متن آهنگ یاد استاد از امیرحسین صفری زاده
چندی است که از مرغ سحر نیست خبر باز در خاک شد ان منظر پر مهر شجر باز دردیست ز سوگش که نشاید نگدازم از رفتن استاد ز سوگ و ز سفر باز گویی که رسد صوت غم از حنجر نایش از اختر تاریخ به تاریخ دگر باز راز کلماتش به نوابود و هماهنگ صد حیف خزان گشت و بهارانه به سر باز شعر امد و اواز همایون چه حزین است انگاه که خواند ز غم سوگ پدر باز بشکست کمر در هنر این بر و این بوم تا چهره بپوشید همایون هنر باز این نظم بجوشید مگر در ره ایران تا شعر سرایم به تکاپو و هنر باز