اشعار خواندنی؛ شاهنامه فردوسی: ضحاک - بخش 2؛ چو از روزگارش چهل سال ماند / متن صوتی و معنی اشعار

  یکشنبه، 28 بهمن 1403 ID  کد خبر 425376
اشعار خواندنی؛ شاهنامه فردوسی: ضحاک - بخش 2؛ چو از روزگارش چهل سال ماند / متن صوتی و معنی اشعار
ساعدنیوز: در این بخش از مطالب فرهنگ و هنر ساعدنیوز اشعار کهن و شیرین شاهنامه فردوسی بخش آغاز کتاب را مطالعه می کنید همراه ما باشید. فردا منتظر بخش بعدی شاهنامه باشید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر سرویس ساعدنیوز، یکی از بزرگ‌ترین حماسه‌های منظوم جهان، کتاب شاهنامه فردوسی، اثر ابوالقاسم فردوسی است. این اثر شامل حدود 50,000 تا 61,000 بیت است و به اساطیر، حماسه‌ها و تاریخ ایران از آغاز، تا حمله‌ی اعراب می‌پردازد. شاهنامه در سه بخش اسطوره‌ای، پهلوانی و تاریخی نگاشته شده و تأثیر عمیقی بر فرهنگ و ادبیات کهن فارسی داشته است. این کتاب به بسیاری از زبان‌های زنده‌ی جهان نیز ترجمه شده است.

درباره‌ی کتاب شاهنامه فردوسی

یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آثار ادبیات کهن فارسی و یکی از شاهکارهای حماسی جهان، کتاب شاهنامه فردوسی (Shahnameh) است که توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی (Ferdowsi)، شاعر بزرگ ایرانی، در حدود هزار سال پیش سروده شده است. شاهنامه به معنای «کتاب شاهان» است و داستان‌های آن به تاریخ و اساطیر ایران باستان می‌پردازد. این اثر عظیم که بیش از 50,000 بیت شعر را در بر می‌گیرد، به زبان فارسی دری نوشته شده است.

نکوداشت‌های کتاب شاهنامه فردوسی

  • محمدعلی فروغی، شاهنامه فردوسی را از گران‌قدرترین و بزرگ‌ترین آثار موجود در تاریخ ادبیات فارسی می‌دانست و معتقد بود که این اثر نه‌تنها هویت ملی ایرانیان را زنده نگاه داشته، بلکه زبان فارسی را نیز از فراموشی نجات داده است. او فردوسی را به خاطر زنده نگاه داشتن تاریخ ملی و ادبیات کهن فارسی، بسیار مورد تقدیر قرار می‌داد.

  • محمدتقی بهار بر این باور بود که ابوالقاسم فردوسی با شاهنامه‌ی خود، قدرت وعزت‌نفس را به ایرانیان بازگرداند. او معتقد بود که این اثر، ریشه‌ی ایرانیان را قوی و آنان را در راه مردی، مردانگی و غیرت استوار ساخته است.

  • مجتبی مینوی معتقد بود که زبان فارسی وسیله‌ای برای استحکام اتحاد و ارتباط ایرانیان است و شاهنامه فردوسی این زبان را چنان غنی و محکم کرده که از فراموشی و نابودی در امان مانده است. او بر این باور بود که شاهنامه، نقش مهمی در حفظ و تقویت هویت ملی ایرانیان ایفا کرده است.

  • حبیب یغمایی بر این باور بود که اگر تمام ثروت ایران از عصر غزنوی تاکنون در یک کفه‌ی ترازو قرار گیرد و شاهنامه فردوسی در کفه‌ی دیگر، شاهنامه ارزش بالاتری خواهد داشت. او معتقد بود که این اثر ارزش و اهمیت بی‌نظیری دارد که با هیچ ثروتی قابل مقایسه نیست و جایگاه ویژه‌ای در تاریخ و فرهنگ ایران دارد.

  • بدیع الزمان فروزانفر، فردوسی را به‌خاطر اخلاق شایسته و پاکی سخن، برتر از دیگر شعرا می‌دانست. او معتقد بود که فردوسی وطن‌پرست بوده و به ایران، عشق بسیاری داشته است. این عشق و شور در آثار او آشکار است و نشان‌دهنده‌ی تعهد و وفاداری این شاعر به میهن و فرهنگ ایرانی است. فروزانفر بر این باور بود که ابوالقاسم فردوسی با شاهنامه‌ی خود، ارزش‌های والای انسانی و ملی را به نسل‌های آینده منتقل کرده است.

شاهنامه فردوسی: ضحاک - بخش 2



فایل صوتی شاهنامه فردوسی؛ ضحاک - بخش 2


خلاصه شاهنامهٔ فردوسی ضحاک - بخش 2؛ چو از روزگارش چهل سال ماند

هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از ضحاک، پادشاهی ستمگر، روایت می‌شود که در خوابش به او خبری ترسناک داده می‌شود. او خواب می‌بیند که سه جنگجو در جنگی سخت با او روبه‌رو می‌شوند. این جنگجویان یکی شاه و دو نفر دیگر از مردان جنگی هستند. ضحاک در خواب متوجه می‌شود که باید از دشمنانش بترسد و به وسوسه‌هایی از طرف ارنواز، همسرش، گوش می‌دهد. ارنواز به او یادآوری می‌کند که او دارای قدرت زیادی است و نباید از جانش بترسد، چراکه همه‌ی دنیای زیر دست اوست.

در ادامه، ارنواز به او پیشنهاد می‌دهد که باید با موبدان و اخترشناسان مشورت کند تا بداند چه بر سر او خواهد آمد. ضحاک متوجه می‌شود که شرایطی به وجود خواهد آمد که فرمانروایی‌اش به چالش کشیده خواهد شد. سپس، یکی از موبدان با زبانی تند به او می‌گوید که هر کس با نیکی رفتار نکند، سرانجامی بد خواهد داشت. او به ضحاک هشدار می‌دهد که نباید برتری خود را از دست بدهد و اشاره‌ای به فرزند فریدون دارد که روزی به قدرت خواهد رسید.

در نهایت، ضحاک از این خواب و پیشگویی‌ها ترسیده و آشفته می‌شود و به جستجوی نشانه‌ها و چاره‌هایی برای حفظ و تقویت قدرتش می‌پردازد.

برگردان به زبان ساده

# چو از روزگارش چهل سال ماند

نگر تا به سر برش یزدان چه راند

هوش مصنوعی: وقتی چهل سال از عمر او گذشت، ببین که سرنوشتش را خداوند چگونه رقم می‌زند.

# در ایوان شاهی شبی دیر یاز

به خواب اندرون بود با ارنواز

هوش مصنوعی: در شب، در ایوان کاخ، کسی با ناز و لطافت خوابیده بود.

# چنان دید کز کاخ شاهنشهان

سه جنگی پدید آمدی ناگهان

هوش مصنوعی: ناگهان متوجه شد که از کاخ پادشاهان، سه جنگجو ظاهر شدند.

# دو مهتر یکی کهتر اندر میان

به بالای سرو و به فرّ کیان

هوش مصنوعی: دو رفیق بزرگ و با اهمیت، در کنار یک نفر کمتر شناخته شده، در میان درختی بلند و به زیبایی و شکوه سلطنتی ایستاده‌اند.

# کمر بستن و رفتن شاهوار

به چنگ اندرون گُرزهٔ گاوسار

هوش مصنوعی: آماده شدن و عزیمت کردن با قامت شاهانه به درون دشت گاوها.

# دمان پیش ضحاک رفتی به جنگ

نهادی به گردن برش پالهنگ

هوش مصنوعی: در گذشته به جنگ با ضحاک رفتی و شجاعانه شمشیر زدی، سنگینی کار را بر دوش خود احساس کردی.

# همی تاختی تا دماوند کوه

کشان و دوان از پس اندر گروه

هوش مصنوعی: تو همچنان به سوی دماوند می‌تازی، به‌طوریکه چون کوهی کشیده و دوان به دنبال تو می‌آیند.

# بپیچید ضحاک بیدادگر

بدرّیدش از هول گفتی جگر

هوش مصنوعی: ضحاک بیدادگر در وحشت و ترس به خود می‌پیچد و به قدری می‌لرزد که گویی دلش از شدت ترس می‌شکند.

# یکی بانگ بر زد به خواب اندرون

که لرزان شد آن خانهٔ صدستون

هوش مصنوعی: کسی در خواب فریاد زد و ناگهان آن خانهٔ بزرگ و عظیم که دارای صد ستون بود، به لرزه درآمد.

# بجَستند خورشید رویان ز جای

از آن غلغل نامور کدخدای

هوش مصنوعی: خورشید طلایی و زیبا از جا برخاست و به خاطر صدای معروف و محبوب کدخدا، جلوه‌گری کرد.

# چنین گفت ضحاک را ارنواز

که شاها چه بودت نگویی به راز

هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که شخصی به ضحاک می‌گوید: "ای پادشا، چرا رازی را با ما در میان نمی‌گذاری؟" به نوعی از او خواسته می‌شود که از افکار و احساسات درونی‌اش سخن بگوید و اسرارش را فاش کند.

# که خفته به آرام در خان خویش

بر این سان بترسیدی از جان خویش

هوش مصنوعی: کسی که در خانه‌اش به آرامی خوابیده، از جان خود می‌ترسد.

# زمین هفت کشور به فرمان تو است

دد و دام و مردم به پیمان تو است

هوش مصنوعی: هفت کشور زیر نظر تو هستند و همه‌ی حیوانات و انسان‌ها با تو پیمان دارند.

# به خورشید رویان جهاندار گفت

که چونین شگفتی بشاید نهفت

هوش مصنوعی: به کسانی که به نور و درخشش زندگی سر و کار دارند، گفته شد که چنین شگفتی و عجیبی را نباید پنهان کرد.

# که گر از من این داستان بشنوید

شودتان دل از جان من ناامید

هوش مصنوعی: اگر شما این داستان را از من بشنوید، دل‌تان از زندگی‌ام ناامید خواهد شد.

# به شاه گرانمایه گفت ارنواز

که بر ما بباید گشادنت راز

هوش مصنوعی: به شاه با ارزش گفتند که باید راز دل را برای ما بگشایی.

# توانیم کردن مگر چاره‌ای

که بی‌چاره‌ای نیست پتیاره‌ای

هوش مصنوعی: ما می‌توانیم کاری کنیم، مگر اینکه راه‌حلی پیدا کنیم، چون در این وضعیت راهی جز بی‌چاره بودن وجود ندارد.

# سپهبد گشاد آن نهان از نهفت

همه خواب یک یک بدیشان بگفت

هوش مصنوعی: سپهبد رازهایی را که در دل داشت، به وضوح برای همه فاش کرد و به هر یک از آن‌ها گفت که در خواب هستند.

# چنین گفت با نامور ماهروی

که مگذار این را ره چاره جوی

هوش مصنوعی: او به زیبا روی مشهور گفت: این را نادیده نگیر و به دنبال راه حلی برای آن نباش.

# نگین زمانه سر تخت تو است

جهان روشن از نامور بخت تو است

هوش مصنوعی: زمانه به تو به عنوان بهترین و برجسته‌ترین فرد ارج می‌نهد و دنیا به نور و شهرت خوشبختی‌ات روشن شده است.

# تو داری جهان زیر انگشتری

دد و مردم و مرغ و دیو و پری

هوش مصنوعی: تو می‌دانی که تمام عالم در دست توست، چه دد و انسان، چه پرندگان، دیوان و پری‌ها.

# ز هر کشوری گِرد کن مهتران

از اخترشناسان و افسونگران

هوش مصنوعی: از هر سرزمینی، بزرگ‌ترها و کارشناسان نجوم و جادوگران را جمع‌آوری کن.

# سخن سربه‌سر موبدان را بگوی

پژوهش کن و راستی بازجوی

هوش مصنوعی: به گفتگو و مشورت با دانشمندان و پیشوایان بپردازید و در هر مورد با دقت جستجو کرده و حقیقت را بیابید.

# نگه کن که هوش تو بر دست کیست

ز مردم شمار ار ز دیو و پریست

هوش مصنوعی: به اطراف نگاه کن و ببین که قدرت تفکر و درک تو در دست چه کسی است. اگر می‌خواهی از میان مردم، تفاوتی میان انسان و موجودات خیالی یا شیطانی ببینی، به دقت توجه کن.

# چو دانسته شد چاره ساز آن زمان

به خیره مترس از بد بدگمان

هوش مصنوعی: وقتی که راه حل مشکل را پیدا کردی، نگران نباش و از بدگمانی دیگران ترسی به دل راه نده.

# شه پر منش را خوش آمد سخن

که آن سرو سیمین برافگند بن

هوش مصنوعی: کسی که دارای شخصیت و بزرگی است، از گفت‌وگو لذت می‌برد، زیرا او مانند سرو زیبا و بلند قامت است که درختان دیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

# جهان از شب تیره چون پرّ زاغ

همانگه سر از کوه بر زد چراغ

هوش مصنوعی: جهان در تاریکی شب مانند یک زاغ سیاه است، اما به یکباره چراغی در بالای کوه روشن می‌شود.

# تو گفتی که بر گنبد لاژورد

بگسترد خورشید یاقوت زرد

هوش مصنوعی: تو اشاره کردی که خورشید زرد رنگی مانند یاقوت بر روی گنبدی آبی رنگ می‌درخشد.

# سپهبد به هر جا که بد موبدی

سخن دان و بیداردل بخردی

هوش مصنوعی: سردار در هر مکانی به دنبال کسی است که آگاه و دانا باشد و دلش روشن و هوشیار باشد.

# ز کشور به نزدیک خویش آورید

بگفت آن جگر خسته خوابی که دید

هوش مصنوعی: از دیاری دور به نزد خود بیاورید، زیرا او گفت آن دل شکانده که خوابی را دیده است.

# نهانی سخن کردشان آشکار

ز نیک و بد و گردش روزگار

هوش مصنوعی: آنها در خفا با یکدیگر صحبت کردند و به وضوح درباره خوبی و بدی و تغییرات روزگار گفتند.

# که بر من زمانه کی آید بسر

که را باشد این تاج و تخت و کمر

هوش مصنوعی: چند وقتی است که به من فکر می‌کنم، چه زمانی این مشکلات از سرم برداشته می‌شود و چه کسی کاخ و قدرت و این مقام را خواهد داشت.

# گر این راز با من بباید گشاد

و گر سر به خواری بباید نهاد

هوش مصنوعی: اگر لازم باشد این راز را با من در میان بگذاری، و اگر هم باید به خاطر آن خود را به ذلت بیفکنم، من آماده‌ام.

# لب موبدان خشک و رخساره تر

زبان پر ز گفتار با یکدگر

هوش مصنوعی: لب‌های موبدان کم‌جان است و چهره‌شان درخشان، اما زبانشان پر از صحبت و گفت‌وگو با یکدیگر است.

# که گر بودنی باز گوییم راست

به جانست پیکار و جان بی‌بهاست

هوش مصنوعی: اگر قرار باشد که چیزی وجود داشته باشد، باید به وضوح بگوییم که جنگیدن برای جان ارزش دارد و جان هیچ ارزشی ندارد.

# و گر نشنود بودنی‌ها درست

بباید هم اکنون ز جان دست شست

هوش مصنوعی: اگر نمی‌شنود که چگونه هستی‌ها واقعیت دارند، باید همین حالا از جان و زندگی خود دست بکشد.

# سه روز اندر این کار شد روزگار

سخن کس نیارست کرد آشکار

هوش مصنوعی: سه روز در این کار زمان سپری شد و هیچ‌کس جرأت نکرد که موضوع را علنی کند.

# به روز چهارم برآشفت شاه

بر آن موبدان نماینده راه

هوش مصنوعی: در روز چهارم، شاه به شدت بر افروخته شد و بر آن موبدی که نماینده راه بود، خشمگین گردید.

# که گر زنده‌تان دار باید بسود

و گر بودنی‌ها بباید نمود

هوش مصنوعی: اگر می‌خواهید زنده باشید و زندگی کنید، باید به دنبال نیکی و سودمند بودن باشید و اگر هم در زندگی می‌خواهید وجود داشته باشید، باید خود را به نمایش بگذارید.

# همه موبدان سرفگنده نگون

پر از هول دل، دیدگان پر ز خون

هوش مصنوعی: همه روحانیان با سرهای پایین و دل‌های پر از ترس، چشمان‌شان پر از اشک و خون بود.

# از آن نامداران بسیار هوش

یکی بود بینادل و تیزگوش

هوش مصنوعی: از میان شخصیت‌های برجسته و باهوش، یکی بود که هم بینش عمیق داشت و هم گوش تیزی برای شنیدن و درک مسائل.

# خردمند و بیدار و زیرک به نام

کز آن موبدان او زدی پیش گام

هوش مصنوعی: شخصی که عقل و آگاهی دارد و هوشیار است، با نامی شناخته می‌شود که به وسیله آن، از دیگران پیشی می‌گیرد.

# دلش تنگ‌تر گشت و ناباک شد

گشاده زبان پیش ضحاک شد

هوش مصنوعی: دلش بیشتر تنگ شد و ناامید گشت، و زبانش در برابر ضحاک باز شد.

# بدو گفت پردخته کن سر ز باد

که جز مرگ را کس ز مادر نزاد

هوش مصنوعی: به او گفت که از باد سر خود را بپوشان، زیرا هیچ‌کس جز مرگ از مادر به دنیا نیامده است.

# جهاندار پیش از تو بسیار بود

که تخت مهی را سزاوار بود

هوش مصنوعی: بدان که پیش از تو شخصیت‌های بسیاری بودند که شایسته‌ی سلطنت و رهبری بودند و تاج و تختی که تو اکنون در آن نشسته‌ای، برای آن‌ها نیز مناسب بود.

# فراوان غم و شادمانی شمرد

برفت و جهان دیگری را سپرد

هوش مصنوعی: غم و شادی زیادی را تجربه کرد و در نهایت به دنیای دیگری منتقل شد.

# اگر بارهٔ آهنینی به پای

سپهرت بساید نمانی به جای

هوش مصنوعی: اگر فشاری سنگین بر دوش تو باشد، دیگر نمی‌توانی در جایی ثابت بمانی.

# کسی را بود زین سپس تخت تو

به خاک اندر آرد سر و بخت تو

هوش مصنوعی: کسی وجود دارد که بعد از تو، مقام و جایگاه تو را به زمین می‌زند و شایستگی و بخت تو را از بین می‌برد.

# کجا نام او آفریدون بود

زمین را سپهری همایون بود

هوش مصنوعی: آفریدون نامی است که در آن زمان زمین را به عنوان مکانی با شکوه و فرخنده معرفی می‌کند.

# هنوز آن سپهبد ز مادر نزاد

نیامد گه پرسش و سرد باد

هوش مصنوعی: هنوز آن فرمانده بزرگ به دنیا نیامده است که زمان پرسش و خبرهای سرد فرا برسد.

# چو او زاید از مادر پرهنر

به سان درختی شود بارور

هوش مصنوعی: زمانی که او از مادر با هنر متولد می‌شود، مانند درختی بارور و پربار می‌شود.

# به مردی رسد بر کشد سر به ماه

کمر جوید و تاج و تخت و کلاه

هوش مصنوعی: مردی به اهداف بلندی دست پیدا می‌کند و برای رسیدن به آنها تلاش می‌کند. او به دنبال افتخارات و موقعیت‌های بالا است و در پی کسب مقام و قدرت می‌باشد.

# به بالا شود چون یکی سرو برز

به گردن برآرد ز پولاد گُرز

هوش مصنوعی: به سوی بالا می‌رود مانند یک درخت سرو، و مانند یک گرز از جنس فولاد، بر گردن خود می‌افزاید.

# زند بر سرت گُرزهٔ گاوسار

بگیردت زار و ببنددت خوار

هوش مصنوعی: اگر گرز گاوسار بر سرت فرود آید، به زودی زار می‌زنی و به حالت ذلت و خاری درمی‌افتی.

# بدو گفت ضحاک ناپاک دین

چرا بنددم از منش چیست کین

هوش مصنوعی: ضحاک به او گفت: ای ناپاک، چرا از من دشنام می‌دهی؟ راز کینه‌ت چیست؟

# دلاور بدو گفت گر بخردی

کسی بی‌بهانه نسازد بدی

هوش مصنوعی: جوانمرد به او گفت: اگر کسی عاقل و خردمند باشد، بدون دلیل به بدی نمی‌پردازد.

# برآید به دست تو هوش پدرش

از آن درد گردد پر از کینه سرش

هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که با تلاش و کوشش تو، پدرش به هوش و آگاهی می‌آید، اما از آن درد و رنجی که دیده، دلش پر از کینه و دشمنی می‌شود.

# یکی گاو برمایه خواهد بدن

جهانجوی را دایه خواهد بدن

هوش مصنوعی: یک گاو برای بچه‌اش خواهد دوشید و کسی که جهان را جستجو می‌کند، به دایه‌ای نیاز دارد.

# تبه گردد آن هم به دست تو بر

بدین کین کِشد گُرزهٔ گاوسر

هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد با کینه و دشمنی به دیگران آسیب برساند، در نهایت خودش نیز دچار خسارت خواهد شد و آسیب خواهد دید.

# چو بشنید ضحاک بگشاد گوش

ز تخت اندر افتاد و ز او رفت هوش

هوش مصنوعی: زمانی که ضحاک این را شنید، گوش خود را باز کرد و از تخت سقوط کرد و از هوش رفت.

# گرانمایه از پیش تخت بلند

بتابید روی از نهیب گزند

هوش مصنوعی: چهره‌ی ارزشمند از بالای تخت درخشش دارد و از تهدید و آسیب دور است.

# چو آمد دل نامور بازجای

به تخت کیان اندر آورد پای

هوش مصنوعی: وقتی دل معروف و دلخواه به جایی می‌رسد، بر تخت پادشاهی قرار می‌گیرد و جایگاه ویژه‌ای پیدا می‌کند.

# نشان فریدون به گرد جهان

همی باز جست آشکار و نهان

هوش مصنوعی: فریدون به صورت آشکار و پنهان در سراسر جهان نشانه‌هایی از خود را جستجو می‌کند.

# نه آرام بودش نه خواب و نه خورد

شده روز روشن بر او لاژورد

هوش مصنوعی: او نه در آرامش بود و نه خوابش می‌برد، روز روشن بر او همچون لاژورد می‌گذشت.


تصاویر نسخه های قدیمی شاهنامه فردوسی

  • فانوس خیال

  • شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو

برای مشاهده دیگر مطالب مرتبط با شاهنامه فردوسی روی لینک کلیک کنید


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
بازدیدکننده
3 ماه پیش

عالی ❤
آفرین
3 ماه پیش

بسیار زیبا سپاسگزارم
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها