متن آهنگ پردوش از محمد زند وکیلی
پردوش در شب خاموش و سیه پوش دل پر جوش اولین ساغرو زد نوش دوش بازم این دل دل مدهوش پنبه در گوش زد می و رفت دگر از هوش جام همچو یک قوچ چموش آمد از بهر شکار و دل من گشته فراموش حال که در آغوش خموش دلکی خانه به دوش نکند پند و سخن نوش گذر کن از دل مست و خرابم ساقی میا به طرف من خرابه حالم مرا که بس ساقیا راه خود را باش نهان کن این حال مرا تا نشود فاش گذر کن از دل مست و خرابم ساقی میا به طرف من خرابه حالم مرا که بس ساقیا راه خود را باش نهان کن این حال مرا تا نشود فاش پردوش در شب خاموش و سیه پوش دل خود جوش اولین ساغرو زد نوش دوش بازم این دل دل مدهوش پنبه در گوش زد می و رفت دگر از هوش جام همچو یک قوچ چموش آمد از بهر شکار و دل من گشته فراموش حال که در آغوش خموش دلکی خانه به دوش نکند پند و سخن نوش گذر کن از دل مست و خرابم ساقی میا به طرف من خرابه حالم مرا که بس ساقیا راه خود را باش نهان کن این حال مرا تا نشود فاش گذر کن از دل مست و خرابم ساقی میا به طرف من خرابه حالم مرا که بس ساقیا راه خود را باش نهان کن این حال مرا تا نشود فاش