فیلم موسی کلیم الله؛ به وقت طلوع به خلاصه داستان چندانی نیاز ندارد؛ این نسخه که در جشنواره فجر به نمایش درمیآید روایتگر بخشی از کودکی حضرت موسی (ع) است و به همین دلیل وقت طلوع نام دارد.
این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاولِ منتقدان و نویسندگان سینمایی است؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند! در ضمن، انتشار آنها -لزوما- به معنای تایید فیلیموشات نیست
اگر با آثار تاریخی ساختهشده درباره مقدسین در سبک «سلحشور» مقایسه کنیم (از «ایوب پیامبر» و «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر»ِ خودش تا «مریم مقدس» و «ملک سلیمان» شهریار بحرانی و «بشارت منجی» طالبزاده)، موسای ابراهیم اثر شستهرفتهای از کار درآمده که موقع پخش سریالیاش از تلویزیون میتواند مخاطب قابل قبولی هم پیدا کند. هرچند با این همه پولی که خرج فیلم شده، دستکم توقع جلوههای کامپیوتری تر و تمیزتر و واقعیتری داشتیم که هم خیلی جاها (بهخصوص در لانگشاتها) نقاشی بودنش به چشم نیاید، هم تضاد و تمایزش با صحنههای واقعی فیلم (بهخصوص آنجاها که پسزمینه بازیگرها را میسازد؛ مثلاً سکانس گاریسواری یوکابِد، یا گفتوگوی زنان تازهحامله در میدان گوشَن) توی ذوق نزند.
کارگردان سعی کرده با افزودن تم «انتظار منجی»، نگاه متفاوتی نیز به سوژه خیلی معروفش -که همگی قصهاش را از کتابهای دینی و قرآن مدرسه بلدیم- داشته باشد. با این حال درنهایت حاصل آنچه در مدت دو ساعت و اندی میبینیم، چیزی بیش از جان بخشیدن به همان وقایع آشنا جلوی دوربین به نظر نمیرسد. این را به راحتی میتوان از شخصیتپردازی فیلم موسی کلیم الله فهمید، که در پایان فقط کاراکترهای حاشیهای و کم/بیاهمیتش ممکن است در ذهن بمانند: خوابگزار فرعون (فرهاد آئیش)، فرمانده گارد سلطنتی (شکیب شجره)، قابله دربار (مریم سرمدی) و مرد سبدفروش (کامبیز امینی). غیر از آن نه در قطب شر (فرعون و هامان) نه در قطب خیر (یوکابد، عمران، آسیه و آن پیرمرد رهبر بنیاسرائیل) کاراکتر متمایز و برجستهای نمیبینیم. همه چیز ساده و تخت بدون شور و خون و گرمیِ یک اثر سینماییِ درگیرکننده ساخته شده. رویکرد فیلمساز به روزگار فیلمش و آدمهای آن نه تازه است نه معاصر، که درنتیجه هیچ خوانش، پرسش یا چالش تازهای در ذهن تماشاگرش ایجاد نمیکند. انگار صرفاً تصویرسازیای باشد برای صفحات همان کتابهای مدرسه.
حاتمیکیا در این سالها فیلم با تولید بزرگ و سنگین و گران کم نساخته، اما ظاهراً در اولین تجربه تاریخی-مذهبیاش چنان درگیر جزئیات تکنیکی ماجرا و سختیهای اجرایی (از گریم و لباس و مدیریت هنروران تا جلوههای ویژههای میدانی و دیداری) بوده که به کلی از یاد برده همه اینها قرار است دورچینی زیبا برای حرف کلی و اصلی اثر باشند؛ حرفی که در موسی کلیمالله بعید است بتوان آن را جست.
شخصیت، گریم و بازی جالب توجه آئیش در نقش ساحر
سکانس پایانی و به آب سپردن موسی؛ تنها لحظهای که نشانی از آن حاتمیکیای آشنا میبینیم
دیالوگهای بد، که در خیلی اوقات یادآور لحنی شبیه «کیستی سیاهی؟» و «مشعلها را بیاورید!» شده
فیلم بیگ پروداکشن، موسیقیای هم از جنس خودش میطلبد. ارکستر بزرگی که از پس پوشش صحنههای عظیم و سکانسهای پر شخصیت بربیاید. هرچند معدود استثنائاتی هم در سینمای جهان به ویژه برخی سکانسها دیده میشود اما قاعده همین است. کارن همایونفر هم برای موسی کلیمالله چنین کرده است. او طبق فرمول جهانی ساخت موسیقی فیلم برای فیلمهایی عظیم از این دست، از گروه کر و ارکستر بزرگ بهره برده است و در عین حال از اصوات محیطی و ترکیبی هم استفاده کرده است تا غنای موسیقیاش را بالا ببرد.
موسیقی در فیلم موسی کلیم الله همراه بیشتر سکانسها و صحنههاست و به فراخور لحظات، لحنش به موسیقی آنها نزدیک میشود اما ویژگی مهماش در واحد بودن این جهان موسیقاییست. موسی صدایی واحد در موسیقی دارد هرچند گاه صدای موسیقی تجت تاثیر موسیقی عبری میشود و گاه لحنش نزدیک به عربیست و گاه هیچکدام. اما فضای کلی موسیقی به واسطه قصه که روایتیست مذهبی و پر از نشانههای معنوی، به موسیقیهای معناگرایانه و مذهبی نزدیکتر از هر ژانر دیگریست. حتی در برخی لحظات میتوان تاثیر موسیقی محمد رسولالله موریس ژار را نیز در آن شنید هرچند که در چنین تاثیرپذیریای آهنگساز گیر نکرده است.
یکی از لحظات خوب موسیقی این فیلم، لحظهای است که یوکابد در حال راز و نیاز با فرزندیست که هنوز در شکم دارد اما باور دارد که او همان منجی است. موسیقی تم منجی، موسیقیست که طبق پیشرمینه ذهنی ما جلو میرود، موتیفی قوی و در عین حال لطیف و مادرانه. لحن مادرانه در موسی، از اساس لحنیست قوی و بارها در طول فیلم خودنمایی میکند. سکانس تولد موسی و فریادهای زن و شبفت شدن تصویر به آسمان همراه به موسیقیست که در آن میتوان شکوه و در عین حال اطافت مادری را توامان شنید.
بهترین بخش موسیقی همایونفر، سکانس رها کردن موسی در نیل است. موسیقی در این سکانس از کلیشه موسیقی صرفا روحانی فاصله گرفته و آهنگساز قریحهاش بیش از تکنیک به کار گرفته شده است. موسیقی موسی کلیمالله میتوانست علیرغم بهرهگیری تمامقدش از ارکستر و اصوات محیطی و ترکیبی به لحنی منحصر به فرد با بیان شخصی برسد تا بیادماندنی شود، اتفاقی که بارها و بارها در بزرگترین فیلمهای هالیوودی حتی با استفاده از همین فرمول کلیشهای ساخت موسیقی برای بیگ پروداکشن افتاده است. اما نبود یک موتیف بیادماندنی و خاص بزرگترین کاستی این موسیقیست.
تصنع از همان آغاز فیلم موسی کلیم الله از در و دیوار فیلم میبارد و تا پایان ادامه پیدا میکند؛ این حجم از تصنع و باورناپذیری با عنایت به اینکه قصه واقعی است و در قرآن کتاب آسمانی مسلمانها روایت شده، اتفاقی است که در جدیدترین فیلم ابراهیم حاتمیکیا اتفاق افتاده است.
حاتمیکیا همچون بادیگارد و به وقت شام باز هم عمده فکر و ذکرش را معطوف به کارگردانی کرده و نتیجه آن شده که با فیلمی مواجهیم که خط روایی خاصی را دنبال نمیکند، اطلاعات آنچنانی به مخاطب نمیدهد و مدام شاهد صحنههای شلوغ و جلوههای ویژه بصری هستیم که دو کارکرد بیشتر نمیتواند داشته باشد؛ نخست آنکه توانایی حاتمیکیا را در هدایت چنین پروژههای بزرگی به رخ میکشد و دیگر اینکه نشان میدهد که توان تکنولوژیک ایران در ترسیم چنین بلاک باسترهایی تا چه حد افزایش پیدا کرده است.
موسی کلیم الله از نظر تماتیک و نه لزوما فضاسازی و جلوههای ویژه یادآور دعوت فیلم دیگر حاتمی کیا و دغدغههای حمایتی او از زنان ایرانی است چرا که حجم زیادی از بار دراماتیک فیلم به بحث فرزنداوری و رنجهای زنان مصر و به ویژه مادر موسی مربوط میشود.
حجم کاراکترهای اضافی در فیلم کم نیست ضمن اینکه مشخص نمیشود چرا باید روایت فیلم تا این اندازه مشوش و کم رمق باشد و تنها به زمان تولد تا به دنیا آمدن موسی محدود شود.
تصنع
گریمهای بد
روایت کوتاه، تکراری و باورناپذیر
خبرسازترین فیلم جشنواره، مشکلات بزرگ داستانی و فنی داشت. آخرین ساخته حاتمی کیا و اولین کار تاریخی او در بدیهیات داستانی مشکل داشت. چرا بنی اسراییل اسیر فرعونند؟ شخصیت ها با چه عقبه ای به هم کمک می کنند؟ چرا قابله دربار چند بار به کمک نجات موسی می آید؟ فرعون چه کاری می کند که بد است؟ آسیه چرا حامی بنی اسراییل است؟ عملا در این فیلم تماشاگر با اطلاعات شخصی خودش از فیلم جلوتر بود. در فیلم همان چیزی را دیدیم که در قصه های نوجوانانه می خواندیم. اگر به اکران جهانی فکر می کنیم سکانس پایانی و سپردن موسی به پنج نور که ارجاع تابلویی به پنج تن آل عباست چه توجیهی برای مخاطبان جهانی دارد؟
علاوه بر بحران شخصیت ها، دیالوگ های فیلم موسی کلیم الله نیز بالانس نبودند. این قبول که دیالوگ نویسی سلیقه نویسنده است اما برخی شخصیت ها در بعضی جاها کاملا محاوره ای و حتی با اصطلاحات امروزی حرف می زنند اما همان شخصیت ها در جای دیگر رسمی و کتابی گفتگو می کنند. برگ برنده موسی قرار بود جلوه های ویژه آن باشد اما بدیهی ترین امر یعنی مفهوم زمان در فیلم مشخص نبود. ما متوجه نمی شدیم الان صبح است یا ظهر یا شب. پس زمینه ها و جلوه های ویژه به نقاشی شباهت داشت و ما نمای لانگ باور پذیر در فیلم ندیدیم. انتخاب بازیگران هم چنان نبود که مخاطب سینمایی را جذب کند.
بزرگ ترین اشتباه تیتراژ پایانی و لو دادن ماجرا بود
خدا که میتوانست لال کند چرا زورش به نجار رسید اما به کاهن نرسید تا کل قضیه بخوابد؟
چرا آییش دو نقش داشت؟
یکی از مهمترین چالشهای پیشروی کارگردانی موسی کلیم الله، به تصویر درآوردن داستان در اتمسفری باورپذیر و هدایت بازیگران در راستای تطبیق با این محیط و ارائه اثری است که در ذات حاوی چالشهای پرفراز و نشیب داستانی بوده است. چالش دوم از آنجایی مهمتر میشود که داستان حضرت موسی به واسطه شهرتی که در میان عوام مردم دارد امکان زیادی درخصوص طرح گرهافکنی و گرهگشاییهای ساختگی ندارد و داستان با شروع فیلم برای مخاطب اسپویل شده است. از همین رو است که حاتمیکیا با گسترش ابعاد تراژیک سپردن موسی به نیل و همینطور تلاش سربازان فرعون برای حذف کودک تازه متولد شده تماشاگر را تحت تاثیر قرار داده و در لحظاتی دانستههای تماشاگر در خصوص ماجرای در حال وقوع را به چالش میکشد. موسی کلیم الله در ارائه تصویر سرزمین مصر نیز با بهرهگیری از تکنولوژی به روز طراحی، ساخت و اجرای دکور، تصویری متفاوت و در عین حال عجیب ارائه داده که به چشم مخاطب چندان آشنا نیست.
ریسک حاتمی کیا در سپردن نقش های اصلی به بازیگران فیلمها و سریالهای کمدی
موسی کلیم الله که با آنهمه سروصدا و آبوتاب و بودجۀ لابد چندصد میلیاردی ساخته شد، زیرعنوان «قبل از طلوع» دارد، درست مثل «محمد رسولاللهِ» مجید مجیدی، و معلوم نیست چه اصراری بود که نسخۀ سینمایی فصل نخست سریال ساختۀ صداوسیما در جشنواره نمایش داده شود. همین هم فیلم را طولانی و کشدار و بیریتم و خستهکننده کرده است.
دیگر آنکه پردۀ سبز (کروماکی) و هوش مصنوعی نهتنها هیچ کمکی به فیلم نکرده که حتی بعضاً آنرا دور از واقعیت کرده است و این یعنی فیلم ابراهیم حاتمیکیا فرسنگها از «ده فرمانِ» معروف عقب است؛ ازجمله سکانس پایانی با حضور تمساح واقعاً مضحک است.
همچنین باید از بازیها یاد کرد که هیچیک برتری ندارند، جز فرهاد آئیش در نقش معبّر خواب که واقعاً خوب است.
دودیگر ضعف فیلمنامه است و ایرادهای ساختاری دارد؛ روشنبودن انتهای داستان از همان آغاز، آن نورهای پنجگانه، آبستن تمام زنان بنیاسرائیل در یکشب، فریادهای فرعون، حضور تماموقت قابلۀ سلطنتی، زیرنویس پاسگاه انتظامی گوشن، مصرِ تصنعی، نابیناشدن پیر بنیاسرائیل (با بازی فرهاد آئیش) از جایی به بعد و ضمناً حضور او در دو نقش، دیالوگهای محاورهای در برخی مقاطع و… ازجمله این اشکالات است که بیننده برای تماشای سریال در آیندۀ نزدیک مأیوس میکند.
جلوههای ویژۀ ضعیف
عیانبودن انتهای فیلم از همان ابتدا
بازیهای تکراری
این فیلم/سریال اثری پربازیگر است؛ مریلا زارعی (در نقش مادر حضرت موسی)، علیرضا کمالی (در نقش پدر حضرت موسی)، بهنام تشکر (در نقش فرعون)، بهاره کیان افشار (در نقش آسیه)، با حضور فرهاد آئیش؛ همچنین شکیب شجره، مریم سرمدی، طوفان مهردادیان، مسعود رحیمپور، کامبیز امینی، بهار نوحیان و بازیگران کودک گندم شیخی و دلسا محمدی از بازیگران این بخش از سریال و فیلم هستند.
بقیه عوامل فیلم موسی کلیم الله هم از این قرار است؛ نویسنده و کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا، تهیهکننده: سیدمحمود رضوی، مجری طرح و مدیر تولید: بهزاد هاشمی، مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری، تدوین: پیمان علیزاده و ابراهیم حاتمیکیا، موسیقی متن: کارن همایونفر، مدیر هنری: کیوان مقدم، جلوههای بصری (ویرچوال/ ویژوال): علیرضا واعظ، طراح چهرهپردازی: شهرام خلج، طراح لباس: آذر محمدی، سرپرست گروه کارگردانی: علیرضا صالحی، صدابردار: امیر نوبخت حقیقی، صداگذار: بهمن بنیاردلان، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیک، فیلمبردار: علی لقمانی، جانشین تولید: فرامرز رضائی، دستیار تهیه: امیرعلی مجلسیراد، منشی صحنه: محسن بهاری و عکاس: مجید طالبی و ریحانه زنگنه. فیلم موسی محصول سیمافیلم است.
حضور ابراهیم حاتمیکیا در جشنواره 1403، قطعا یکی از نکات برجسته این رویداد است. حاتمیکیا که 5 سال پیش با «خروج»، بزرگترین ناکامی خود در تمام ادوار این رویداد را تجربه کرد برای امسال احتمالا غافلگیریهای بسیاری دارد. او بالاخره توانست پروژه پرسروصدای «موسی» را پس از حدود 2 دهه به سرانجام برساند و حالا نسخه سینمایی این اثر را روانه جشنواره کند.
فیلمی که با فناوری تولید مجازی به سرانجام رسیده و از این پس، تولیدات بیشتری با این فرمول عملیاتی خواهند شد. تعدد وقایع تاریخی بازههای مختلف زندگی حضرت موسی در کنار باز گذاشتن دست ابتکارات به مدد هوش مصنوعی، آن هم برای فیلم یک کارگردان خلاق، میتواند مهمترین کنجکاوی مخاطب برای تماشای یکی از مهمترین آثار جشنواره امسال باشد.
ابراهیم حاتمیکیا از شناختهشدهترین و باسابقهترین کارگردانهایی است که در ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر حضور داشته و آثارش مورد توجه هیئت داوران نیز قرار گرفته. فیلم موسی کلیم الله جدیدترین ساخته او، مثل دیگر دورههایی که فیلمهای این کارگردان در جشنواره حضور داشته، از کنجکاویبرانگیزترین فیلمهایی است که اهالی رسانه و منتقدان مشتاق تماشای آن هستند.
بعد از درگذشت فرجالله سلحشور و حضور جمال شورجه بهعنوان کارگردان این سریال، این کارگردان و سیداحمد میرعلایی، تهیهکننده تلاش کردند برای این سریال سرمایهگذار بهدست بیاورند.
این اتفاق 7سال پیش رخ داد؛ اما پروژه «موسی کلیمالله(ع)» از جمال شورجه بهدست حاتمیکیا رسید و البته در این میان حواشیای نیز ایجاد شد.
حاتمیکیا تصمیم گرفت فیلمنامه را بار دیگر بازنویسی کند.
سیدمحمود رضوی تهیهکنندگی سریال را برعهده گرفت و حدود 3سال پیشتولید این سریال تاریخی و پرهزینه طول کشید.
حاتمیکیا تصمیم گرفت با تغییر فیلمنامه، نسخه سینمایی را در 3مقطع کودکی، میانسالی و پیری حضرت موسی در 3 فیلم مجزا بسازد!
موسی کلیم الله سریال طولانی و پردردسری در دوره پیشتولید بود. چراکه تیم تولید تصمیم گرفتند ایده تغییر فناوری تولید سریال را از روش سنتی به تولید مجازی (VirtualProduction) را اجرا کنند. محمود رضوی در گفتوگو با ایسنا درباره تولید مجازی سریال/فیلم موسی توضیح داده است که خلاصهای از آن را اینجا میخوانید؛
بزرگترین استودیوی تولید مجازی (Virtual Production) آسیا و سومین مدل این استودیو در جهان در ایران و برای این پروژه به بهرهبرداری رسیده است.
حالا در تولید محتوای تولید مجازی و در آینده نه چندان دور در زیر ساخت آن شاهد اتفاقی خواهیم بود که همه اهالی صنعت تصویر کشور میتوانند در عرصه جهانی افتخار کنند که ایران در صنعت تصویر نیز حرف جدیدی برای گفتن دارد.
تکنولوژی تولید مجازی (Virtual Production) تکنیکی جدیدی است که در چندسال اخیر توسط استودیوهای بزرگ فیلمسازی بینالمللی استفاده میشود.
قرار بود دکورهای و فضاهای میدانی عظیمی برای فصل اول و دوم مجموعه «موسی کلیمالله» ساخته شود که علاوه بر ساخت، نگهداری و تعمیرات آن در آینده نیز هزینه بسیار زیادی را به پروژه تحمیل میکرد که با این تکنولوژی، فقط در دو فصل نخست سریال «موسی کلیمالله (ع)»، هزینه و زمان ساخت 110 هکتار (معادل یک میلیون و 100 هزار متر مربع) دکور و فضاهای عمومی صرفهجویی میشود.
همچنین هزینههای پس از تولید، یعنی نگهداری و تعمیر دکور در سالهای بعد نیز از پروژه حذف میشود.
سید محمود رضوی | تهیهکننده: تیتراژی که تماشا کردید برای دوستان رسانه نمایش داده شد و در جای دیگری نمایش داده نخواهد شد. این کار شروع سریال حضرت موسی (ع) است و بلافاصله به سراغ سریال خواهیم رفت و پیشتولید سریال در حال مهیاشدن است. کار پیشتولید حدود چهار سال انجام شده و من از سال 1401 وارد این پروژه شدهام. این کار از چهار پنج فیلم این جشنواره ارزانتر است
ابراهیم حاتمیکیا | کارگردان: چیزی که میتوانم با صراحت بگویم این است که فیلمهایی با گروههای مختلف و حرفهای ساختم و این فیلم بهخصوص ساخته نمیشد اگر سید محمود رضوی، تورج منصوری، کیوان مقدم و علیرضا واعظ در آن حضور نداشتند. همیشه فیلمهایی که ساختهام باید نفس زمانه به آن میخورد و بخشی از فیلم حضرت موسی انتظار و تعریفی بود که در فیلم گفته میشود. قرآن بهصراحت میگوید که به این بانو وحی شده است و تصمیم شخصی من نبوده و صرفاً آن را به تصویر کشیدهام.
مریلا زارعی | بازیگر: تمام صحنههایی که دیدید افراد زیادی درگیر ساخت آن بودند و از همه عزیزان تشکر میکنم که همراه ما بودند. برای این نقش حرفهای بسیاری دارم و در فرصتی مفصل صحبت خواهم کرد. برای من بازی در نقش «یوکابد» مثل طیکردن صفا و مروه بود. من فیلمهای سخت بسیاری کار کردهام، ولی تنها فیلمی است که بعد از پلان آخر کار احساس کردم بخشی از وجودم کنده شده است. بهدستآوردن این نقش برای من چیزی شبیه معجزه بود و خدا کمک کرد تا بتوانم از پس آن بربیایم.
فرهاد آئیش | بازیگر: درعینحال که در کار بودم فیلم را دیدم و در تمام مدت از نظر حسی با مادر موسی همراه بودم و فکر میکنم همه از نظر بازیگری فوقالعاده بودند. اصل این اتفاق هم به دلیل بستری بود که برای ما فراهم کرده بودند. اولین بستر متن و دیگر کارگردانی بود. تعامل آقای حاتمیکیا با بازیگران بسیار ظریف و هماهنگ بود. بازیکردن دو نقش جذاب بود و خیلی از این اتفاق خوشحال بوده و هستم. چالشی برای من ایجاد شد.
بهنام تشکر | بازیگر نقش «فرعون»: نقشی بود که چالشبرانگیز و ترسناک بود و از آقای حاتمیکیا بابت این نقش تشکر میکنم؛ شاید اگر فرد دیگری بود باتجربه طنزی که من دارم، چنین نقشی را به من پیشنهاد نمیداد. اولینبار بود که با این تکنولوژی کار میکردیم و همه گروه بسیار درجه یک بود.
بهاره کیان افشار | بازیگر نقش «آسیه»: از تمام گروه فیلم موسی بسیار سپاسگزارم که زحمتهای بسیاری کشیدند. چند سال پیش شانس همکاری با آقای حاتمیکیا به من رو کرد که متأسفانه آن را از دست دادم، اما این بار با تمام وجودم در پروژه بودم. از لحظهای که انتخاب شدم تمام آگاهی و قلب خود را همراه داشتم و نمیدانم اگر حضرت آسیه شاهد این بازی بودند، نظرشان چه بود؛ ولی با تمام قلب و جانم بازی کردم.
تورج منصوری | مدیر فیلمبرداری: آنقدر تعریف و توضیحدادن این مسیر و پیمودن این راه، سخت است که در مجال این جلسه نمیگنجد. شما امروز شاهد به حقیقت پیوستن یک بازی بودید و اگر کسی بخواهد کار جمعی را در کارگاه آموزشیای نشان بدهد، سینما بهترین نمونه است و کار ما که برای اولینبار شاید در منطقه اتفاق افتاده است، نمونه بینظیر این اتفاق است که استودیوهای منطقه حتی یکسوم اندازه استودیو ما نیستند. اگر ابراهیم حاتمیکیا نبود حتی این فکر رانده نمیشد که چنین پروژهای پیش برود. اگر آقای رضوی پشت پروژه نمیایستاد چنین کاری شکل نمیگرفت. افرادی قبل از ما این کار را شروع کردند که باید قدر آنها نیز دانسته شود.
شکیب شجره | بازیگر: بازیگری برای من مسیر مقدسی است و اینکه بتوانم با آقای حاتمیکیا کار کنم برایم بسیار ارزشمند است. این همکاری باری را بر دوش من میگذاشت تا بتوانم بهترین نسخه خودم را ارائه بدهم. نقش، ابعاد مختلفی داشت و نزدیک شصت ساعت مستندهای مصر باستان را دیدم و رفتار و آداب آنها را تحقیق کردم. تلاش کردم چنین چیزهایی را در خود پرورش بدهم.
کارن همایونفر | آهنگساز: از آقای حاتمیکیا سپاسگزارم که برای چندمین بار من را لایق همکاری دانستند. هرگز چنین تجربه باشکوهی نداشتم و این کار یک اتفاق و نقطه عطف بهحساب میآید. نقطه آغازی است برای اینکه سینما به سمت نزدیکشدن به سینمای جهانی برود و بدون این گروه حرفهای چنین چیزی محال بود. معمولاً در پروژههای بزرگ از بیرون از ایران آهنگساز میآوردند و قبلتر هم گفتم سینمای ما به هرچه نیاز داشته باشد به آهنگساز نیاز ندارد و باتوجهبه جغرافیای خود آهنگسازانی داریم که واقعاً برند هستند.
کیوان مقدم | مدیر هنری و طراح صحنه: برای دومین بار با آقای حاتمیکیا همکاری میکردم و برای اولینبار با طراحی صحنه به این شکل آشنا شدم و یکی از مقدسترین کارها در حرفه خود تجربه ساخت «موسی کلیمالله» بود. تکنیک مهم نیست و خلق این اثر مهم است که توسط آقای ابراهیم حاتمیکیا محقق شده است.
پوستر این فیلم را محمد تقیپور طراحی کرده و طراح نامواره (لوگو یا نشانه) هم مسعود نجابتی است.
منبع: فیلیموشات