. ذ» معرفی می کرد و سه فقره سابقه کیفری سرقت داشت، در حالی سرقت فرش ها را پذیرفت که مدعی بود در قتل مرد فرش فروش نقشی نداشته و فرد ناشناس دیگری او را کشته است.
در بازرسی بدنی از این جوان سارق، رسید های خرید لوازم خانگی کشف شد که بررسی ها نشان داد او با استفاده از کارت بانکی مقتول تعدادی لوازم خانگی از فروشگاهی در گلشهر خریداری کرده است.
هنوز کارآگاهان و مقام قضایی در حال تکمیل تحقیقات و جمع آوری اسناد و مدارک این جنایت هولناک بودند که خودروی وانت دیگری، تعدادی لوازم خانگی مانند ماشین لباس شویی دوقلو، اجاق گاز، ظرف و ظروف تفلون و ... را به محل ساختمان مذکور انتقال داد که با اظهارات راننده مشخص شد متهم این پرونده جنایی، لوازم مذکور را به مبلغی حدود ۳۵ میلیون تومان خریده و فروشنده کالا نیز پس از دریافت وجه از طریق کارت خوان، لوازم خانگی خریداری شده را به نشانی اعلامی از سوی «جلیل» فرستاده است.
در حالی که متهم همچنان قصد داشت فرد ناشناس را به عنوان «قاتل» معرفی کند، پس از گذشت چند روز از وقوع جنایت، مقابل میز عدالت ایستاد تا به سوالات بازپرس درباره چگونگی ماجرای سرقت فرش ها پاسخ دهد.
این متهم هنگامی که متوجه شد با اسناد و مدارک انکارناپذیر کارآگاهان و تحقیقات میدانی مقام قضایی در محل کشف جسد، دیگر داستان سرایی های خیالی رنگی ندارد به ناچار در تنگنای سوالات فنی قاضی ویژه قتل عمد، ناگهان تصمیم به افشای حقیقت ماجرا گرفت و در حالی که بیان می کرد «اعتیاد زندگی ام را به آتش کشید».
او در اعترافاتی تکان دهنده گفت: مدتی قبل همسرم بخاطر اختلافات شدید خانوادگی مرا رها کرد و به همراه چهار فرزندم به منزل پدرش رفت چرا که من اعتیاد شدیدی به موادمخدر صنعتی داشتم و همواره برای فروش لوازم خانه با او درگیر می شدم. من برای تامین هزینه های اعتیاد همه ظرف و ظروف و لوازم خانگی را فروخته بودم و آن ها را اذیت می کردم تا جایی که حتی برای آزاردادن همسرم، گم شدن او را به پلیس گزارش دادم با آنکه می دانستم به خانه پدرش رفته است.
وی ادامه داد: خلاصه اعتیاد زندگی ام را به آتش کشید تا جایی که دیگر هیچ چیزی نداشتم و با یک آشفتگی و بی سروسامانی روبه رو بودم. بالاخره برای آنکه بتوانم لوازم خانگی ازدست رفته را دوباره خریداری کنم، نقشه سرقت و آدم ربایی را طرح کردم به گونه ای که کسی متوجه نقشه دستبرد به فرش فروشی نشود.
این متهم گفت: ظهر روز حادثه به سراغ مرد ۵۷ ساله فرش فروش رفتم و با این ترفند که چند فرش برای فروش دارم از او خواستم همراهم بیاید و پس از دیدن فرش های خیالی قیمت آن را تعیین کند. آن روز لباس های گشاد مانند کاپشن بادی پوشیده بودم تا شناسایی نشوم. وقتی اعتماد مرد فرش فروش را جلب کردم، او را ترک موتورسیکلت آپاچی نشاندم و طبق نقشه به منزل مسکونی بردم.
وی ادامه داد: هنگامی که به طبقه بالا رفت در یک لحظه از پشت سر به او حمله ور شدم و دست و پاهایش را با طنابی که از قبل آنجا گذشته بودم، محکم بستم. بعد هم زمانی که به زور و تهدید رمز کارت بانکی اش را گرفتم، او را با دستمال خفه کردم و با برداشتن کلید های فروشگاه پیکرش را به داخل آشپزخانه کشاندم و فرش کهنه را دورش پیچیدم و با پارچه ها، طناب پیچ کردم.
متهم افزود: سپس به یک فروشگاه در کوی گلشهر رفتم و حدود ۳۵ میلیون تومان لوازم خانگی خریدم، اما زمانی که به خانه بازگشتم ناگهان در محاصره کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتم و دستگیر شدم. البته قصد داشتم با تاریکی شب، جسد را به بیابان های اطراف منتقل کنم و آثار جنایی را از بین ببرم تا با این آدمکشی زندگی سوخته ام را دوباره با خرید لوازم از دست رفته، بنیان کنم که ...
متهم به قتل مرد طلافروش، بعد از اعترافات تکان دهنده، روانه زندان شد تا بررسی های بیشتر درباره زوایای پنهان این جنایت ادامه یابد.