به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، سید علی ضیاء کاشانی (زادهٔ 26 شهریور 1364) مجری و تهیهکننده تلویزیون و گوینده رادیو است. وی کار خود را با اجرای برنامه خوشا شیراز در شبکه استانی فارس آغاز کرد و پس از آن به تهران آمد و مجری برنامه نیمروز شد. او پس از اجرای برنامه ویتامین 3 به شهرت رسید.
دیدی گاهی اوقات تو زندگی دل بچه ای از یه چیزی پره قسم میخورم بیشتر از خودش پدر روز و شب غصه اش و میخوره پدر بس که زحمت کشه بودنش توی زندگی مثل تشدید شد پدر صبح زود میره و شب میاد همه عمر برعکس خورشید شد پدر عاشقه عاشق بچه اشه هر اندازه هم بچه دل بشکنه پدر رشته کوه فداکاریه پدر واسه بچه اش نفس میزنه مگه میشه که بچه چیزی بخواد ببینه پدر اما دل دل کنه نمیفهمی تا وقتی بابا نشی محاله پدر بچه اش و ول کنه تفاوت نداره برای پدر بدم باشه بچه عزیزه براش حالا حالا فرض کن یه پدر باشه که تموم خلایق باشن بچه هاش یکی بود که تاریخ مثلش نداشت یکی بود که جز اون کریمی نبود یکی بود همیشه که با بودنش توی دنیا اصلا یتیمی نبود یتیمی یه زخم عمیقه یه درد که درمون میشه با علی فقط کافیه هر جا قلبت گرفت چشات و ببندی بگی یا علی یا علی ببخشید اگه قهر کردم باهات حلالم کن اصلا نفهمیدمت درسته لیاقت ندارم ولی همیشه به چشم پدر دیدمت حلالم کن تو هستی کنار من و می کشم روی اسم هرکی به غیر از تو خط نه روز پدر نیست باید بگن به روز علی روز انسانیت روز انسانیت یتیمی یه زخمه عمیقیه یه درد که درمون میشه با علی فقط کافیه هر جا هستی هر جا قلبت گرفت چشات و ببندی بگی یا علی ببخشید اگه قهر کردم باهات
استاد شهریار در وصف امیرالمومنین علی(علیه السلام) اشعار معروفی از جمله "علی ای همای رحمت" و "یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی" سروده است.
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی
بـابـی انـت و امـّی
گوئیا هیچ نه همی به دلم بوده نه غمّی
بـابـی انـت و امّـی
تو که از مرگ و حیات این همه فخری و مبـاهات
علی ای قبله حاجات
گوئی آن دزد شقی، تیغ نیالوده به سمّــی
بـابـی انـت و امّـی
گوئی آن فاجعه دشت بـلا هیچ نبوده است
در این غم نگشوده است
سینه هیچ شهیـدی نخراشیـده به سُمّی
بـابـی انـت و امّـی
حق اگر جلوه با وجه اتـم کرده در انسان
کان نه سهل است و نه آسان
به خود حق کـه تـو آن جـلوه با وجه اتمـّی
بـابـی انـت و امّـی
منکر عید غدیر خم و آن خطبه و تنزیل
کر و کور است و عزازیل
با کـر و کـور چه عید و چه غدیری و چه خمّی
بـابـی انـت و امـّی
در تولا هم اگر سهو ولایت، چه سفاهت؟
اف بر این شم فقاهت
بی ولای علی و آل چه فقهی و چه شمّی
بـابـی انـت و امـّی
آدمی، جامع جمعیت و مـوجود اتم است
گر به معنای اعم است
تو بهین مظهر انسان، بـه معنای اعمـی
بـابـی انـت و امـّی
تو کم و کیف جهانی و به کمبود تو دنیا
از ثـری تا بـه ثریا
شر و شور است و دگر هیچ، نه کیفی و نه کمّی
بـابـی انـت و امّـی
چون بود آدم کامل غرض از خلقت آدم
پس بـه ذریّه آدم
جـز شمـا مهـد نبوت نبـود چیز مهمّی
بـابـی انـت و امّـی
عاشق توست که مستوجب مدح است و معظّم
منکرت مستحق ذم
وز تو بیگانه نیرزد نه به مـدحی نه بذمّی
بـابـی انـت و امّـی
بی تو ای شیر خدا سبحه و دستار مسلمان
شده بازیچه شیـطان
این چه بوزینه که سرها همه بسته به دمّی
بـابـی انـت و امّـی
لشکر کفر اگر موج زند در همه دنیـا
همه طوفان همه دریا
چه کند با تو که چون صخره صمّا و اصمّی
بـابـی انـت و امّـی
یا علی! خواهمت آن شعشعه تیغ زر افشان
هم بدو کفر سر افشان
بایدم این لمعان دیده، ندانم به چه لمّی
بـابـی انـت و امّـی