به گزارش سایت خبری ساعد نیوز،یکی از بهترین وسائل پرورش عواطف کودکان و تربیت آنها، نوازش و ابراز مهر و محبّت نسبت به آن ها است، همان گونه که کودک به غذا، آب، هوا و خواب نیازمند است، به محبّت و نوازش، مطبوع ترین غذای روان کودکان نیز محتاج است. کودک از بوسیدن، بوییدن، در آغوش پدر و مادر رفتن، خشنود و مسرور می گردد و لذّت می برد.
اهمیت اندازه گیری صحیح در کمّ و کیف محبّت و طرز اعمال آن کمتر از اصل محبّت نیست. اطفالی که بیش از اندازه مهر و محبّت می بینند، و پدر و مادر، بی قید و شرط تسلیم آن ها می شوند، روحی ضعیف و روانی زود رنج دارند، از دوران کودکی تا پایان عمر در مقابل کوچکترین ناملایمی و خفیف ترین ناکامی ها شکست می خورند.
به گفته پزشكان: كودكان مادران مبتلا به مشكلات ذهنی بیشتر در معرض این خطر قرار دارند چرا كه رابطه این گروه از مادران با فرزندانشان طبیعی نیست در حالی كه نوزادان به تحریك و كنش های اجتماعی نیاز دارند تا توانایی های مغزی آن ها رشد كند.
نیاز كودكان به مهر و محبت به اندازه كافی شناخته شده است، اما این شناخت كه عشق و علاقه نه تنها در پختگی عاطفی نقش دارد بلكه ساختار مغز را نیز متاثر می كند، یافته جدیدی است .
به هنگامیكه دانشمندان كودكان یتیم یك كشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سیاهی" یافتند . این همان بخش از مغز است كه مسوولیت رشد و تحول در درك احساس و ساخت، عملكرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دارد.
پژوهش های علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با كمك و كاربرد تكنیك پویشگری مغز و مطالعات برش های آن، ثابت كرده اند كه سیستم اعصاب نه تنها به تحریكات عواطفی عكس العمل نشان می دهد، بلكه در اساس شكل می گیرد.
مغز یك نوزاد هنوز به خوبی شكل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریك نیاز دارد، نه تنها به تحریكات محسوس و شناختی در اشكال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیك، بلكه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است.
تاثیر محبت در رشد عقلی کودک وقتی نوزادی متولد می شود مغز او کاملاً آماده است تا یک سری روابط را در حین یادگیری و تجربه موقعیت های گوناگون زندگی ایجاد نماید.
عوامل بسیار زیاد و مختلفی وجود دارند که با بکارگیری آنها می توان موجبات افزایش رشد عقلی و فکری کودک را فراهم آورد. عوامل مختلفی وجود دارند که باعث بروز تمایز نیاز در نیاز های کودکان برای رشد عقلی می شوند که می توان به ژنتیک، تفاوت های فردی، محیط و … اشاره کرد؛ ولی با وجود همه این ها دانشمندان و روان شناسان در تأثیر برخی عوامل اتفاق نظر دارند.
رفتار درست با کودکان در عین درست عمل کردن خود و عدم تناقض در رفتار، عوامل مؤثر در پرورش فکری کودکان است. البته تشخیص رفتار درست، کار چندان دشواری نیست زیرا هرکس بر اساس فطرت خویش می شناسد که کدام رفتار درست و کدام نادرست است. تشخیص خوب و بد یا حسن و قبح با انسان سرشته شده است. اگرچه داشتن زمینه مساعد از شرایط و لوازم آن است. دین الهی جامع این خوبی ها یا بایدها و نبایدهاست.
چگونه مهربانی کردن و تعادل احساسات را به فرزندانمان بیاموزیم؟
تورنس بیست اصل برای توسعه تفکر خلاق از طریق تجارب مدرسه ارائه می دهد که به ذکر برخی از آن ها بسنده می کنیم.
۱٫ احساس ضعف در برابر شاهکار را دور کنید که مانع رشد خلاقیت می شود.
۲٫ انتقاد سازنده را گسترش دهید و فقط انتقاد کردن را آموزش ندهید.
۳٫ بچه ها را نسبت به محرک های طبیعی حساس کنید.
۴٫ دست کاری اشیا و عقاید را تشویق کنید.
۵٫ از تحمیل یک الگوی خاص اجتناب کنید. به فرزند خود محبت کنید دانشمندان این محبت را بر اساس اینکه چندبار مادر فرزند خود را تمیز یا نوازش می کند، اندازه گیری می کنند.
مادر با تمیز کردن و نوازش فرزندش به او پناه می بخشد، چیزی که هر نوزادی به آن احتیاج دارد. هر چه کودکان بیشتر احساس امنیت کنند، با تهدیدهایی که با آن در آینده روبرو می شوند، راحت تر برخورد خواهند کرد. دانشمندان کشف کرده اند که این اطلاعات وارد مغز می شوند. تجربیات اولیه در بخش مهمی از سلول های مغزی روی نقش د.ان.ا. (DNA) و همچنین روی یک ژن مشخص تاثیر می گذارند.
تاثیر محبت در رشد عقلی کودک بالا رفتن هوش کودک بستگی زیادی به مادر و نوع تفکر او دارد؛ کودک در بدو تولد بیشترین تاثیر پذیری را از مادر خود دارد، زیرا که چه از لحاظ ارتباط فیزیکی و چه از لحاظ عاطفی بیشترین رابطه و وابستگی را به مادر خود دارد. یک مادر خوب می تواند ذهنیات مثبت خود را به فرزندش منتقل کند. تولد کودک اولین مرحله قطع وابستگی او به مادر است زمانی که بند ناف نوزاد را قطع می کنند وابستگی فیزیکی او از مادر قطع می شود. به استقلال نسبی دست می یابد.
اما هنوز مراحل زیادی در پیش رو دارد تا بتواند به عنوان انسانی مستقل روی پای خود بایستد و نیازهای خود را بر طرف کند. به همین دلیل است که حضور دائمی مادر در سالهای نخستین زندگی بویژه در سه سال اول از اهمیتی ویژه برخوردار است. حضور همیشگی مادر به ویژه در مراحل ابتدایی همراه با مهربانی و مراقبت ها و مهر و عواطف ویژه او این احساس را در طفل به وجود می آورد که دراین جهان تنها و بی یاور نیست و در صورت لزوم از حمایت بی دریغ مادر بهره مند خواهد شد و این در تأمین امنیت او موثر است.
در این مورد نیز نقش مادر منحصر به فرد است کودک باید از سرچشمه عواطف سرشار و مهر و محبت مادر سیراب شود. این امر در رشد عقلی او از تأثیر بسزایی دارد. و می تواند این حس را در تمام طول زندگی به وجود آورد که دارای پشتوانه ای عظیم بوده و دلبستگی عمیقی را نیز با خدای مهربان برقرار کند.