بمب خنده ویژه روز دختر| محبوبترین شخصیتهای داستانی بچه‌های دهه شصتی در جوکر 2/ چقدر زیبای خفته بودن به نعیمه نظام دوست میاد!😄

  سه شنبه، 09 اردیبهشت 1404
بمب خنده ویژه روز دختر| محبوبترین شخصیتهای داستانی بچه‌های دهه شصتی در جوکر 2/ چقدر زیبای خفته بودن به نعیمه نظام دوست میاد!😄
ساعد نیوز: در ادامه با سکانس خاطره انگیز و خوش انرژی قسمت 6 فینال بانوان جوکر2 همراه ما باشید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعد نیوز، یکی از چالش هایی که احسان علیخانی در قسمت 6 فینال بانوان رو کرد این بود که هر یک از بانوان باید در نقش یکی از دختران کتاب داستان های معروف دهه شصت در مقابل روانشناس حاضر میشدند و از فشاهرهای زندگیشون صحبت میکردند. سوسن پرور در این چالش در نقش خودش بعنوان دختر ایرانی ظاهر شد. صحبتهای این گروه با هم و با روانشناس لحظات بانمک و جالبی را به یادگار گذاشت که در ویدیو دیدید. در ادامه مرور کوتاهی داریم بر این داستانهایی که روزی محبوبترین کتابهای کتابخانه کوچک هر بچه دهه شصتی بودند.

1- کتاب بینوایان؛ داستان بی‌انتهای فقر و عشق

کتاب بینوایان

شخصت اصلی دختر: کوزت

کتاب بینوایان، اثر بی‌نظیر ویکتور هوگو، از رمان‌هایی است که هر بار خواندنش حرف‌هایی تازه برای گفتن دارد و هر بار نیز احساسات مخاطبش را بر می‌انگیزد. ویکتور هوگو مهم‌ترین مقطع تاریخ فرانسه را در رمانی با شخصیت‌های زنده به تصویر کشیده است. نگاه‌ها و نفس‌های ژان وارژان و رنجیدگی و شوریدگی کوزت را می‌شود در سطرسطر کتاب حس کرد.

از این اثر بی‌نظیر فیلم‌ها و تئاترهای اقتباسی زیادی ساخته شده‌ است. ویکتور هوگو در بینوایان (Les Miserables) به تشریح بی‌ عدالتی‌های اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه می‌پردازد، همان عوامل و محرک‌های اجتماعی که منجر به سقوط ناپلئون سوم شد. انحصار توزیع قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتی که از مشکلات جامعه فرانسه کاملا بی‌اطلاع بودند، بی‌نوایان تصویر راستین سیمای مردم فرانسه در قرن نوزدهم است. چهره چند قهرمان در بی‌نوایان برجسته‌تر ترسیم شده‌ است.

ویکتور هوگو (Victor Hugo) شاعر و داستان‌نویس در سال 1802 میلادی به دنیا آمد. معروف‌ترین رمان‌های او گوژپشت نتردام و بینوایان هستند. کتاب‌های او بازگوکنندۀ تاریخ فرانسه در زمان امپراتوری ناپلئون و پس از آن است. او علاوه بر نویسندگی، سال‌ها در مشاغل سیاسی و مجلس حضور داشت.

هوگو به دلیل داشتن عقاید آزادی‌خواهانه و حمایت از محرومان جامعه، همواره مورد خشم سران حکومتی بود و با وجود سانسور، تهدید و تبعید هرگز از آرمان‌های خود دست نکشید. او به همین دلیل سال‌های بسیاری را در تبعید گذراند. کتاب بینوایان و بسیاری آثار دیگر را در همین دوران نوشت؛ او دربارۀ بینوایان گفته ‌است: «من این کتاب را برای همۀ آزادی‌خواهان جهان نوشته‌ام.» ویکتور هوگو در سال 1885 در پاریس درگذشت.

در بخشی از کتاب بینوایان می‌خوانیم:

در ساعات پایانی روز دوم فرار، پس از سی‌وشش ساعت گرسنگی و بی‌خوابی دوباره دستگیر شد و دادگاه او را به سه سال زندان محکوم کرد که هشت سال به درازا کشید، چون ژان والژان بار دیگر در ششمین سال فرار کرد. ولی نگهبان‌ها موقع حضور و غیاب از فرارش باخبر شدند و مردم هم او را زیر تیرکِ یک کشتی در ساحل دیدند. او در برابر نگهبان‌های زندان مقاومت کرد و طبق قانون، به جرم فرار و مقاومت به پنج سال زندان دیگر محکوم شد. ده سال در زندان بود که برای سومین‌بار اقدام به فرار کرد و این‌بار هم دستگیر و به سه سال زندان دیگر محکوم شد. بالاخره پس از نوزده سال در اکتبر سال 1815 از زندان آزاد شد. نوزده سال زندان برای شکستن پنجرۀ نانوایی و دزدیدن یک قرص نان!

ژان والژان گریان و لرزان وارد زندان شد و عبوس و سنگدل از آن بیرون آمد. چه بر سر این شخص آمده بود؟

اینک او کینۀ جامعه را به دل گرفته بود چون جامعه را مسئول سرنوشت شوم خود می‌دانست. ژان والژان هرچند بی‌سواد بود اما فرد نادانی نبود. در اوج فلاکت و بدبختی، درک و فهمش بالا رفته بود. زیر ضربه‌ها و شکنجه‌های زندان، زیر زنجیرها، در خستگی و بی‌توانی، زیر آفتاب سوزان زندان، روی تخت سفت و زمخت، زندانیِ محکوم به اعمال شاقه، در همه‌حال او در خود فرو رفته بود و می‌اندیشید.

او در درون خودش دادگاهی تشکیل داد و خودش را قضاوت کرد. فهمید بی‌گناهی نیست که ناعادلانه مجازات شده باشد و مرتکب عمل ناپسند و قابل سرزنشی شده است. شاید اگر از نانوا درخواست می‌کرد قرصی نان به او بدهد، نانوا می‌پذیرفت. در هر حال بهتر بود که صبر می‌کرد. اما آیا می‌توان در برابر گرسنگی صبور بود؟

بعد از خودش پرسید آیا فقط خودش در این ماجرا مقصر بوده؟ مگر او کار پرمشقت انجام نمی‌داد و از کار برکنار نشد؟ مگر زحمت نمی‌کشید اما دیگر چیزی برای خوردن نداشت؟ اگر اشتباهش مجازاتی چنین شدید و بی‌رحمانه نداشت، چه می‌شد؟ آیا رفتار قدرتمندان نسبت به افراد ضعیف موثر نبود؟ آیا جامعه مقصر نیست؟ آیا جرم او مستحق نوزده سال زندان بود؟

ژان والژان این‌ها را از خودش می‌پرسید و بعد جواب می‌داد. او قضاوت می‌کرد و جامعه را محکوم می‌دید.

معرفی کتاب بابا لنگ‌ دراز

کتاب بابا لنگ دراز

شخصت اصلی دختر: جودی ابوت

کتاب بابا لنگ‌ دراز اثر ماندگار و مشهور جین وبستر نویسنده‌ی آمریکایی است. این رمان مجموعه‌ای از نامه‌های دختری جوان به نام جودی آبوت است که برای یک مرد ثروتمند و نیکوکار می‌نویسد.

جروشا آبوت دختر یتیمی است که برخلاف روال عادی پرورشگاه تا 18 سالگی در آن‌جا مانده، اما یکی از خیّرین پرورشگاه او را به دانشگاه می‌فرستد و داستان بابا لنگ‌ دراز در واقع نامه‌های جروشا به این خیّر است. او در این نامه‌ها از روزمرگی‌ها و هیجانات زندگی جدیدش برای او می‌نویسد زندگی‌ که پر از تجربه‌های جدید، لذت‌بخش و توأم با احساسات گوناگون است.

جین وبستر درباره‌ی رمان بابا لنگ دراز (Daddy Long Legs)، جایی ‌در دفتر خاطراتش نوشته بود که نمی‌تواند بی‌احترامی دختران ثروتمند نسبت به دختران فقیر را تحمل کند و همین مسئله باعث نوشتن رمان شد. در واقع می‌توان گفت که این کتاب با احساسات واقعی او آمیخته شده است.

جین وبستر (Jean Webster)، در رمان بابا لنگ دراز علاوه بر جنبه‌های سرگرم کننده به عواطف و احساسات لطیف انسانی مثل بخشش، نوع دوستی، صبر و پایداری و… نیز اشاره می‌کند. جودی آبوت در کتاب بابا لنگ دراز به نوعی طرفدار حقوق زنان در اجتماع و فردی آزادی‌خواه است. این داستان به شیوه‌ای بیان شده که هر فردی، در هر سن و سال، ارتباط خوبی با آن دارد.

در بخشی از کتاب بابا لنگ دراز می‌خوانیم:

بابا لنگ‌ دراز عزیز

دیشب یک خواب خیلی مزخرف دیدم. خواب دیدم که داخل یک کتاب‌فروشی رفتم و فروشنده کتاب جدیدی به نام زندگی‌نامه‌ی جودی آبوت را برایم آورده است. جلد کتاب از جنس پارچه‌ی قرمز بود و عکس یتیم‌خانه جان‌گریر روی جلد آن بود. عکس من در صفحه‌ی اول بود و زیر آن نوشته شده بود ارادتمند واقعی شما. جودی آبوت. اما همین‌ که می‌خواستم بروم صفحه‌ی آخر نوشته‌ی روی سنگ قبر را بخوانم از خواب پریدم. خواب بدی بود. من کم و بیش دیدم که با چه کسی ازدواج می‌کنم و کی‌ می‌میرم. به نظر شما هیجان‌انگیز نیست آدم بتواند داستان زندگی خودش را که یک نویسنده‌ی ماهر بدون کم و کاستی نوشته است بخواند؟ و اگر بخواهید آن را بخوانید یک شرط دارد آن هم این است که شما هرگز آن را فراموش نکنید و با وجود اینکه کاملاً از آینده خبر دارید و هر لحظه می‌دانید قرار است چه اتفاقی بیافتد و حتی می‌دانید که چه زمانی خواهید مرد به زندگی عادی خود ادامه دهید. با این شرایط فکر می‌کنید چند نفر شجاعت خواندن آن را دارند؟ یا چند نفر می‌توانند جلوی کنجکاوی خود را بگیرند و آن را نخوانند؟ با وجود اینکه می‌توانند اگر آن کتاب را بخوانند در ادامه‌ی زندگی هیچ امید و هیجانی وجود نخواهد داشت.

زندگی در بهترین حالت هم بسیار خسته‌ کننده است. بیشتر وقت‌ها فقط می‌خوریم و می‌خوابیم. اما ببینید چقدر بدتر می‌شود اگر بین همین غذا خوردن هم هیچ‌ اتفاق غیر منتظره‌ای رخ ندهد. آه، خدایا! بابا یک ذره جوهر روی کاغذ ریخت ولی من الان صفحه‌ی سوم هستم و نمی‌توانم دوباره از اول شروع کنم.

امسال باز هم زیست‌شناسی داریم. درسِ خیلی شیرینی است. بخش دستگاه گوارش هستیم: نمی‌دانید تصویر روده‌ی یک گربه زیر میکروسکوپ چقدر بامزه است.

معرفی کتاب زیبای خفته

کتاب زیبای خفته

کتاب زیبای خفته اثری از هانس کریستین آندرسن و بازنویسی گریس د. لا. تاچ یکی از داستان‌های محبوب افسانه شاه پریان درباره شاهزاده زیبایی است که در روز تولدش توسط یک پری بدجنس نفرین می‌شود.

موضوع کتاب زیبای خفته چیست؟

در سرزمینی دور پادشاه و ملکه‌ای صاحب فرزند دختری می‌شوند. آن‌ها به مناسبت تولد این دختر جشنی برپا می‌کنند و دوازده پری سرزمین را هم دعوت می‌کنند. هر کسی که به جشن دعوت شده از جمله پری‌ها هدیه‌ای به شاهزاده می‌دهند. قبل از اینکه دوازدهمین پری هدیه خود را بدهد، پری بدجنس دیگری که به جشن دعوت نشده بود، سرزده وارد می‌شود تا هدیه‌اش را به او بدهد. هدیه پری سیزدهم در واقع نفرینی است که باعث می‌شود شاهزاده در روز تولد شانزده سالگی‌اش بمیرد. پادشاه و ملکه بسیار نگران می‌شوند غافل از اینکه هنوز پری دوازدهم هدیه خود را تقدیم نکرده است. او برای خنثی کردن آن نفرین چاره‌ای می‌اندیشد.

زیبای خفته (Sleeping Beauty) نخستین بار با عنوان «زیبای خفته در جنگل» توسط شارل پرو (Charles Perrault) شاعر و داستان سرای فرانسوی و خالق بسیاری از افسانه‌های شاه پریان در سال 1697 خلق شد. شرکت والت دیزنی در سال 1959 انیمیشنی بر اساس این افسانه ساخت.

کتاب زیبای خفته مناسب چه کسانی است؟

خواندن این کتاب به کودکانی که به قصه‌ها و افسانه‌های پریان علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود.

هانس کریستین آندرسن (Hans Christian Andersen) را بیشتر بشناسیم:

او نویسنده، شاعر، نمایشنامه نویس وشاعر ملی دانمارک بود. افسانه‌هایش همچون "جوجه اردک زشت"، "بلبل"، "لباس تازه امپراتور"، "درخت کاج"، "پری دریایی" و "سرباز سربی" از آثار محبوب و کلاسیک کودکان به شمار می‌روند. آندرسن را به عنوان پدر افسانه‌های نو می‌شناسند و حدود 220 داستان تخیلی به نگارش درآورده است که به 150 زبان مختلف ترجمه شده‌ و هم‌چنان میلیون‌ها نسخه از آن‌ها در سراسر دنیا چاپ و منتشر می‌شود. داستان‌های هانس کریستین آندرسن به عنوان داستان‌های پریان معروف است که در فضایی خیال‌انگیز و گاه فانتزی، درونمایه‌هایی اخلاقی را شرح می‌دهد، هرچند برخی از داستان‌های وی رویکردی اجتماعی و واقع‌گرایانه هم دارند.

در بخشی از کتاب زیبای خفته می‌خوانیم:

روز برگزاری جشن، هوا آفتابی بود. پرنسس با اسم برایر رُز نام‌گذاری شد و همه‌ی پری‌ها هدیه‌هایشان را تقدیم کردند.

اولین پری گفت: «دختر زیبایی خواهد شد.»
دومی گفت: «دختر عاقلی می‌شود.»
سومی گفت: «دختر خوب و پسندیده‌ای خواهد شد.»
چهارمی گفت: «دختر مهربانی می‌شود.»

به همین ترتیب پری‌ها هدیه‌هایشان را تقدیم و آرزوهای خوبی برای رُز کردند. همین‌که یازدهمین پری هدیه‌اش را تقدیم کرد ناگهان سالن تاریک شد. نوری در تاریکی دیده شد و جسم کوچک و سیاهی مقابل پادشاه و ملکه ایستاد.

او، پری سیزدهمی بود و فریاد زد: «چرا من به این جشن دعوت نشدم؟»

پری از اینکه به جشن دعوت نشده بود حسابی عصبانی بود و گفت: «تمام پری‌های قلمروی پادشاهی هدیه‌هایشان را تقدیم کردند. خُب این هم هدیه‌ی من برای پرنسس! او در تولد شانزده سالگی دستش را با چرخ ریسندگی می‌بُرد و می‌میرد.»

دوباره هاله‌ی دیگری در سالن دیده و پری غیب شد.

معرفی کتاب سیندرلا

کتاب سیندرلا

کتاب سیندرلا نوشته‌ی والت دیزنی، داستان دخترک فقیر و مهربانی است که پس از سال‌ها گمنامی و بی‌عدالتی به شکوه و کامیابی می‌رسد.

یکی از داستان‌های کهن و ماندگار که بر اساس آن برنامه‌های مختلفی نیز ساخته شده و طرفداران زیادی دارد، داستان سیندرلا است. این داستان کودکانه بیانگر زندگی دختری مهربان و ساده می‌باشد که زندگی‌اش به گونه‌ایی متفاوت می‌گذرد و اتفاقات جالبی در این قصه برای سیندرلا می‌افتد.

هزاران گونه متفاوت از افسانه سیندرلا (Cinderella) در همه‌جای دنیا وجود دارد که محبوب‌ترین آن به قلم نویسنده فرانسوی شارل پرو در سال 1697 میلادی به رشته تحریر درآمده است. به طور کلی واژه «سیندرلا» به معنی کسی است که پس از دورانی از گمنامی و بی‌خبری ناعادلانه، به کامیابی و سرشناسی می‌رسد.

والتر الیاس «والت» دیزنی (Walter Elias "Walt" Disney)، نویسنده این اثر، یک تاجر، کاریکاتوریست، پویانما، تهیه‌ کننده، کارگردان، فیلمنامه‌نویس، کارآفرین و صداپیشه آمریکایی بود. او یکی از چهره‌های سرشناس صنعت انیمیشن آمریکا و سراسر جهان، به عنوان یک نماد بین‌المللی و بشر دوست شناخته شده است که به‌ خوبی در طول فعالیت‌هایش درقرن بیستم همگان او را می‌شناسند. او و برادرش روی اولیور دیزنی (Roy O. Disney) با عنوان غول تجاری هالیوود مشهورند. دیزنی، بنیانگذار محصولات والت دیزنی است که بعدها به یکی از معروف‌ترین و بهترین شرکت‌های تولید فیلم تبدیل و مشهور شد.

کمپانی والت دیزنی در سال 1950 یک فیلم کارتون مشهور بر اساس همین داستان ساخته است.

در بخشی از کتاب سیندرلا می‌خوانیم:

سیندرلا وقتی به اتاقی که برق میزد خیره شد نمی‌توانست آن چیزی را که با چشم‌هایش می‌بیند باور کند. با خوشحالی خندید. او دوستانش را نگاه می‌کرد، که دزدکی از مخفیگاه‌هایشان بیرون می‌آیند تا توضیح دهند. سیندرلا فریاد زد:

- حالا می‌تونم به هفته بازار برم!
و از آن موجودات کوچولو تشکر کرد. موشی خندید و گفت:
- امیدوارم همان‌قدر که به ما خوش گذشت به تو هم خوش بگذره!
سیندرلا گفت: اوه، امیدوارم، حتما!


برای خواندن شعر و داستانهای بیشتر اینجا کلیک کنید.

4 دیدگاه


  دیدگاه ها
بازدیدکننده
3 هفته پیش

این قسمت از جوکر، بدترین قسمتی بود که میشد دید. به نظر من که زنها مناسب اجرای جوکر نبودند
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها