کدام دیده به روی تو باز شد، همه عمر / عاشقانه‌ای بی‌همتا از سعدی با آواز متحیرکننده محمدرضا و همایون شجریان؛ شاعری که واژه‌ها را به آتش کشید، صدایی که قلب جهان را لرزاند! + ویدئو

  دوشنبه، 03 شهریور 1404
کدام دیده به روی تو باز شد، همه عمر / عاشقانه‌ای بی‌همتا از سعدی با آواز متحیرکننده محمدرضا و همایون شجریان؛ شاعری که واژه‌ها را به آتش کشید، صدایی که قلب جهان را لرزاند! + ویدئو
ساعدنیوز: در این فیلم زیباترین شعر سعدی با آواز متحیرکننده محمدرضا و همایون شجریان را بشنوید و لذت ببرید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسندهٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او «سعدی» است که از نام اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است. وی احتمالاً بین سالهای 600 تا 615 هجری قمری زاده شده است. در جوانی به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و به تحصیل ادب و تفسیر و فقه و کلام و حکمت پرداخت. سپس به شام و مراکش و حبشه و حجاز سفر کرد و پس از بازگشت به شیراز، به تألیف شاهکارهای خود دست یازید. وی در سال 655 ه.ق سعدی‌نامه یا بوستان را به نظم درآورد و در سال بعد (656 ه.ق) گلستان را تألیف کرد. علاوه بر اینها قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیع بند، رباعیات و مقالات و قصاید عربی نیز دارد که همه را در کلیات وی جمع کرده‌اند. وی بین سالهای 690 تا 694 هجری قمری در شیراز درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.

تو را سَری‌ست که با ما فرو نمی‌آید

مرا دلی که صبوری از او نمی‌آید

کدام دیده به روی تو باز شد، همه عمر

که آبِ دیده به رویش فرو نمی‌آید؟

جز این قَدَر نَتَوان گفت بر جمالِ تو عیب

که مهربانی از آن طبع و خو نمی‌آید

چه جور کز خمِ چوگانِ زلفِ مِشکینت

بر اوفتادهٔ مِسکین چو گو نمی‌آید؟

اگر هزار گزند آید از تو بر دلِ ریش

بد از من‌ست که گویم نکو نمی‌آید

گر از حدیثِ تو کوته کنم زبانِ امید

که هیچ حاصل از این گفت‌وگو نمی‌آید

گمان بَرَند که در عودسوز سینهٔ من

بمُرد آتشِ معنی که بو نمی‌آید

چه عاشق‌ست؟ که فریادِ دردناکش نیست

چه مجلس‌ست؟ کز او های و هو نمی‌آید

به شیر بوْد مگر شورِ عشق، سعدی را

که پیر گشت و تغیّر در او نمی‌آید

غزل شمارهٔ 290


برای مشاهده سایر اشعار با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.

دیدگاه ها


  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها