به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، رشید کاکاوند (زادهٔ 1346 در نیشابور) دکتر ادبیات فارسی، شاعر، داستاننویس، ترانهسرا، پژوهشگر ادبیات فارسی، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی است. دوره کارشناسی ادبیات را در دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس در دانشگاه آزاد کرج و دکتری ادبیات فارسی را دردانشگاه کردستان در سنندج خوانده و اکنون عضو هیئت علمی و مدرس دانشگاه آزاد کرج است. کاکاوند به تفأل حافظ و قصهگویی نیز معروف است.
در نظربازیِ ما بیخبران حیرانند
من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
جلوهگاهِ رخِ او دیدهٔ من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه میگردانند
عهد ما با لبِ شیریندهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مُفلِسانیم و هوایِ مِی و مُطرب داریم
آه اگر خرقهٔ پشمین به گرو نَسْتانند
وصلِ خورشید به شبپَرِّهٔ اَعْمی نرسد
که در آن آینه صاحبنظران حیرانند
لافِ عشق و گِلِه از یار زَهی لافِ دروغ
عشقبازانِ چُنین، مستحقِ هجرانند
مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار
ور نه مستوری و مستی همه کس نَتْوانند
گر به نُزهَتگَهِ ارواح بَرَد بویِ تو باد
عقل و جان گوهرِ هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم چه شد؟
دیو بُگْریزَد از آن قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشهٔ ما مُغبَچِگان
بعد از این خرقهٔ صوفی به گرو نَسْتانند
غزل شمارهٔ 193
در این شعر، شاعر به بیان تجربههای عاشقانه و جنبههای عاطفی عشق میپردازد. او با اشاره به بیخبری مردم از حقایق عشق و حیرتهای آنها، خود را به عنوان کسی معرفی میکند که به این امور آگاه است. عاقلان به عنوان نقطههای پرگار وجود شناخته میشوند، اما عشق به انسانها میآموزد که در دایره عشق سرگردانند. تصویر زیبای معشوق و رابطه عاشقانه به نوعی ناب و عمیق جا داده شده است. شاعر از عهد خود با عشق و معشوق سخن میگوید و به تضاد زاهدان و عاشقان اشاره میکند. او تأکید میکند که کسانی که از عشق واقعی فاصله میگیرند، مستحق رنجهای جدایی هستند. در نهایت، بایستههای عشق و حقیقت به شکلی عمیق و زیبا جلوهگر میشود و زاهدان و اهل قرآن که فاقد درک صحیح عشقاند، به چالش کشیده میشوند.