به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از همشهری، مثل معروف «یکی به نعل میزند و یکی به میخ» را شاید زیاد شنیده باشید. این مثل با خودش حکایتی از حرفه نعلبندان تهران قدیم دارد که روزگاری برای کسب رزق و روزی به نعل و میخ میزدند. در روزگاری که خبری از اتومبیل و ماشین های بابری غولپیکر نبود همه خدمات حمل و نقل مسافر و بار بر دوش چهار پایان بود. به همین دلیل اکثر مردم در خانه یک یا دو حیوان چهارپا را نگهداری می کردند و حفظ سلامتی و تجهیز آن از اوجب واجبات محسوب می شد که نعل و پالان برای این زبان بستهها از آن جمله بود.
در واقع نعل و پالان حکم لوازم یدکی را برای حیوانات داشتند و همه سعی می کردند بهترین آن را برای حیوان خود تهیه کنند. بنا به تعریف ریشسفیدان تهران، با وجود اینکه نعلبندی از مشاغل پرمشتری و پردرآمد بود، اما بیشتر شغلی پیرمردی محسوب میشد و جوانها علاقه چندانی به دنبال کردن این حرفه نداشتند. بازارچه «عباس هرندی»، انتهای بازار چهارسوق، که به یک سهراهی ختم میشد، تا حوالی حرم حضرت عبدالعظیم(ع) از راستههای معروف نعلبندان تهران قدیم بود.
پالاندوزی هم از مشاغل همخانواده نعلبندی محسوب میشد، چرا که در گذشته رفع و رجوع امور خانه و محل کسب و کار بدون چهارپا میسر نبود و قرار گرفتن اشیا و افراد روی چهارپا مستلزم داشتن پالان بود. بر این اساس، نوع و کیفیت پارچه و مواد اولیه ساخت یک پالان بسیار مهم بود. هر پالاندوزی که این اصل را در کنار مشتریمداری رعایت میکرد قطعاً آوازه و شهرتی میان مردم نصیبش میشد. این حرفه هم مانند نعلبندی پرمشتری بود.
جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم/ زندگی، کسب و کار» به تعداد 21 مغازه پالاندوزی در بازار تهران اشاره میکند. در تهران پاتوق بیشتر پالاندوزان و نعلبندان بازار «عباس هرندی» حوالی سر قبر آقا در چهارراه مولوی بود.