حکایت‌های سعدی در گلستان / باب اول در سیرت پادشاهان؛ حکایت شماره 7 + فایل صوتی و نگاهی به نسخه‌های قدیمی

  شنبه، 09 فروردین 1404
ساعدنیوز: در این بخش از مطالب فرهنگ و هنر ساعدنیوز اشعار کهن و شیرین گلستان سعدی باب اول در سیرت پادشاهان؛ حکایت شماره 7 را مطالعه می کنید همراه ما باشید. روزهای زوج منتظر بخش بعدی گلستان سعدی باشید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر سرویس ساعدنیوز، سعدی معلم بی‌چون‌وچرای همه ماست. از همان کودکی با حکایت‌هایش خو گرفته و نکات ریز اخلاقی و آنچه باید باشیم و نباید باشیم را از او فراگرفته‌ایم. ابیات نغز و داستان‌های پرحکمتش بر سر زبان بزرگ‌ترهای ما و حتی نسل پیش از آنها بود و در کوچه و بازار هم نقل او را می‌شنیدیم. گاه حتی اگر پی ضرب‌المثلی را بگیریم به سعدی می‌رسیم که چه ساده اما پرمایه مفهومی را در بیت و یا مصرعی برای ما بازگو کرده است. سعدی نقش پررنگی نه‌تنها در آموزش که در پرورش ما دارد و کیست که وام‌دار این استاد سخن‌پرور نباشد؛ او که بهترین وصف برای آثارش سهلِ ممتنع بودن آنهاست. کافی است اندکی از این آثار را خوانده باشیم تا این وصف دکتر شفیعی کدکنی در باب آثار سعدی که گفته است «آثار سعدی دارای مخاطب انسانی است» برای ما به‌وضوح مشخص شود. سعدی جامع و کاملا انسانی می‌نویسد و آنچه در ابیات و حکایاتش آمده همگی برخاسته از یک زندگی روزمره و قابل‌ادراک برای همه اشخاص است.

جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است.

باب‌های گلستان سعدی

گلستان سعدی علاوه بر دیباچه شامل هشت باب است که «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فواید خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تاثیر تربیت» و «آداب صحبت» نام دارند. حکایات سعدی در حین موجز بودن سرشار از پند هستند. او استاد خلاصه گفتن است و گاه حتی در یک جمله تمام معنا را به خواننده منتقل می‌سازد.

سعدی قصه‌گو!

و این شیوه اوست که حکایاتش را با ابیاتی عجین می‌سازد. گلستان سعدی آمیخته از داستان و حکایت است. اگرچه درون همان داستان‌ها هم گاه پند و اندرزی نهفته است اما سعدی قالب داستان را برای بیان آن موضوع انتخاب کرده است. در کل اما می‌توان گفت که نغز و شیرین بودن آنهاست که سبب شده تا نسل به نسل و دهان‌به‌دهان نقل شوند و تا به امروز ماندگار باشند:

معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علما ناخوب‌تر که علم سلاح جنگ شیطان است و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.

شیوه‌ی روایت در حکایت‌های گلستان سعدی

سعدی در روایت‌هایش در گلستان گاه به شیوه‌ای معمولی و از ابتدا تا انتهای ماجرا پیش می‌رود و در میانه‌ها فرازوفرود دارد و جریان را برای مخاطب خود تعریف می‌کند اما در موارد اندکی به شیوه‌ای هیجان‌انگیزتر اوج ماجرا را در ابتدای آن قرار داده و داستانش را از همان نقطه اوج شروع می‌کند.

ساختار بسیاری از حکایات گلستان سعدی ترکیبی از مسائل اجتماعی و نکات اخلاقی است. او طنز را در قالب این حکایات و روایات ریخته و گاه حتی خواننده را در تمام طول داستان میخکوب می‌کند. سعدی استاد قرار دادن تضادها در مقابل هم و در یک روایت است. به‌خوبی از پس شرح و تفصیل هردو برآمده و به زیبایی هرچه‌تمام‌تر نتیجه‌گیری می‌کند. او از اینکه پند خود را به‌صورت مستقیم به روی مخاطب بیاورد واهمه‌ای ندارد، هرچند گاه اندرزهایش را در لفاف داستان می‌پیچد و همین‌طور که خواننده را پیش می‌برد آنها را در جان او می‌ریزد. استاد سخن مناظره را نیز می‌پسندیده و از این شیوه هم بهره برده است.

سعدی

باب اول در سیرت پادشاهان: حکایت شماره 7

پادشاهی با غلامی عَجَمی در کشتی نشست و غلام، دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده. گریه و زاری درنهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندانکه ملاطفت کردند آرام نمی‌گرفت و عیشِ مَلِک از او مُنَغَّص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی، من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایتِ لطف و کرم باشد.

بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویَش گرفتند و پیشِ کشتی آوردند. به دو دست در سُکّانِ کشتی آویخت. چون برآمد به گوشه‌ای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد؛ پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اوّل محنتِ غرقه شدن ناچشیده بود و قدرِ سلامتِ کشتی نمی‌دانست. همچنین قدرِ عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.

ای سیر تو را نانِ جُوین خوش ننماید

معشوقِ من است آنکه به نزدیکِ تو زشت است

حورانِ بهشتی را دوزخ بود اَعراف

از دوزخیان پرس که اَعراف بهشت است

فرق است میانِ آن که یارش در بر

تا آن که دو چشمِ انتظارش بر در

معنی حکایت شماره 7، باب اول گلستان سعدی

داستان درباره‌ی پادشاهی است که با غلامی عجمی به دریا می‌رود. غلام که هرگز دریا را ندیده، به شدت ترسیده و گریه و زاری می‌کند، که باعث نارضایتی پادشاه می‌شود. در این حین، حکیمی پیشنهاد می‌دهد که غلام را به دریا بیندازند تا تجربه‌ی غرق شدن را بچشد و ارزش سلامت کشتی را درک کند. پس از چند غوطه‌ور شدن، غلام آرام می‌شود و پادشاه می‌فهمد که تنها کسانی می‌توانند عافیت را درک کنند که با مصیبت مواجه شده‌اند. داستان به اهمیت تجربه‌ی درد و رنج برای درک لذت و خوشی در زندگی اشاره دارد.

برگردان به زبان ساده

# پادشاهی با غلامی عَجَمی در کشتی نشست و غلام، دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده. گریه و زاری درنهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندانکه ملاطفت کردند آرام نمی‌گرفت و عیشِ مَلِک از او مُنَغَّص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی، من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایتِ لطف و کرم باشد.

هوش مصنوعی: یک پادشاه با یک غلام بیگانه در یک کشتی نشسته بودند. غلام قبلاً دریا را ندیده بود و تجربه‌ای از سفرهای دریایی نداشت. به همین دلیل، او به شدت ترسیده و دچار وحشت شده بود. هرچه دیگران سعی کردند او را دلداری دهند، نتوانست آرام شود و این موضوع خوشی پادشاه را تحت تأثیر قرار داده بود. همه نگران بودند و نمی‌دانستند چه کاری انجام دهند. در این میان، یک حکیم در کشتی حضور داشت و به پادشاه گفت: "اگر اجازه دهید، من می‌توانم او را به گونه‌ای آرام کنم." پادشاه پاسخ داد: "این خیلی لطف و کرم خواهد بود."

# بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویَش گرفتند و پیشِ کشتی آوردند. به دو دست در سُکّانِ کشتی آویخت. چون برآمد به گوشه‌ای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد؛ پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اوّل محنتِ غرقه شدن ناچشیده بود و قدرِ سلامتِ کشتی نمی‌دانست. همچنین قدرِ عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.

هوش مصنوعی: فرمان داد تا شخصی را به دریا بیندازند. او چند بار در آب غوطه‌ور شد، موهایش را گرفتند و به کنار کشتی آوردند. او با هر دو دست به لبه کشتی آویخت. وقتی بیرون آمد، در گوشه‌ای نشسته و آرام گرفت. پادشاه شگفت‌زده شد و پرسید: راز این کار چیست؟ او پاسخ داد: از ابتدا درد غرق شدن را تجربه نکرده بود و ارزش امنیت کشتی را نمی‌دانست. به همین ترتیب، کسی که در سختی قرار گیرد، می‌فهمد که آرامش و سلامتی چه ارزشی دارد.

# ای سیر تو را نانِ جُوین خوش ننماید

معشوقِ من است آنکه به نزدیکِ تو زشت است

هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که ای سیر، تو شاید نان جویین را خوشمزه نپنداری، اما محبوب من کسی است که در نزد تو زشت به نظر می‌رسد. درواقع، شاعر به نوعی به رابطه‌ای غیرمعمول یا جذاب اشاره دارد که در آن محبوبش، با وجود زشت بودنش در نظر دیگران، برای او عزیز و ارزشمند است.

# حورانِ بهشتی را دوزخ بود اَعراف

از دوزخیان پرس که اَعراف بهشت است

هوش مصنوعی: در بهشت، حوری‌ها در دوزخ هستند و از ساکنان دوزخ می‌پرسند که آیا اَعراف، بهشت است یا نه.

# فرق است میانِ آن که یارش در بر

تا آن که دو چشمِ انتظارش بر در

حالِ آنکه یارش در کنارش است با حال آنکه چشم‌به‌راه اوست یکسان نیست.

تصاویر نسخه های قدیمی گلستان سعدی

فانوس خیال

فانوس خیال

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، 1320، تهران

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، 1320، تهران

کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ 1259 هجری قمری

کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ 1259 هجری قمری

کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری

کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری

کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری

کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری

گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران

گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران

کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری

کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری

گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال 830 هجری قمری در هرات

گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال 830 هجری قمری در هرات

برای مشاهده سایر بخش های گلستان سعدی با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.

کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها