شعر درباره خدا در آثار اغلب شاعران پارسی زبان و ایرانی به چشم می خورد و شاعران در گذشته دیوان خود را با ابیاتی در مورد خدا شروع می کردند. اشعار حافظ درباره خدا از انواع شعرهای دلنشین و پرمحتوا هستند و اگر شما به خواندن اشعار زیبا که در مورد خدا سروده شده اند علاقه مند هستید بهتر است از مطالعه این اشعار غافل نشوید.اشعار حافظ درباره خدا در انواع مضامین پرمحتوا و دلنشین سروده شده اند و شما می توانید این اشعار زیبا را در زمان اوقات فراغت خود مطالعه کنید و از محتوای این اشعار نهایت لذت را ببرید.در ادامه مجموعه ای از زیباترین اشعار حافظ با مضمون خدا گردآوری کردیم امیدواریم لذت برده باشید.با ما همراه باشید.
زیباترین اشعار حافظ در مورد خدا
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی
ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
غبار راهگذارت کجاست تا حافظ
به یادگار نسیم صبا نگه دارد
در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه می بینی و من خانه خدا می بینم
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن
فکر دور است همانا که خطا می بینم
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب
این همه از نظر لطف شما می بینم
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با که گویم که در این پرده چه ها می بینم
کس ندیده ست ز مشک ختن و نافه چین
آن چه من هر سحر از باد صبا می بینم
دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
که من او را ز محبان شما می بینم
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهر ورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مه رویان مجلس گر چه دل می برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود
در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمه ای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او می سوز و بی درمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بی آرام دوست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
سر ارادت ما وآستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبت اوست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست
معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشَش باد
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
ما و می و زاهدان و تقوا
تا یار سر کدام دارد
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است
که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد…
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت
آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیل دمادم که در این منزل خواب است
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
حافظ بد است حال پریشان تو ولی
بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالیست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار
خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
بود آیا که در میکده ها بگشایند؟!
گره از کار فروبسته ما بگشایند؟!
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند…
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره ی تو حجت موجه ماست
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی …!
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
طفیل هستی عشقند، آدمی و پری
ارادتی بنما، تا سعادتی ببری
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
در وفای عشق تو مشهورخوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست…
〜〜〜〜〜☀〜〜〜〜〜
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد〜
امیدوارم از اشعار پر مغز جناب حافظ با مضمون خدا لذت برده باشید . همچنین میتوانید این اشعار را در انواع شبکه های مجازی با دوستان خود به اشتراک بگذارید. برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر به بخش سرگرمی (اس ام اس) ساعد نیوز مراجعه نمایید.