(ویدیو) جانسوزترین و غم‌انگیزترین شعرخوانی رشید کاکاوند ازحسن دهلوی/ بر ما دلت نسوخت، ندانم چرا نسوخت/ ما را دلت نخواست، ندانم چرا نخواست

  یکشنبه، 25 آبان 1404
(ویدیو) جانسوزترین و غم‌انگیزترین شعرخوانی رشید کاکاوند ازحسن دهلوی/ بر ما دلت نسوخت، ندانم چرا نسوخت/ ما را دلت نخواست، ندانم چرا نخواست
ساعدنیوز: شید کاکاوند با اجرای خود، شعری از حسن دهلوی را در فضایی آکنده از وقار و زیبایی زبانی می‌خواند و مخاطب را به جهان معناگرا و آهنگین این شعر رهنمون می‌شود.

به گزارش سرویس دانشگاه پایگاه خبری ساعدنیوز، رشید کاکاوند (زادهٔ 1346 در نیشابور) دکتر ادبیات فارسی، شاعر، داستان‌نویس، ترانه‌سرا، پژوهشگر ادبیات فارسی، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی است. دوره کارشناسی ادبیات را در دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس در دانشگاه آزاد کرج و دکتری ادبیات فارسی را دردانشگاه کردستان در سنندج خوانده و اکنون عضو هیئت علمی و مدرس دانشگاه آزاد کرج است. کاکاوند به تفأل حافظ و قصه‌گویی نیز معروف است.

امیر نجم‌الدین حسن بن علاء سجزی، معروف به خواجه حسن و امیر حسن دهلوی (زادهٔ 649 – درگذشتهٔ 737 هجری قمری) از عارفان و شاعران بزرگ پارسی‌گوی قرن هفتم و هشتم هجری قمری در هندوستان است.امیر نجم‌الدین حسن بن علاء سجزی ملقب به «سعدی هندوستان» زادهٔ 650–649 ه. ق؛ و درگذشتهٔ 738–737 ه.ق. از عارفان و شاعران بزرگ پارسی‌گوی قرن هفتم و هشتم هجری قمری در هندوستان است. امیر حسن اصالتاً سیستانی بوده و در هندوستان اقامت داشته‌است. وی کاتب شیخ نظام الدین اولیا و معاصر و دوست صمیمی امیر خسرو دهلوی، و مانند او شاعر دربار شاهان دهلی بود.

مشتاق تو به هیچ جمالی نظر نکرد

بیمار تو ز هیچ طبیبی دوا نخواست

_______

بر ما دلت نسوخت، ندانم چرا نسوخت

ما را دلت نخواست، ندانم چرا نخواست

-------------

گفتی چرا سخن نکنی چون به من رسی

نظارهٔ جمالِ تو خاموشی آورد

--------------------

عشقبازان دیگرند و عشق سازان دیگرند

آنچه در فرهاد می‌بینم کجا پرویز داشت

----------------

عمریست که من در سر، سودایِ فلان دارم

یک شهر خبر دارند من از که نهان دارم

-----------------

ای به عهدت پارسایی‌ها به رسوایی بدل

من یکی زان پارسایانم که رسوا کرده‌ای

-----------------

از خویش برون رو ز درِ خویش درون آی

تا گم نشوی گم شدهٔ خویش نیابی

--------------

آن گِردِ حرم گردد و این گردِ خرابات

من گِردِ سرت گردم و جایی که تو باشی

---------------------

ای خون خلقی ریخته وانگه از آن خون ریختن

نه دست تو دارد خبر نه تیغ تو آلودگی

------------------

گفتم به رغم دشمنان آسایشی یابم ز تو

استغفراللّه زین سخن عشق تو و آسودگی

-------------------

بتی چون تو چرا در پرده باشد

مگر از ننگ چون من بت پرستی

برای مشاهده اخبار مرتبط با دانشگاه اینجا کلیک کنید


دیدگاه ها


  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها