به گزارش سرویس موفقیت پایگاه خبری ساعدنیوز، مدام کارهای قدیمی را تکرار میکنید اما به نظر میرسد به جایی نمیرسید؟ چیزهایی که قبلاً برایتان جذاب بوده، دیگر شما را هیجانزده نمیکند؟ به جای آنکه به سمت اهدافتان گام بردارید، احساس میکنید در یک نقطه گرفتار شدهاید؟ این احساسات میتوانند انسان را تا مرز ناامیدی مطلق پیش ببرند.
همه ما در دورههایی از زندگی احساس کردهایم که در چرخه یکنواخت زندگی گرفتار شدهایم. این حس که کارها را از روی عادت انجام میدهیم و درجا میزنیم، کاملاً طبیعی است. اما خبر خوب این است که راههای اثباتشدهای برای شکستن این چرخه وجود دارد. با انجام کارهایی که در ادامه میآید، میتوانید بفهمید چرا در این چرخه گرفتار شدهاید و چگونه دوباره انگیزه و هیجان را به زندگی خود بازگردانید.
یکنواختی حسی است که به آرامی و در طول زمان در ما نفوذ میکند. ممکن است در ابتدا متوجه آن نشوید، اما یک روز ناگهان به خودتان میآیید و میبینید که فقط در حال تلف کردن وقت هستید. این 5 نشانه به شما میگویند که به یکنواختی رسیدهاید:
1. روزها هیچ فرقی با هم ندارند دیگر فرقی نمیکند شنبه باشد یا پنجشنبه. وقتی روزهای هفته برایتان کاملاً یکسان به نظر میرسند و حتی نمیتوانید به یاد بیاورید دیروز چه کاری انجام دادهاید، این یک زنگ خطر جدی است.
2. احساس میکنید فقط روزها را به شب میرسانید هدف اصلی شما زنده ماندن و تمام کردن روز است. هیچ هیجان، منبع الهامبخش یا چشماندازی برای آینده نزدیک وجود ندارد و صرفاً در حال گذران عمر هستید.
3. هیچ انگیزهای ندارید ایدههای جدید یا فعالیتهای خلاقانه در ذهن دارید، اما نیروی لازم برای شروع آنها را پیدا نمیکنید. به نظر میرسد موتور انگیزهتان خاموش شده است.
4. احساس ناکامی رهایتان نمیکند زندگی کسالتبار و خستهکننده شده است. دلتان تنوع میخواهد اما نمیدانید از کجا و چگونه باید شروع کنید. این حس ناتوانی میتواند بسیار فرساینده باشد.
5. از تغییر میترسید شما خواهان تغییر هستید، اما ترس از ناراحتیهای موقتی یا شکستهای احتمالی، شما را در وضعیت فعلی نگه میدارد. ترجیح میدهید در منطقه امن اما بیروح خود بمانید تا با چالشهای جدید روبرو نشوید.

قبل از هر اقدامی، باید بفهمید چه چیزی باعث نارضایتی شما از زندگی شده است. احساس یکنواختی میتواند دلایل متعددی داشته باشد. مهمترین دلایل این احساس عبارتاند از:
مشکلات در روابط عاطفی: عدم رضایت از رابطه با شریک زندگی.
نارضایتی شغلی: احساس بیهدفی یا فرسودگی در محیط کار.
وضعیت سلامتی: مشکلات جسمی یا روحی که انرژی شما را تحلیل میبرد.
چالشهای خانوادگی: درگیریها و مشکلات حلنشده در خانواده.
روابط اجتماعی محدود: نداشتن دوستان حامی یا ارتباطات معنادار.
نبود سرگرمی: اختصاص ندادن زمان به فعالیتهای لذتبخش.
وقتی علت اصلی را کشف کردید، خودتان را سرزنش نکنید. افکاری مانند «من که زندگی خوبی دارم» یا «حق ندارم چنین احساسی داشته باشم» سمی هستند و شما را بیشتر در این چرخه گرفتار میکنند. احساسات خود را بپذیرید تا بتوانید برای تغییر آماده شوید.
پس از پذیرش احساستان، نوبت به اقدام میرسد. این 6 راهکار به شما کمک میکند تا احساسات منفی را کنار بگذارید و دوباره به سمت جلو حرکت کنید.
مهربانی با خود برای سلامت روان ضروری است. از خودتان بپرسید:
آیا خوب غذا میخورم؟
به اندازه کافی میخوابم؟
با کسانی که به من اهمیت میدهند وقت میگذرانم؟
غذای سالم، خواب کافی، ورزش منظم و حمایت اجتماعی، سوخت لازم برای ایجاد هیجان و تمرکز در زندگی را فراهم میکنند.

انسان بنده عادت است و یکنواختی از کسالت ناشی از همین عادتها سرچشمه میگیرد.
مسیر جدیدی را امتحان کنید: مسیر رفتن به محل کار را تغییر دهید.
با افراد جدید صحبت کنید: یک گفتگوی کوتاه با یک فرد جدید میتواند دیدگاه شما را تازه کند.
سرگرمی جدید پیدا کنید: در یک کلاس هنری یا ورزشی ثبتنام کنید.
غیرقابل پیشبینی باشید: گاهی بدون برنامه قبلی کاری را انجام دهید. به یک پیشنهاد غیرمنتظره پاسخ مثبت بدهید.
تحقیقات نشان داده است که وقت گذراندن در طبیعت تأثیر مستقیمی بر کاهش افکار منفی و استرس دارد. پیادهروی در پارک یا کوهستان نه تنها سلامت روان را بهبود میبخشد، بلکه خلاقیت را نیز افزایش میدهد. دفعه بعدی که احساس خفگی کردید، برای پیادهروی بیرون بروید و با تمام حواس خود به محیط اطرافتان توجه کنید.

داشتن چیزی برای انتظار کشیدن، انگیزه ایجاد میکند. لازم نیست این اهداف بزرگ باشند.
برنامهریزی کنید: برای یک سفر یکروزه در آخر هفته برنامهریزی کنید یا دوستانتان را برای شام دعوت کنید.
به خودتان جایزههای کوچک بدهید: دنبال کردن یک سریال هفتگی یا رفتن به رستوران مورد علاقهتان میتواند روزها را قابل تحملتر کند.
برای کمک به دیگران داوطلب شوید: مشارکت در فعالیتهای اجتماعی به زندگی معنا میبخشد و سلامت روان را تقویت میکند.

برای رهایی از یکنواختی، منتظر یک اتفاق بزرگ نباشید. خودتان آن را بسازید.
قدمهای کوچک بردارید: لازم نیست یک پروژه را یکشبه تمام کنید. برداشتن اولین گام کوچک، انگیزه لازم برای گامهای بعدی را فراهم میکند.
به خودتان قول پاداش بدهید: برای انجام یک کار مهم، یک پاداش کوچک (مثل تماشای یک فیلم یا خرید یک کتاب) برای خود در نظر بگیرید. این کار انگیزه شما را به شدت افزایش میدهد.
کمالگرایی باعث میشود از ترس عالی نبودن، هیچ کاری را شروع نکنید و در یک نقطه ثابت بمانید.
بپذیرید که هیچچیز کامل نیست: به جای تمرکز بر بهترین بودن، بر «انجام دادن» کارها تمرکز کنید.
به خودتان اجازه اشتباه بدهید: این واقعیت را بپذیرید که تمام تلاشتان را کردهاید و به جلو حرکت کنید. با گذشت زمان، این رویکرد خلاقیت شما را شکوفا خواهد کرد.
اگر احساسات ناامیدی، ناتوانی در شاد بودن و از دست دادن علاقه به زندگی برای مدت طولانی (بیش از چند هفته) ادامه پیدا کرد، ممکن است مسئله جدیتر از یکنواختی ساده باشد. این علائم میتوانند نشانههای اختلال افسردگی مداوم (PDD) یا دیگر انواع افسردگی باشند. در صورتی که مشکوک به چنین علائمی هستید، حتماً با یک روانشناس یا مشاور باتجربه مشورت کنید تا تشخیص و درمان مناسب را دریافت نمایید.
احساس یکنواختی میتواند ناامیدکننده باشد، اما به یاد داشته باشید که این یک وضعیت دائمی نیست. با کمی تلاش و ایجاد تغییرات آگاهانه، میتوانید حس تازگی، ماجراجویی و هیجان را به زندگی خود بازگردانید. از برداشتن قدم اول نترسید.
برای مطالعه مطالب مرتبط با رشد فردی اینجا کلیک کنید