منم آن شهری که از یادش رفته کسی را ندارد... / سوزناک‌ترین شعرخوانی باران نیکراه که عین تیر در قلب آدمی زخم میزند؛ آنکه می‌بوسد لبت‌ را با غمت بیگانه باشد+ ویدئو

  پنجشنبه، 23 مرداد 1404
منم آن شهری که از یادش رفته کسی را ندارد... / سوزناک‌ترین شعرخوانی باران نیکراه که عین تیر در قلب آدمی زخم میزند؛ آنکه می‌بوسد لبت‌ را با غمت بیگانه باشد+ ویدئو
ساعدنیوز: ویدیویی از شعرخوانی عاشقانه و غم‌انگیز باران نیکراه با شعری از حسین غیاثی و محمدرضا طاهر را مشاهده می کنید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، باران نیکراه با نام واقعی محدثه نیکرا در تاریخ 20 شهریور سال 1367 در یک خانواده 5 نفره متولد شد. او یک خواهر و یک برادر دارد که برادرش بهتاش در عرصه موسیقی و خوانندگی مشغول به فعالیت است. پدر باران نیکراه، بهنام نیکراه بازنشسته اداره آب و فاضلاب بوده و مادرش مرضیه یزدانی هم شاغل بوده ولی در مورد جزئیات شغلش اطلاعاتی در دسترس نیست.

منم آن شهری که از یادش رفته کسی را ندارد
دلش می خواهد برقصد سر مست ولی نا ندارد

حسین جنتی


فرض_کن آتش به فرمانِ پرِ پروانه باشد
پاسبان‌ها مِی فروش و پادگان میخانه باشد

فرض کن از آهِ ما آتش به ریشِ ظالم افتد
عصر او پایان بگیرد، قصرِ او ویرانه باشد

روزگاری آرمانی را تصور کن که در آن
عهدها محکم بماند، قول‌ها مردانه باشد

چشم‌هایت را ببند و تن به او بسپار، هر چند
آنکه می‌بوسد لبت‌ را با غمت بیگانه باشد

شربتِ مسموم خوردن، بهتر از لب تشنه مردن
نوش جان کن گر چه شاید زهر در پیمانه باشد

سال‌ها در گوشِ مردم قصه‌ی موعود خواندند

محمدرضا طاهری


برای مشاهده سایر اشعار با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.

1 دیدگاه


  دیدگاه ها
بازدیدکننده
4 ماه پیش

عالی عالی #
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها