شاید هر کسی نداند فرق روانشناس و روانکاو چیست اما هر کدام از آنها وظایف خاصی به عهده دارند. همین عدم آشنایی با فرق مشاوره و روانکاوی باعث می شود مردم ندانند به کدام متخصص باید مراجعه کنند! به همین دلیل شناخت تفاوت روانکاوی و روان درمانی یکی از ضروریات قبل از مراجعه به متخصص است. در این مقاله به این سال می پردازیم که روانشناس و روانکاو چه فرق هایی با هم دارند و از خدمات کدام یک باید استفاده کنیم؟
روانشناس کیست؟
یک روانشناس عمدتا با مسائل عاطفی سر و کار دارد.به طور کلی آنها باید مدرک دکترای خود را در رشته روانشناسی بالینی یا روانشناسی مشاوره بگیرند تا بتوانند خدمات مشاوره روان شناسی آنلاین یا حضوری ارائه دهند.برای نمونه، فردی که عزت نفس پایین دارد، به یک روانشناس مراجعه می کند. زیرا او نیاز به از بین بردن احساسات سرکوب شده خود دارد و هیچ گونه اختلال جسمی نداردیک روانشناس هرگز مانند متخصص روانپزشک نمی تواند دارویی را برای درمان تجویز کند.تمام تمرکز متخصص روانشناس بر گفتار درمانی بنا شده است و در جلسات مشاوره غیر حضوری یا حضوری سعی می کند از دل گفته های مراجع، پی به مشکلات او ببرد.
روانکاو کیست؟
روانکاوی به یک فرآیند درمانی اشاره دارد که به فرد مراجعه کننده اجازه می دهد رفتار ناسازگار را اصلاح کند.با این حال، بر خلاف مشاوره روانشناسی که نسبتا مختصر است، روانکاوی درمان طولانی تری است. تمرکز اصلی بر روانکاوی فراتر از مسائل روزمره فرد بوده و مربوط به مشکلات روحی و جسمی مزمن استیک مشاور نمی تواند روان درمانی انجام دهد. همچنین، یک روان درمانگر به مهارت های بیشتری نسبت به یک مشاور نیاز دارد، زیرا نیاز به بررسی عمیق موضوعاتی مانند ناخودآگاه دارد. این نشان می دهد که نمی توان از اصطلاحات مشاوره و روانکاوی به جای یکدیگر استفاده کرد.روانکاو از نظریه های روانشناس نامی زیگموند فروید برای درمان پیروی می کند که شامل:
- خاطرات کودکی در ضمیر ناخودآگاه
- رویاها
- جنسیت کودکانه
- میل جنسی
- سرکوب
- و انتقال
است.
روانکاو بیشتر شبیه روانشناسی است که با مشکلات عاطفی سر و کار دارد، اما آنها نمی توانند دارو تجویز کنند و روش مشاوره آنها کمی متفاوت از روش روانشناس ها است! در واقع شاید مهم ترین فرق روانکاو و روانشناس همین شیوه برگزار ی جلسات مشاوره و رویکرد آنها به روش های درمانی باشد.مشاور روانکاو برای یافتن راه حل مشکل فعلی، روی خاطرات ناخودآگاه بیمار تمرکز می کند و روانکاوها به جای هفته ای یک بار، باید سه تا چهار بار در هفته بیماران خود را ملاقات کنند.
روانشناس و روانکاو چه فرقی با یکدیگر دارند؟
کوتاه و ساده ترین جواب این است که روانشناسی یک رشته و روانکاوی یک تکنیک در این رشته است و این تقسیم بندی روانکاوان به نوعی روانشناس مبدل می سازد. مشکل این جواب ساده آن است که همه ی روانکاوها روانشناس نیستند. بعضی از روانکاوان در واقع روانپزشک یا حتی مددکاران اجتماعی بالینی هستند. احتمالاً اگر فروید بود می گفت عمیق تر بیاندیشید، پس بیاید عمیق تر بیاندیشیم.روانشناس کسی است که در رشته ی روانشناسی حائز درجه ی دکترا بوده و به صورت حرفه ای در حوزه سلامت روان فعالیت می کند. اکثر روانشناسان دوره بالینی خود را تکمیل نموده و با بیماران کار کرده اند اما در این روانشناس پژوهشی هم داریم که نحوه کار ذهن انسان و حیوانات را مطالعه می نماید.
روانپزشک در اصل پزشکی با مدرک MD یا DO است که در زمینه درمان مشکلات سلامت روان تخصص گرفته است. چون روانپزشک پزشک است می تواند دارو تجویز کند.روانکاو کلینیسینی است که بر اساس نظریات ابتدایی فروید و متخصصان دیگری که کارهای او را تصحیح کردند در یک نوع خاص از روان درمانی فعالیت می کند.
تفاوت رویکرد روانشناسان و روانکاوان در چیست؟
رویکرد عملی در واقع یک چیز است. هر دو بیماران را ویزیت کرده، از آن ها سؤالاتی پرسیده، به پاسخ های آن ها گوش می دهند و راه هایی را برای کمک به آن ها پیشنهاد می نمایند. مهم ترین تفاوت ها معمولاً در نوع سؤالات و راه حل ارائه شده است.روانکاوی تحت این انگاره کاربرد پیدا کرده است که با در نظر گرفتن ابزار و راهبردهای درست مردم می توانند درباره ی خود و زندگی شان به طرز متفاوتی فکر کنند. در نتیجه قدرت رویارویی با ترس، غلبه بر افسردگی و اضطراب، مدیریت علائم بیماری روانی یا اختلال استرس پس از سانحه را به دست آورده یا از زندگی لذت بیشتری می برند.
بعضی از روانشناسان گذشته ی بیماران را برای یافتن علل مشکلاتشان کند و کاو می کنند اما در کل روشی به نام رفتار درمانی شناختی یا CBT را در پیش می گیرند که یک رویکرد آینده محور بوده و در صدد حل مسئله برمی آید. نظریه ی حاکم این است که افکار ما بیشتر از شرایط زندگی بر روی احساسات ما تأثیر می گذارند؛ به همین دلیل ایجاد یک تغییر در طرز فکر می تواند ما را خوشحال تر کرده یا نسبت به افسردگی و اضطراب مقاوم تر نماید.
به عقیده روانکاوان بیماران (و مشکلات آن ها) بسیار پیچیده تر هستند. درک – و نه از بین بردن – احساسات در پس افسردگی و اضطراب راه بهتری برای کمک به مردم در راستای حفظ سلامتی روانی و عاطفی است. روانکاو تحت این انگاشت کار می کند که ذهن خودآگاه تنها یک تکه ی کوچک از چیزی است که ما هستیم و این ذهن ناخودآگاه (با تأثیرات شکل گرفته از اولین تجربیات و روابط زندگی) است که با مسائل و مقاومت ما نسبت به حل کردن آن ها سر و کار دارد.CBT با رویکرد عملی، مبتنی بر علم و استاندارد خود تبدیل به جریان اصلی در روان درمانی شده اما برخی افراد، مخصوصاً آن هایی که مقاوم به تغییر هستند، به رویکرد سر راست تر روانکاوی بهتر پاسخ می دهند.
آیا اهداف روانشناسی و روانکاوی یکسان هستند؟
به صورت گسترده بله چون هر دو با هدف بهتر شدن وضع زندگی مراجعین خود کار می کنند. اگرچه وقتی به نحوه کار روانشناس و روانکاو با بیماران شان نگاه کنیم، خواهیم دید که اهداف جلسه به جلسه ی آن ها بسیار متفاوت با یکدیگر است.روانشناسان بالینی طرز فکر بیمار درباره ی زندگی و خودشان شکل می دهند. بدین منظور آن ها:
- راهبردهایی برای استفاده در زمان های ناگوار دارند
- روش هایی برای تغییر یا ترک افکار منفی یا غیر منطقی دارند
- توصیه هایی برای برقراری ارتباط با بقیه به روشی هدفمندتر دارند
- راهبردهای عملی دیگری برای اقدامات فوری دارند
- روانکاوان قصد کمک به بیماران با کاوش ارتباط آن ها با خودشان را دارند تا به درک بهتری از افکار، احساسات و تمایلات خود برسند و غبار آزار روانی گذشته ی خود را بزدایند.
آیا روانکاوی همچنان کاربرد دارد؟
روانکاوی (یا در واقع کاریکاتور کلیشه ای از روانکاوی) مردم را به خنده می اندازد. ذکر این نکته ضروری است که روانکاوی به خاطر مؤثر نبودن یا تأثیرگذاری کمتر نسبت به بقیه ی درمان ها کاربردش کاهش یافت. رویکردهای درمانی زیادی مثل انسان گرا، رفتاری و تلفیقی وجود دارد و همه ی آن بعضی از سال ها مد می شوند و گاهی از مد می افتند. مجموعه ی پژوهش های علمی نشان می دهد که روانکاوی حداقل به اندازه ی سایر روش های درمانی کارآمد است. این به آن معناست که روانکاوی قطعاً دورنمای درمانی امروزی دارای جایگاه می باشد.
آیا روانکاوی مؤثرتر از روانشناسی است؟
علم امروز برای این پرسش جواب قطعی ندارد اما نتایج بسیاری از تحقیقات نشان می دهد که هیچ کدام بر دیگری تفوق ندارد. هر دو مزایا و معایب خودشان را دارند و نیازها و شخصیت بیمار در این که کدامیک مؤثرتر است نقش مهم تری ایفا می نماید. در حالی که تحقیقات نشان می دهد سایکودینامیک یا روانکاوی شاید در درمان افسردگی، ارتقای سلامت روان مادری و کاهش اضطراب بهتر از رفتار درمانی شناختی باشد اما شما می توانید مطالعات دیگری را ببینید که می گویند نوع درمان زیاد مهم نیست؛ چون تمام درمان های به جا برای بیماری هایی نظیر افسردگی اثربخشی یکسانی دارند.
اگر شما تصمیم گرفته اید تا روانکاو یا روانشناس بشوید، احتمالا چیزهایی درمورد نبرد تراپی ها شنیده اید اما همانطور که اولیور بورکمان در گاردین نوشته است، چنین چیزی تأثیر چندانی در این زمینه ندارد. هر درمانگری (نه هر بیماری) یک رویکرد ترجیحی دارد اما همه ی آن ها می خواهند تا به مردم کمک کنند بیشترین بهره را از زندگی خود ببرند.