به گزارش سرویس دانستنی های جنسی و زناشویی پایگاه خبری ساعدنیوز، رابطه جنسی یکی از پیچیدهترین و در عین حال اساسیترین جنبههای روابط انسانی است. درک عمومی اغلب مملو از کلیشههایی است که میگوید "مردان به دنبال جسم هستند و زنان به دنبال احساس". اما واقعیت بسیار عمیقتر و چندلایهتر از این جملات سادهانگارانه است. تفاوت احساس زنان و مردان نسبت به رابطه جنسی، ریشه در ترکیبی از بیولوژی، روانشناسی، تکامل و تأثیرات فرهنگی-اجتماعی دارد. درک این تفاوتها نه برای قضاوت یا برتر دانستن یک دیدگاه بر دیگری، بلکه برای ایجاد همدلی، بهبود ارتباط و دستیابی به صمیمیتی رضایتبخشتر برای هر دو طرف ضروری است.
این مقاله با استناد به مفاهیم علمی و روانشناختی، به شکلی عمیق به این تفاوتها میپردازد. ما بررسی خواهیم کرد که چگونه مغز، هورمونها و نیازهای عاطفی، تجربه و احساس دو جنس را از یک عمل مشترک، یعنی رابطه جنسی، به دو دنیای متفاوت تبدیل میکند. هدف نهایی، ارائه یک نقشه راه برای درک بهتر شریک زندگیتان و ساختن پلی محکمتر بر روی شکافهای جنسیتی است تا بتوانید به یک رابطه سالم و پایدار دست یابید.
یکی از بنیادیترین تفاوتهایی که در تحقیقات روانشناسی به آن اشاره میشود، اولویتبندی متفاوت زنان و مردان در مورد ارتباط عاطفی و فیزیکی است. برای بسیاری از زنان، رابطه جنسی اوج یک صمیمیت عاطفی است که از قبل ساخته شده. به عبارت دیگر، احساس امنیت، اعتماد، عشق و محبت، پیشنیاز اصلی برای برانگیختگی و تمایل جنسی است. مغز زنانه به گونهای تکامل یافته که صمیمیت و رابطه را به بقای خود و فرزندانش مرتبط میداند، بنابراین رابطه جنسی اغلب به عنوان ابزاری برای تقویت و تأیید این پیوند عاطفی دیده میشود.
در مقابل، برای بسیاری از مردان، رابطه جنسی خود میتواند مسیری برای رسیدن به صمیمیت عاطفی باشد. در حالی که زنان اغلب نیاز دارند ابتدا احساس نزدیکی کنند تا به رابطه جنسی تمایل پیدا کنند، مردان ممکن است از طریق رابطه جنسی احساس نزدیکی و اتصال عاطفی را تجربه کنند. این به معنای عدم اهمیت احساسات برای مردان نیست، بلکه ترتیب و اولویتها متفاوت است. برای مردان، عمل فیزیکی میتواند دروازهای برای آسیبپذیری عاطفی و ابراز احساساتی باشد که شاید در حالت عادی برایشان دشوارتر است.

مطالعات تصویربرداری مغزی (fMRI) نشان دادهاند که مغز زنان و مردان در طول تحریک و تجربه جنسی به شکل متفاوتی فعال میشود. در مغز زنان، هنگام ارگاسم، بخشهای وسیعتری نسبت به مردان فعال میشوند. نکته جالب توجه این است که آمیگدال (ناحیه مرتبط با ترس و اضطراب) و قشر پیشپیشانی (مرتبط با قضاوت و منطق) در مغز زنان هنگام رابطه جنسی، به شرط وجود احساس امنیت و اعتماد، فعالیت کمتری از خود نشان میدهند. این "خاموشی موقت" به زن اجازه میدهد تا کنترل را رها کرده و تجربهای عمیقتر و همهجانبهتر داشته باشد.
در سوی دیگر، در مغز مردان، مراکز بینایی به شدت تحریکپذیرتر هستند و این یکی از دلایلی است که محرکهای بصری برای آنها اهمیت بیشتری دارد. همچنین، مسیر پاداش دوپامینرژیک در مغز مردان به شکل مستقیمتری با رابطه جنسی فعال میشود و آن را به یک تجربه هدفمند و متمرکز بر لذت فیزیکی تبدیل میکند. این تفاوتهای عصبی توضیح میدهد که چرا پیشنوازی طولانی و تحریک روانی برای زنان اهمیت حیاتی دارد، در حالی که مردان ممکن است سریعتر به سمت تحریک فیزیکی مستقیم متمایل شوند.
هورمونها نقش کلیدی در شکلدهی به احساسات و تمایلات جنسی ما ایفا میکنند. تستوسترون که به عنوان هورمون اصلی جنسی مردانه شناخته میشود (اگرچه در زنان نیز وجود دارد)، مستقیماً با میزان میل جنسی یا لیبیدو در ارتباط است. سطح بالاتر این هورمون در مردان باعث میشود که آنها به طور میانگین افکار جنسی مکررتر و تمایل خودانگیختهتری برای برقراری رابطه داشته باشند. این هورمون، میل به رابطه جنسی را بیشتر به سمت یک نیاز بیولوژیکی و فیزیکی سوق میدهد.
در مقابل، اکسیتوسین که به "هورمون عشق" یا "هورمون آغوش" معروف است، در هر دو جنس ترشح میشود اما تأثیرات آن بر روان زنانه عمیقتر است. این هورمون پس از ارگاسم به مقدار زیادی در بدن زنان آزاد میشود و احساس وابستگی، پیوند عاطفی و صمیمیت را به شدت تقویت میکند. به همین دلیل است که بسیاری از زنان پس از رابطه جنسی، تمایل زیادی به در آغوش گرفتن، صحبت کردن و تداوم صمیمیت دارند. این هورمون پیوند بین رابطه جنسی و وابستگی عاطفی را در مغز زن محکمتر میکند و توضیح میدهد که چرا رابطه جنسی بدون احساسات میتواند برای بسیاری از زنان گیجکننده یا حتی ناخوشایند باشد.
نمیتوان تأثیر قدرتمند جامعه و فرهنگ را در شکلدهی به نگرش جنسی نادیده گرفت. از کودکی، به پسران و دختران پیامهای متفاوتی در مورد جنسیت و روابط داده میشود. به پسران اغلب آموزش داده میشود که فعال، آغازگر و حتی تا حدی تهاجمی باشند و موفقیت جنسی بخشی از هویت مردانه آنها تلقی میشود. این فشار اجتماعی میتواند منجر به اضطراب عملکرد و تمرکز بیش از حد بر جنبه فیزیکی رابطه شود و ابراز آسیبپذیری عاطفی را برایشان دشوار سازد.
از طرف دیگر، زنان اغلب با پیامهای متناقضی روبرو هستند. از یک سو، از آنها انتظار میرود که جذاب و مطلوب باشند، و از سوی دیگر، ابراز مستقیم تمایلات جنسی ممکن است با برچسبهای منفی همراه شود. جامعه معمولاً زنان را به سمت روابط متعهدانه و مبتنی بر عشق سوق میدهد و رابطه جنسی را در این چارچوب تعریف میکند. این "اسکریپتهای فرهنگی" باعث میشود که زنان تمایلات جنسی خود را بیشتر در قالب عشق و صمیمیت ابراز کنند، در حالی که مردان آن را به عنوان یک نیاز مستقلتر میبینند.
تفاوت احساس زنان و مردان نسبت به رابطه جنسی یک واقعیت پیچیده و چندوجهی است که از بیولوژی محض فراتر میرود. این تفاوتها نتیجه یک تعامل پویا بین هورمونها (تستوسترون و اکسیتوسین)، ساختار و عملکرد مغز، نیازهای روانشناختی متفاوت برای پیوند عاطفی، و فشارهای ریشهدار فرهنگی و اجتماعی است. به طور خلاصه، در حالی که مردان (به طور کلی) ممکن است رابطه جنسی را به عنوان یک نیاز فیزیکی اولیه و راهی برای ایجاد صمیمیت ببینند، زنان (به طور کلی) صمیمیت عاطفی را پیشنیاز اصلی برای لذت و تمایل جنسی میدانند.
مهمترین پیام این است که هیچ یک از این دیدگاهها "درست" یا "غلط" نیست. درک این تفاوتها کلید اصلی برای ارتباط مؤثر، همدلی و ساختن یک رابطه جنسی سالم و رضایتبخش برای هر دو طرف است. وقتی زوجین این تفاوتها را بپذیرند و برای درک دنیای درونی یکدیگر تلاش کنند، میتوانند پلی از تفاهم بسازند که نه تنها زندگی جنسی آنها، بلکه کل رابطه عاطفیشان را غنیتر و عمیقتر میکند.
برای مشاهدهی مطالب بیشتر حوزهی دانستنی های جنسی و زناشویی اینجا کلیک کنید