بعضی از افراد هنگام نزدیک شدن به دیگران یا وقتی کسی به آنها نزدیک می شود، مدام احساس دلهره و عجیب بودن پیدا می کنند. به این احساس خجالت یا شرم زدگی گفته می شود.خجالت در حقیقت نوعی واکنش به ترس است. تحقیقات نشان می دهد هر چند برای شرم زدگی از نظر زیست شناسی دلایل عصبی وجود دارد. اما از سوی دیگر این حالت به شدت تحت تاثیر تربیت والدین و تجارب زندگی قرار دارد. دلایل عصبی یک واکنش مجموعه رفتارهایی است که تحت کنترل پیوند خاصی از اعصاب در مغز قرار دارد. در ادامه مجموعه متن و شعر های زیبا در موردخجالت و افراد خجالتی آورده ایم امیدواریم لذت ببرید. همراه ساعد نیوز باشید.
تاثیرگذارترین متن و شعر فارسی با مضمون خجالت و افراد خجالتی
نپرس از من چرا چشمت همیشه تیک دارد!؟
نگاهــــم با خــجالت نســــبتی نزدیـــک دارد
نپرس از مستی و حیرانی و از لب گــزیدن
تن معشوق من بی شک لباسی شیــک دارد
دلت آمد!؟ دریغ از تابش جانبخش کــــردی
نگفتی " عاشق من " خانه ای تاریک دارد!
درآغوشم شکفتی خواب من شیرین ترین بود
همیـــشه خواب من تعـــبیرهای نیـــک دارد
نگو شعر تو خاک آلوده وپرخط و خال است
که عشـــق آسـمانی نقـــطه ای باریک دارد
پُرند از " دوستت دارم " دو چشم الکن اما
نگاهم با خجـــالت نســــبتی نزدیـــک دارد
من عاشقم،لطف تو هم من را مصمم می کند
یعنی مرا عاشق تر از چیزی که هستم می کند
پس معذرت میخواهم از روی تمام عاشقان
روی تمام عاشقان را عشق من کم می کند!
وقتی تو را می بینم از جا کنده می شوم
بانو خجالت میکشم شرمنده می شوم
حین تلاقی کردن چشم من و شما
من با تمام ادعا بازنده می شوم!
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
از سیاهی های قلبم من خجالت می کشم
با گناهم قلب پاکت را به آتش می کشم
گر چه رفتی با وفا از خانه ام
تا بیائی ، خانه را هر روز ، جارو می کشم
تا نشیند عکس تو در دیده ام
چهره ات را روی قلبم میکشم
دوریت دائم عذابم می دهد
تا به کِی این رنج و این سختی کشم
تا تو هستی ای طبیب مهربان
منت هر درد و بیماری کشم
از "نصوح" آموختم من توبه را
آه ، از هجر و فراغت می کشم
دیگه نمیدونم چه طور دلم رو راضی بکنم
به اشک بگم دیگه نیا شاید حالی بکنم
دیگه نمیدونم به کی قسم جون رو بخورم
پیش خدای مهربون سر به هوایی بکنم
دیگه نمیدونم چرا ازت خجالت میکشم
پیش نگاه محکمت دست وپام و گم میکنم
دلم میخواد مثل قدیم شاهد رسواییم باشی
بشینی باز کنار حوض وبهم اب بپاشی
دیگه نمیدونم چرا ارزوهام طلایی نیست
مثال ایوم قدیم که دلامونم ابی نیست
خیلی وقته میدونم سری به رویا نزدی
اخه رسم عاشقی رو فقط توی که بلدی
دیگه نمیدونم از کجا واژه دلتنگ بیارم
توکوچه های زل زده شعر تمومش بکنم
اخر لحظه های ما پر همیشه از نفس
کاش بیای بهم بگی دلتنگی دیگه بس
دیگه نمی دونم چه طور ازتو باید دل بکنم
تو روزای نبودنم سری به حالت بزنم
دیگه نمیخوام بدونم امشب ماه اسمون کیه
لحظه که اتیش بگیره اونکه میبازه جون کیه
راز دلم با کی بگم ، که منو درک کنه
تا که اونو بشنوه ، نره منو ترک کنه
راز من گفتنی نیست ، راز من توی چشامه
راز من یاد تو ، که اونم همش باهامه
واسه گفتنش به هر کی ، این در و اون در می زنم
خدا می گه به من بگو ، آخه خجالت میکشم
سر و اسرار دلم همش می شه یک کلمه
اون یه عشق پاک و خوبه ، که تو عمق دلمه
رازمو بخون از اشکام ، اون یه راز عاشقونس
دنباله یه یار خوبم ، که واسش اشکام بهونس
از این احساس سر در گُم خجالت میکشم هردم
ز این بیماری مزمن کجا درمان شود دردم؟
ز من آرام دزدیده یگانه برق ِ چشمانت
که صبراز کاسه ی چشمم به بیرون میچکد هردم
مرا سیلی هجرتو، نه انگار خوب می سازد
که خون سرخ پاشیده به بی جان پیکر زردم
مرابا عشق سوزاندی که خاکستر شود این دل
الهی باز بنشیند به دامانت همه گَردم
تو شاهد باش بعدازتودر این دنیا نمی مانم
چنانش میکنم جان را که راحت میکند طردم
تب است این عشق،آیاتو زبیمارت خبر داری؟
گمانم صبح می ماند ز این تب،لاشه ی سردم.
چه ها گویم از خویش که قصد وجود ندارم
چه ها گویم از تو که فراق باز دل ندارم
خسران وجود خود بودم که تو را یافتم
دگر هر آینه که دیدم تو را دیدم
وامانده در میکده دنیا شرابی ندیدم
که تو را در خیالم تداعی کند جز اینکه وجود خویش را تداعی کننده تو دیدم.از خود خجل شدم چرا؟
به من این همه دادی و من نفهمیدم.
وام دار آنچیز دگر بودم!
در پی آن بودم که تورا برون پی کنم
اما ندانستم که تو در نهان بودی در خلوتکهده ...
خجالت میکشم خجالت من آن بودم که خزان پادشاهی
خود را به تهی دنیا فروختم وای بر من!
اما نومید نیستم
چو دانم این خزان گر سکه بماند
آن نیز چه گوهر بار باشد ز من
من میخوام بهت بگم دوست دارم اما خجالت میکشم
باز نمیدونم شاید دارم یه دست روی سماجت میکشم!
از ته دل دارم عاشقونه پرپر میزنم برای تو
اما باز وقتی میبینمت بهت میگم:خوبی؟کجایی تو؟
دل من از اینکه اینهمه ترو دوست داره دلواپسه
شاید این غرورمه باید بهش بگم که خواهشا بسه!
میخوام اینقد واسه عشقت بنویسم که تو چشمام بخونی
بدونی که من چقد دوست دارم همیشه با من بمونی
با تو احساس من انگار شده یک حس قشنگ و موندگار
نمیتونم که بگم دوست دارم لعنت به قلب بی قرار!
با تو موندن واسه من تموم آرزوی شیرینه دله
نمیتونم نمیشه چه جوری باید بکنم ازش گله؟!!
شاید این دل یه روزی از عشق توجون بده بادست غرور
گله از دست تو نه! شکوه از این دل ساکت و صبور
یجوری نباشید ادم خجالت بکشه بگه با این بودم دوسال
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
نتوانم از خجالت که برِ تو آورم جان!
که شنیدم التفاتی نکنی به مختصرها
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
هر کدام از ما آدمها در یک برهه ای از زندگیمون
درگیر آدمهای اشتباهی شدیم...
نابینا و ناشنوا شدیم...
گفتند و گوش نکردیم...
راه درست را پیش پایمان گذاشتند و بدترین مسیر رو انتخاب کردیم...
پافشاری کردیم روی آدمِ اشتباهِ زندگیِمان...
زمین خوردیم و از سر خجالت بلند نشدیم...
خوابیدیم و زار زار گریه کردیم....
کافی نیست اینهمه غصه خوردن؟
بلند شید،خودتان را بتکانید و ثابت کنید تغییر کرده اید...
باور کنید هیچ کس بعد از رفتنِ کسی نمُرده...
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
آرزوهام انقدر کوچیکه که واقعا این زندگی باید از خودش خجالت بکشه حتی اینا رو هم نمیتونه برآورده کنه.
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
آدم باید یکیو داشته باشه بهش فکر میکنه بخنده، خجالت بکشه، عصبانی بشه، خیال پردازی کنه
آدم باید یکیو داشته باشه بهش فکر کنه...
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
دوباره بغض و کمی آه ،علتش این است
حرم نرفته بمیرم، خجالتش این است
سلام می دهم از بام خانه سمت حرم
ببخش نوکرتان را ،بضاعتش این است..
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
رو به شش گوشه ترین قبله ی عالم هر شب
بردن نام حسین بن علی میچسبد
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
از خیانت رسد خجالت مرد
وز خجالت دریغ باشد و درد
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
آب آن روز از خجالت آب شد
تا ابد شرمنده ی ارباب شد
موج خون می زد ، اما با جنون
بر سرش می کوفت از داغ درون
چون که چشمانش به سقا خیره شد
عالمی پیش دو چشمش تیره شد
بعدازعباس شط دگردر قلب خودماهی ندید
ناله ها سر دادو از دیده ها شد ناپدید
بس که در عزایش گریه کرد او کور شد
اینچنین شط روح پاکش دریای شور شد
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
رخت ِ زیبای آسمانی را
خواهرم با غروربر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
پیش دستت به جای قطر مطر
از خجالت عرق چکد ز غمام
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
مدادم را برداشتم
با تمام عشقم نوشتم دوستت دارم …
دستم را که برداشتم دستم پربود از شبنم عرق
دفتر و مدادم از خجالت خیس شدند
شاید میدانستند که تو رفته ایی!!!
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
از گندم پرسیدند عشقت کیه؟
ازخجالت زرد شد!
از گل پرسیدند عشقت کیه؟
از خجالت سرخ شد!
از یخ پرسیدند عشقت کیه؟
از خجالت آب شد!
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
تهمت آسودگیم داغ کرد
رفع خجالت بچه جوهر کنم
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
خدا جونم، خداجونم
بازم بیام توبه کنم؟
دیگه خجالت می کشم…!
بازم بیام این زخم کهنه ی ِ دل و تازه کنم؟
دیگه خجالت می کشم…!
دیگه خجالت می کشم، تو روی تونگاه کنم
بازم بیام به خونه تو، اسم تو رو صدا کنم
دیگه خجالت می کشم…!
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
یک دقیقه سکوت
بخاطر خجالت کشیدن مردی که درامدش کفاف زندگیشو نمی دادچه برسد به خرید عید و پای رفتن به خونه رو نداشت..
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
بیدردیم کشید بدریوزه عرق
مژگان نمی نداشت خجالت گریستم
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
خوب بنگر میخ ها و در خجالت می کشند
دست ها از صورت مادر خجالت می کشند
کاش بودیم آن زمان مولایمان تنها نبود
اشک ها از غربت حیدر خجالت می کشند …
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
یک دقیقه سکوت
بخاطر بچه ای که خجالت کشید و تو کوچه نیومد و با حسرت از لای در همبازیهای لباس نو بر تن رو دید زد..
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
اگر تو شاعری ای حضرت لسان الغیب
غزل غزل همه اشعار من سراسر عیب
کسی بگفت به من شاعر و مقابلتان
سر خجالت از این حرف می برم در جیب
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
بنازند فردا تواضع کنان
نگون از خجالت سر گرد نان
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
بدینم خجالت کجا ماندی
که در مجلسم بی وفا خواندی
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
مادر اهل کوفه خجالت زده ات گشتن
به گمانم آن روز درودیوار خجالت زده ات گشتن
هنوز در ذهنم یک سئوال بی پاسخ مانده
آن نامردان که تو راما بین درو دیوار گذاشتن
آیا خجالت زده ات گشتن
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
دوست عجب امنیت خوبی ست!
میتوانی با او خودِ خودت باشی!
میتوانی دردهایت را-هرچندناچیز،هرچند گران-بی خجالت با او در میان بگذاری!
از حماقت هایت بگویی…
دوست انتخاب آزاد توست،اختیار توست!
نامش را در شناسنامه ات نمی نویسند،
نامت را در شناسنامه اش نمی نویسند!
دوست عرف نیست،
عادت نیست،
معذوریت نیست،
دوست از هر نسبتی مبراست!
دوست سایبان دلچسبی ست تا خستگی ات را با او به فراموشی بسپاری….
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
جم از بازی دوشین در ملالت
همی دادند یارانش خجالت
از گناهان فراوانم خجالت می کشم
سر به زیر انداختم، از روی تو شرمنده ام
بازهم سر در گریبانم، خجالت می کشم
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
جان دهم درغم تو و نبرم
بقیامت خجالت از یاران
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
اشک را از من گرفته این گناه لعنتی
دارم از خشکی چشمانم خجالت می کشم
من زمین خوردم دوباره، باز دستم را بگیر
من از اینکه سست ایمانم خجالت می کشم
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
چشمانت را که میبندی باد خجالت زده می شود از رویت
صبا یادش میرود نسیمی هست هنوز
و یاس بی عطر در فضا میپیچد 🙂
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
خجالت است نصیبم ز تنگدستیها
چو میهمان طفیلی زمیزبانی خویش
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
پر نمی گیرم به سوی آسمانت چون شده
این هوای نفس زندانم، خجالت می کشم
لطف های بی حسابت زود یادم می رود
من که قَدرت را نمی دانم خجالت می کشم
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
گاهی انقدر دلتنگ میشوی که اگر خودش بفهمد!
از نبودنش خجالت میکشه!!!!!
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
آدم بیچاره زان خاموش شد
از خجالت یکزمان مدهوش شد
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
باز آوردی مرا که چوب کاری ام کنی
من از اینکه باز مهمانم خجالت می کشم
دارم از این حسرت کرببلا دق می کنم
من که از دوری جانانم خجالت می کشم
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
هر چند پیش روی تو، غرق خجالت اند
چشمان این غریبه فقط با تو راحت اند
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
اگر یاقوت ها هم سرخ رویند
ولیکن سرفرویند از خجالت
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
از همان روزی که بین روضه می گفتم حسین
مادرت می گفت: ای جانم … خجالت می کشم
جان زهرا آبرویم را بخر فردای حشر
فاش گردد روی پنهانم خجالت می کشم
آمدم با سر به زیری تا مرا حُرّم کنی
من از این حال پریشانم خجالت می کشم
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
از لباس کهنه ات خجالت نکش…
از افکار کهنه ات شرمنده باش…
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
بسوزان دفترم را از خجالت
غزل های ترم را از خجالت
تو بی سر باشی و… عمری چگونه
نگه دارم سرم را از خجالت
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا
تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟
شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
سرگشته شدم دران خجالت
از سستی عمر و ضعف حالت
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
وان شغل طلب ز روی حالت
کز کرده نباشدت خجالت
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
شاهنشه عشقم از جلالت
نابرده ز نفس خود خجالت
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
گر سست بود ملالت آرد
ور سخت بود خجالت آرد
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
تا نیفتادمی ازان تقصیر
در حجاب خجالت و تشویر
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
از خجالت هلاک شد درویش
گفت: راضی شدم بمردن خویش
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
از خجالت دیده بر پا دوخته
عارض او لاله ها اندوخته
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
ز آغوش چنین فرخنده مادر
خجالت می دهم حور جنان را
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
چون بنام مصطفی خوانم درود
از خجالت آب می گردد وجود
بیش خجالت مده، راه جوانان یکی ست
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
نتوانم از خجالت که: بر تو آورم جان
که شنیدم: التفاتی نکنی به مختصرها
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
بگدازد از خجالت، حال، نبات مصری
چون پسته گر بخندد لعل شکر فروشت
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
امیدوارم از مطالب ارائه شده لذت برده باشید و با دوستان خود در شبکه های مجازی به اشتراک بگذارید برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر به بخش سرگرمی( اس ام اس) ساعد نیوز مراجعه نمایید.