دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

مجله خانواده / سرگرمی / اس ام اس /

زیباترین و ادبی ترین شعر فارسی در مورد خوشته ی انگور 

دوشنبه، 19 مهر 1400
انگور یکی از قدیمی‌ترین گیاهانی است که انسان کاشتن آن را آموخت. در کتاب‌های دینی کهن و در بسیاری از اسطوره‌ها و سروده‌های ملل نام انگور و موستان بسیار آمده‌است. انگور در تمام مناطق معتدل جهان می‌روید. بیش از ۲۰ هزار نوع انگور در سراسر جهان می‌روید اما همه آن‌ها از انگور وحشی خاور نزدیک و انگور وحشی آمریکای شمالی نتیجه شده‌اند.با ماهمراه باشید.

انگور علاوه بر خاصیت دارویی و... در شعر پارسی مورد توجه بسیاری از شاعران ایرانی شدهاست که در این بخش ساعد نیوز مجموعه ای از شعر های اصیل پارسی با مضمون انگور را برای شما کاربران عزیز گرد آوری کرده است. شما میتوانید این مطالب را با توجه به موضوعات کپشن یا..... فضای مجازی تان به کار بگیرید تا دوستانتان نبز لذت ببرد. با ساعد نیوز همراه باشید.

زیباترین اشعار فارسی با مضمون خوشه ی انگور

پیش از آنکه پاییز

آخرین پنجره ات را از من بگیرد

پیش از آنکه تابستان

چشم هایش را ببندد

فصل را نگه دار،

تقویمت را ورق نزن

من انگور شهریورم !

خواهم رسید …

🍇🍇🍇🍇

شاید بدون عشق دلم کور تر شود

شاید از اینکه هست جهان گور تر شود

من شهد و شور در رگ و جانم دویده است

می ترسم از زبان تو زنبور تر شود

من فتح می کنم اورست نگاه را

بگذار قله سرکش و مغرور تر شود

حتما دوباره صحبت ما طول می کشد

ای کاش راه خانۀ تان دور تر شود

این مست هم به دست خودش کار می دهد،

بگذار چشم سبز تو انگور تر شود

وقتی طناب دار شود گیسوان تو

دیوانه ات_ به جان تو منصور تر شود

چشمت مرا به خنده نمک پاش می دهد

حالا بخند تا غزلم شور تر شود

🍇🍇🍇🍇

قــرارمــان فصــل انگــور!

شــراب کــه شــدم

تــو، جــام بیــاور، مــن، جــان!

غوره انگور شد اکنون همه انگور خوریم

وانچ ماند همه را باده انگور کنیم

🍇🍇🍇🍇

لذت انگور بیوه داند

نه خداوند میوه

🍇🍇🍇🍇

رضوان زپی شراب بزمش

انگور ، بپرورد بطارم

🍇🍇🍇🍇

هرکه همچون دانه انگور با او شد دودل

ریخته خونش چو خون خوشه انگور باد

🍇🍇🍇🍇

مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را ...

🍇🍇🍇🍇

یه شب مهتاب ~ ماه میاد تو خواب

منو می بره ~ کوچه به کوچه

باغ انگوری ~ باغ آلوچه

دره به دره ~ صحرا به صحرا

اون جا که شبا ~ پشت بیشه ها

یه پری میاد ~ ترسون و لرزون

پاشو میذاره ~ تو آب چشمه

شونه می کنه ~ موی پریشون

یه شب مهتاب ~ ماه میاد تو خواب

منو می بره ~ ته اون دره

اون جا که شبا ~ یکه و تنها

تک درخت بید ~ شاد و پرامید

می کنه به ناز ~ دسشو دراز

که یه ستاره ~ بچکه مث

یه چیکه بارون ~ به جای میوه ش

نوک یه شاخه ش ~ بشه آویزون

🍇🍇🍇🍇

چه می گویید ؟

کجا شهد است این آبی که در هر دانه ی شیرین انگور است ؟

کجا شهد است ؟ این اشک

اشک باغبان پیر رنجور است

که شب ها راه پیموده

همه شب تا سحر بیدار بوده

تاک ها را آب داده

پشت را چون چفته های مو دو تا کرده

دل هر دانه را از اشک چشمان نور بخشیده

تن هر خوشه را با خون دل شاداب پرورده

چه می گویید ؟

کجا شهد است این آبی که در هر دانه ی شیرین انگور است ؟

کجا شهد است ؟ این خون است

خون باغبان پیر رنجور است

چنین آسان مگیریدش

چنین آسان منوشیدش

شما هم ای خریداران شعر من

اگر در دانه های نازک لفظم

و یاد ر خوشه های روشن شعرم

شراب و شهد می بینید ، غیر از اشک و خونم نیست

کجا شهد است ؟ این اشک است ، این خون است

شرابش از کجا خوانید ؟ این مستی نه آن مستی است

شما از خون من مستید

از خونی که می نوشید

از خون دلم مستید

مرا هر لفظ ، فریادی است کز دل می کشم بیرون

مرا هر شعر دریایی است

دریایی است لبریز از شراب خون

کجا شهد است این اشکی که در هر دانه ی لفظ است ؟

کجا شهد است این خونی که در هر خوشه ی شعر است ؟

چنین آسان میفشارید بر هر دانه ی لبها را و بر خوشه دندان را ؟

مرا این کاسه ی خون است

مرا این ساغر اشک است

چنین آسان مگیریدش

چنین آسان منوشیدش

🍇🍇🍇🍇

کی شود مایه نشاط و سرور

هم در انگور شیره انگور

🍇🍇🍇🍇

تلخکام ایمن ز چشم شور ماند بیشتر

باده انگور از انگور ماند بیشتر

🍇🍇🍇🍇

دو زلف انگور و رخ چون آب انگور

غلام هردو گشته مشک و کافور

🍇🍇🍇🍇

این خو تو ازو گرفته ای ای سرهنگ

انگور ز انگور همی گیرد رنگ

🍇🍇🍇🍇

کارهای خام یعنی پخته گردیدند و صبر

غوره را انگور کرد انگور را می های ناب

🍇🍇🍇🍇

آن عددها که در انگور بود

نیست در شیره کز انگور چکد

🍇🍇🍇🍇

هر کجا مجلس مدح تو به پا مى گردد

اشک شوق از قفس دیده رها مى گردد

با شما مى شکفد غنچه اگر مى شکفد

یا که برگى اگر از شاخه جدا مى گردد

روى خورشید اگر از تو درخشان نشده ست

پس زمین دور سر شمس چرا مى گردد؟

“بأبى أنت و أمّى” که سعادتمند است

هرکه در مسلک عشق تو فدا مى گردد

کعبه از عشق تو بى پرده گریبان چاک است

بى سبب نیست اگر قبله ى ما مى گردد

دور باطل زده، سرگرم تسلسل شده است

هرکه بى مهر تو دنبال خدا مى گردد

درد ما درد خمارى ست، که با یک بوسه

روى انگور ضریح تو دوا مى گردد

عاقبت مى رسد آن مرد و چون ایوان نجف

گنبد همسرتان نیز طلا مى گردد ..

🍇🍇🍇🍇

بنشین ورق ورق کن انگور مست پر کن

قاب نگاه من را بر روی دست پر کن

🍇🍇🍇🍇

انگور عدم بدی شرابت کردند

واپس مرو ای شراب انگور مشو

🍇🍇🍇🍇

زبان آنگه سخن چشم آنگهی نور

نخست انگور و آنگه آب انگور

🍇🍇🍇🍇

تاک انگور کج نهاده کلاه

دیده در حکم خود سپید و سیاه

🍇🍇🍇🍇

ز آب انگور و نار آتش گون

همچو انگور بسته محضر خون

🍇🍇🍇🍇

مده مدبران را بر خویش راه

که انگور از انگور گردد سیاه

🍇🍇🍇🍇

چه خوش گفت دهقان صافی ز رنگ

که انگور گیرد ز انگور رنگ

🍇🍇🍇🍇

آب انگور بوک سعی کند

تا غمم غوره در نیفشارد

🍇🍇🍇🍇

بهار آمد ، بهار من نیام گل آمد گُلعذار من نیامد ....

🍇🍇🍇🍇

در شیشه اگر خون دلی هست

به ما ده

در ساغر ما باده انگور نگنجد …

🍇🍇🍇🍇

پرده را کنار می زنم

ماه را به اتاقم می آورم

اندوه را کنار می زنم

لبخندِ پنجره را باور می کنم

در لطافتِ رویایت

ستاره می چینم

شب ، خوشه ی انگور است

درماندگیِ برکه را

در پرتو ماه می فهمم

و تنهایی خود را

در آینه ی آب

اندوهِ غروب را

در پرده ی خانه ات می بینم

و لطفِ نگاه تورا

در خواب

🍇🍇🍇🍇

الفتکده انجمن آرائی مستان

در یکدلی از خوشه انگور ببینید

🍇🍇🍇🍇

تا نیارد که از رزی انگور

سوی خانه برد زنی مزدور

🍇🍇🍇🍇

چشم مخمورت آنچنانکه ازوست

مستی ما چو خمر از انگور

🍇🍇🍇🍇

خراباتی شوی منصور آنجای

ابی آب بد انگور اینجای

🍇🍇🍇🍇

همینوشد شراب آب انگور

همی نالد به زاری همچو طنبور

🍇🍇🍇🍇

دلم می سوزد برای زکریا که تو را ندیده مرد !

تمام درخت های انگور جهان از چشم های تو آب می خورند !

🍇🍇🍇🍇

گمراه تر ز روح شرابی و دیده را در شعله می نشانی و مدهوش می کنی ...

🍇🍇🍇🍇

یک دانه انگور

به بزرگی سیب نیست

اما در مورد خوشه انگور وضع فرق می کند

با این حال

خوشه ای که با یک تلنگر باد

دانه هایش فرو می ریزند

بزرگیش بزرگ نیست

اما دانه هایی که عاشقانه در هم تنیده اند

با تکان های شدید باد هم

از هم جدا نمی شوند

مثل خوشه های انگور یاقوتی

که برای کندن یک دانه ی ان

نمی شود دانه های دیگر را ندیده گرفت

یعنی باید برای یک دانه

خون دانه های دیگر را هم ریخت

🍇🍇🍇🍇

مستی نکند ز آب انگور

مستیش همه ز جام معشوق

🍇🍇🍇🍇

غوره بودم کنون شدم انگور

خویشتن را ترش نتانم کرد

🍇🍇🍇🍇

مستی نکنیم از آب انگور

ما مست ز باده الستیم

🍇🍇🍇🍇

شراب شیره انگور خواهم

حریف سرخوش مخمور خواهم

🍇🍇🍇🍇

باده آنگه شود انگور تنم

که بکوبد به لگد عصارم

🍇🍇🍇🍇

جان دهم زیر لگد چون انگور

تا طرب ساز شود اسرارم

🍇🍇🍇🍇

گر چه انگور همه خون گرید

که از این جور و جفا بیزارم

🍇🍇🍇🍇

انگور وجود باده گردد

چون پای بر او نهی فشاری

🍇🍇🍇🍇

به همه خاطـره هایم گره ی کور زدم

به یکی انگ و دگر وصله ی ناجور زدم

تو شدی منکـر ما بودن ما اینهمه سال

همه بر خیل خوش خاطرم هاشور زدم

ازهمان دم که پرید عطر وجودت ز تنم

مـُـردم و بـر بدنم یکـسـره کافــور زدم

لب من نوش دگر جز لب تو نوش نکرد

بوسه تنها به لب خمره ی انگور زدم

خسته از آن همه روزِ پُرِ نیرنگ و ریا

دل بریدم ز سحر بر شب بی نور زدم

🍇🍇🍇🍇

تورا فریاد کرده ام
در این ظلمت شب...
تورا گریسته ام
دراخرین سپیده دم...
راز جنونت را
در حاشیه کفنم سروده ام
بی تو
در پیشگاه حضور خورشید
به سجده میروم
کوچه های تهی را زمزمه میکنم
من که بودنت را
روزه شک دار گرفته ام...!
گوش کن !
خلوت باغچه در تب مرداد
فریاد میوه های کال
از درون سرد یخچال
دغدغه یک خوشه انگور
برسر دیوار
جلوس شاهین
بر سپیدار سیه پوش
آه!
دلم لک زده
برای یک تکه نور
داغ اساطیری
بر سینه ام ...
اندی� ...

🍇🍇🍇🍇

یک دانه انگور
به بزرگی سیب نیست
اما در مورد خوشه انگور وضع فرق می کند
با این حال
خوشه ای که با یک تلنگر باد
دانه هایش فرو می ریزند
بزرگیش بزرگ نیست
اما دانه هایی که عاشقانه در هم تنیده اند
با تکان های شدید باد هم
از هم جدا نمی شوند
مثل خوشه های انگور یاقوتی
که برای کندن یک دانه ی ان
نمی شود دانه های دیگر را ندیده گرفت
یعنی باید برای یک دانه
خون دانه های دیگر را هم ریخت ...

🍇🍇🍇🍇

دلتنگ که می شوم
می نشینم لب پنجره
تا آفتاب را نوازش کنم
و سکوتم را جستجوگرانه
به واژه ها بسپارم
و شاید مردمک چشمانم را
به معمای یک سیب سرخ دعوت کنم
چای روی میزم کم کم سرد می شود
همراه می شوم با سر به هوایی پروانه ها
و می گردم در مدار یک صدای کبود
لطفا کمی صبر کنید
به من که می رسد
انگار دنیا تغییر می کند
رویا تغییر می کند
ضربانم می رود بالا
و من این پایین
تنها به خاطر یک خوشه انگور
اشاره می کنم به فکرهای قد کشیده ام

با ...

🍇🍇🍇🍇

پاییز،
قطره های ریز ریز،
آسمان و ابر و دریای مواج،
خاطرات عاشقانه و دلاویز،
آخرین خوشه انگور ، زیر نور تند خورشید ،
روی دیوار ، پشت پرچین،
و نگاه پرحسرتِ کودک همسایه به آن ، خشک همچون برگ انگور،
آنطرفتر ، رفتگر ، با ساز جارویی خود،
مینوازد قطعه ای از شعر برگ،
با نت خش خش و با آهنگ جوی ،
پیرمردِ سرِ کوچه ، بی صدا نشسته بر سکوی در ،
تنها و باز هم منتظر،
و صدای خنده های بچه ها ، وقت بازی ،
می نشاند خنده بر لبهای مردِ پیرمرد،
پاییز،
اشکهای گ ...

🍇🍇🍇🍇

پرده را کنار می زنم
ماه را به اتاقم می آورم
اندوه را کنار می زنم
لبخندِ پنجره را باور می کنم
در لطافتِ رویایت
ستاره می چینم
شب ، خوشه ی انگور است
درماندگیِ برکه را
در پرتو ماه می فهمم
و تنهایی خود را
در آینه ی آب
اندوهِ غروب را
در پرده ی خانه ات می بینم
و لطفِ نگاه تورا
در خواب
...

🍇🍇🍇🍇

در هاله از قداست

يك شب سرشار با وضو

چادر نمازم را به سر مي كنم

بعد از مدت ها نمازي مي گذارم

فرشته اي معطر

گام بر مي دارند ...

براي همراهي من

و من

در بستري از لطافت

ذهنم و دلم را مي كشانم

به انبوهي از گل ها

يك خوشه انگور كافي ست !

كه خدايم عطا مي كند

براي تو ......

یاعلی
انگور چه خوب است که از تاک تو روید
خاشاک عزیز است که در خاک تو روید
هوی من و آن خوشه انگور بماند
حق است که از جلوه ادراک تو روید
🍇🍇🍇🍇

قــرارمــان فصــل انگــور!

شــراب کــه شــدم

تــو، جــام بیــاور، مــن، جــان!

🍇🍇🍇🍇

غوره انگور شد اکنون همه انگور خوریم

وانچ ماند همه را باده انگور کنیم

🍇🍇🍇🍇

لذت انگور بیوه داند

نه خداوند میوه

🍇🍇🍇🍇

رضوان زپی شراب بزمش

انگور ، بپرورد بطارم

🍇🍇🍇🍇

هرکه همچون دانه انگور با او شد دودل

ریخته خونش چو خون خوشه انگور باد

🍇🍇🍇🍇

چه می گویید ؟

کجا شهد است این آبی که در هر دانه ی شیرین انگور است ؟

کجا شهد است ؟ این اشک

اشک باغبان پیر رنجور است

که شب ها راه پیموده

همه شب تا سحر بیدار بوده

تاک ها را آب داده

پشت را چون چفته های مو دو تا کرده

دل هر دانه را از اشک چشمان نور بخشیده

تن هر خوشه را با خون دل شاداب پرورده

چه می گویید ؟

کجا شهد است این آبی که در هر دانه ی شیرین انگور است ؟

کجا شهد است ؟ این خون است

خون باغبان پیر رنجور است

چنین آسان مگیریدش

چنین آسان منوشیدش

شما هم ای خریداران شعر من

اگر در دانه های نازک لفظم

و یاد ر خوشه های روشن شعرم

شراب و شهد می بینید ، غیر از اشک و خونم نیست

کجا شهد است ؟ این اشک است ، این خون است

شرابش از کجا خوانید ؟ این مستی نه آن مستی است

شما از خون من مستید

از خونی که می نوشید

از خون دلم مستید

مرا هر لفظ ، فریادی است کز دل می کشم بیرون

مرا هر شعر دریایی است

دریایی است لبریز از شراب خون

کجا شهد است این اشکی که در هر دانه ی لفظ است ؟

کجا شهد است این خونی که در هر خوشه ی شعر است ؟

چنین آسان میفشارید بر هر دانه ی لبها را و بر خوشه دندان را ؟

مرا این کاسه ی خون است

مرا این ساغر اشک است

چنین آسان مگیریدش

چنین آسان منوشیدش

عاشقش بودم و او قدرِ بُزی فهم نداشت
چه کنم باز که او حبّه ی انگورِ من است !
🍇🍇🍇🍇

یه جا هم میرسی که میدونی اونقدر ظرفیتت تکمیله که اگه فقط یک نفرِ دیگه بیاد تو زندگیت و قلبتو بشکنه ؛ دیگه جدی جدی تیر خلاص توعه.
همین میشه که میترسی و چشمتو سالهای سال رو همه میبندی و ترجیح میدی با اون یک درصد از قلبت که هنوز نشکسته تنها سر کنی
دیگه چیزی نمیشکنتت، اذیتت نمیکنه و قوی میشی...

🍇🍇🍇🍇

از چشم های تو
تا جانِ من
شاخه های انگور کشیده اند ؛
این همه مستیِ دیدارت
توجیه دیگری ندارد ...

🍇🍇🍇🍇

امیدوارم لحظات شیرین و خوشی داشته باشید. برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر به بخش سرگرمی(اس ام اس) ساعد نیوز مراجعه نمایید.


پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز چهارشنبه 19 اردیبهشت
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب
هزینه چاپ یک کتاب
نگاهی به تغذیه مدرسه ساده و سالم پناه و نبات دخترای شاهرخ استخری در بلژیک+عکس/ مثل همیشه مقوی و مفید
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب در چند ثانیه
تعرفه نگارش مقاله از پایان نامه
تماشای بازی تیم استقلال در کنار مزار جوان تازه فوت شده توسط دوستان بامعرفتش+ویدیو/ بامرام شما هستن بقیه اداتون رو درمیارن👌
تبدیل پایان نامه به مقاله و کتاب
هندی حرف زدن محمدرضا گلزار در آنتن تلویزیون/ آیسان خانوم باید به این همه استعداد افتخار کنه +فیلم
نگاهی به جشن تولد 93 سالگی پدر حمید معصومی نژاد گوینده خبر از رُم/مبارکا باشه +عکس
چگونه پایان نامه را به کتاب تبدیل کنیم؟